به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، علیاکبر واحدی، مدیر فروشگاههای زنجیرهای «ما» با ارسال یادداشتی به ایبنا به مساله کتاب و کتابخوانی و اهمیت نقش کتابفروش در صنعت نشر پرداخته است. متن این یادداشت به شرح زیر است:
کتاب نقطه توقفگاه انسانها در شتاب بیش از حد روزمرگیهای پر ازدحام است. کتاب نقطه توجه و تامل است، کتاب میتواند جامعه را به تعادل برساند و امروز بیش از هر روز دیگری به کتاب و کتابخوانی محتاج هستیم.
متصدیان امر تلاش زیربنایی برای این امر مهم و حیاتی ندارند. تلاش خود را میکنند؛ ولی متاسفانه حرکت زیربنایی و علمی نیست.
کتابفروشیها همچون فانوسهای دریایی هستند تا کشتیها و دریانوردان راه را گم نکنند. کتابفروش نیز همچون هادیان و پیامبران جامعه هستند که میتوانند مخاطب خود را همراهی و حتی هدایت کنند. ولی کتابفروشی نه شغل محسوب میشود نه از جایگاه اجتماعی برخوردار است؛ بهطوری که در جامعه منزلتی که باید داشته باشد را ندارد؛ چرا که کتابفروش هیچ امنیت شغلی ندارد و بهطور کلی عاشقان کتاب اقشار ضعیف جامعه هستند.
کتابفروش خوب نه تنها میتواند نیاز مالی خود را تامین کند بلکه چرخ یک کتابفروشی را بچرخاند. اما متاسفانه با توجه به اهمیت بالای این موضوع نه بستر آموزشی در بخش خصوصی وجود دارد نه رشته دانشگاهی، درصورتیکه تاکسیرانی هم رشته دانشگاهی دارد .
دردآورتر از آن موضوع این هست که در مقابل تعطیلی و نابودی کتابفروشیهای محلی هیچ نهاد و مسئولی صدایش درنمیآید؛ نه کسی را نگران میکند و نه کسی را معترض؛ گویی همه راضی هستند... خیلی از این کتابفروشیها تبدیل شده است به بازیافتی و خرید و فروش کاغذ باطله.
گریهام میگیرد، قلبم درد میگیرد. تعجب نکنید از اینکه فساد زیاد میشود. تعجب نکنید اگر عاشقان و عاشقانهها نسلشان گم میشود. تعجب نکنید که اگر کسی به چیزی پایبندی ندارد. تعجب نکنید از اینکه ادبیات ما روز به روز ضعیف و سخیف میشود. دیگر کسی برایمان نه شعر میخواند، نه قصه و حکایت نه نقالی میکند نه پرده خوانی.
«مجموعه فروشگاههای ما» از سال 98 با هدف احیای کتابفروشیهای محلی و ایجاد بستر فروش محصولات روستایی مناطق محروم کشور با کمک برادرانه همکارانم «با شعار اینجا زندگی جاریست...» تاسیس و امروز وارد چهارمین سال تاسیس خود شده است.
اینجا زندگی جاریست؛ اینجا یعنی این عالم این کشور این شهر این محله...
«مــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا» مبنای خود را بر اعتماد و محبت به مردم گذاشته است و تمام تلاش خود را میکند تا حال مردم را خوب کند و امید به زندگی را در بین مردم افزایش دهد و تمرینی باشد برای ما شدن و درکنارهم زیستی و جمعی زندگی کردن.
فروشگاه ما، نسل نوی فروشگاههای زنجیره ایست. فروشگاهی متشکل از دپارتمانهای گل و گیاه، صنایع دستی، محصولات روستا، لوازم التحریر و بازی فکری با محوریت کتاب. دپارتمانهای مرتبط، نقش حمایتی حفظ کتاب را دارند و با این مرکب است که میشود از پس هزینههای سرسامآور بربیاییم.
در شرایطی که هایپرها و سنترها و مالها با بهرهوری خارجی و درک غیربومی شاکله اجتماعی محلات تهران و شهرهای بزرگ را نابود میکند ما با دست خالی ندای انا الحبیب سر میدهیم.
عجیب و غریب آنکه حاکمیت نگاه حمایتی به آنها دارد و ما هنوز اندر خم تفهیم ادارات نظارتی صنفی هستیم.
اما «ما» تمام تلاش خود را شبانهروزی معطوف آن کرده است تا این امر مهم را تا تحقق هرچه بیشترش پیش ببرد و نگاه ما به این موضوع در راستای شعارهای متعالی انقلاب است و از جان خود دریغ نداریم و عاشقانه روزهای سخت را از پس یکدیگر میگذرانیم...
کتاب نقطه توقفگاه انسانها در شتاب بیش از حد روزمرگیهای پر ازدحام است. کتاب نقطه توجه و تامل است، کتاب میتواند جامعه را به تعادل برساند و امروز بیش از هر روز دیگری به کتاب و کتابخوانی محتاج هستیم.
متصدیان امر تلاش زیربنایی برای این امر مهم و حیاتی ندارند. تلاش خود را میکنند؛ ولی متاسفانه حرکت زیربنایی و علمی نیست.
کتابفروشیها همچون فانوسهای دریایی هستند تا کشتیها و دریانوردان راه را گم نکنند. کتابفروش نیز همچون هادیان و پیامبران جامعه هستند که میتوانند مخاطب خود را همراهی و حتی هدایت کنند. ولی کتابفروشی نه شغل محسوب میشود نه از جایگاه اجتماعی برخوردار است؛ بهطوری که در جامعه منزلتی که باید داشته باشد را ندارد؛ چرا که کتابفروش هیچ امنیت شغلی ندارد و بهطور کلی عاشقان کتاب اقشار ضعیف جامعه هستند.
کتابفروش خوب نه تنها میتواند نیاز مالی خود را تامین کند بلکه چرخ یک کتابفروشی را بچرخاند. اما متاسفانه با توجه به اهمیت بالای این موضوع نه بستر آموزشی در بخش خصوصی وجود دارد نه رشته دانشگاهی، درصورتیکه تاکسیرانی هم رشته دانشگاهی دارد .
دردآورتر از آن موضوع این هست که در مقابل تعطیلی و نابودی کتابفروشیهای محلی هیچ نهاد و مسئولی صدایش درنمیآید؛ نه کسی را نگران میکند و نه کسی را معترض؛ گویی همه راضی هستند... خیلی از این کتابفروشیها تبدیل شده است به بازیافتی و خرید و فروش کاغذ باطله.
گریهام میگیرد، قلبم درد میگیرد. تعجب نکنید از اینکه فساد زیاد میشود. تعجب نکنید اگر عاشقان و عاشقانهها نسلشان گم میشود. تعجب نکنید که اگر کسی به چیزی پایبندی ندارد. تعجب نکنید از اینکه ادبیات ما روز به روز ضعیف و سخیف میشود. دیگر کسی برایمان نه شعر میخواند، نه قصه و حکایت نه نقالی میکند نه پرده خوانی.
«مجموعه فروشگاههای ما» از سال 98 با هدف احیای کتابفروشیهای محلی و ایجاد بستر فروش محصولات روستایی مناطق محروم کشور با کمک برادرانه همکارانم «با شعار اینجا زندگی جاریست...» تاسیس و امروز وارد چهارمین سال تاسیس خود شده است.
اینجا زندگی جاریست؛ اینجا یعنی این عالم این کشور این شهر این محله...
«مــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا» مبنای خود را بر اعتماد و محبت به مردم گذاشته است و تمام تلاش خود را میکند تا حال مردم را خوب کند و امید به زندگی را در بین مردم افزایش دهد و تمرینی باشد برای ما شدن و درکنارهم زیستی و جمعی زندگی کردن.
فروشگاه ما، نسل نوی فروشگاههای زنجیره ایست. فروشگاهی متشکل از دپارتمانهای گل و گیاه، صنایع دستی، محصولات روستا، لوازم التحریر و بازی فکری با محوریت کتاب. دپارتمانهای مرتبط، نقش حمایتی حفظ کتاب را دارند و با این مرکب است که میشود از پس هزینههای سرسامآور بربیاییم.
در شرایطی که هایپرها و سنترها و مالها با بهرهوری خارجی و درک غیربومی شاکله اجتماعی محلات تهران و شهرهای بزرگ را نابود میکند ما با دست خالی ندای انا الحبیب سر میدهیم.
عجیب و غریب آنکه حاکمیت نگاه حمایتی به آنها دارد و ما هنوز اندر خم تفهیم ادارات نظارتی صنفی هستیم.
اما «ما» تمام تلاش خود را شبانهروزی معطوف آن کرده است تا این امر مهم را تا تحقق هرچه بیشترش پیش ببرد و نگاه ما به این موضوع در راستای شعارهای متعالی انقلاب است و از جان خود دریغ نداریم و عاشقانه روزهای سخت را از پس یکدیگر میگذرانیم...
نظر شما