شناسهٔ خبر: 50863597 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایسکانیوز | لینک خبر

۲۷ آبان؛ در تاریخ چه گذشت؟

امروز ۲۷ آبان هجری شمسی برابر با ۱۸ نوامبر تقویم میلادی است. روزی که در تاریخ آبستن وقایع و اتفاقات زیادی در ایران و جهان بوده است.

صاحب‌خبر -

به گزارش گروه فرهنگی ایسکانیوز، امروز ۲۷ آبان هجری شمسی برابر با ۱۸ نوامبر تقویم میلادی است. روزی که در تاریخ آبستن وقایع و اتفاقات زیادی در ایران و جهان بوده است. به مرور برخی از این وقایع می‌پردازیم.

بیشتر بخوانید:

۲۶ آبان؛ در تاریخ چه گذشت؟

رویدادها:

۴۲۰ - روزی که بهرام گور، شاه ایران شد

در پی کشته شدن یزدگرد یکم شاه ساسانی وقت با لگد اسب در نزدیکی نیشابور در نهم نوامبر ۴۲۰ میلادی، هجدهم نوامبر این سال بهرام پسر کوچکتر او خود را بهرام پنجم شاه ایران خواند. شاپور برادر بزرگ بهرام قبلا در یک درگیری کشته شده بود و «نرسی» برادر میانی، مقام پادشاهی را نمی پذیرفت و بزرگان ایران با شاه شدن بهرام (معروف به بهرام گور) موافق نبودند. یکی از دلایل مخالفت بزرگان این بود که مادر او سوشندخت، یک بانوی ایرانی یهودی بود. بزرگان ایران (و به نوشته مورخان اروپایی: طبقه گرندیز، و یا گراندس) در دوران سلطنت ۲۱ ساله یزدگرد نسبت به پیروان ادیان دیگر، بسیار حساس شده بودند زیرا که یزدگرد وسیعا به مسیحیان قلمرو ایران آزادی مذهبی و اجازه تاسیس کلیسا و حتی تبلیغ داده بود. بزرگان وقت ایران از آن هراس داشتند که بهرام با داشتن مادری یهودی، در مورد آزادی مذهب، سیاست پدر را ادامه دهد. به علاوه، آموزگار نظامی او، منذر ابن نعمان (حکمران حیره، و در آن زمان منطقه ای وسیع در جنوب عراق امروز شامل بخشی از کشور سعودی امروز و کویت که طایفه لخمیون در آنجا زندگی می کردند و «عربستان ایران» خوانده می شد) یک مسیحی بود. با این تصور، بزرگان ایران شاهزاده ای به نام «خسرو» را به عنوان شاه اعلام کردند. ولی بهرام که مردی نظامی و دلاور بود و در ارتش هواداران فراوان داشت بر آنان غلبه کرد. درباره شاه شدن بهرام داستانسرایی بسیار شده است، ازجمله این که تاج سلطنتی را میان دو شیر قرار دادند تا هرکدام (بهرام و یا خسرو) که آن را به دست آورد؛ شاه شود که بهرام به میان شیرها رفت و تاج را ربود!

بهرام پس از نشستن برتخت شاهی، سیاست پدر (دادن آزادی مذهبی) را در پیش نگرفت و به خواست موبدان به آذربایجان رفت و نسبت به آتشکده «آذرگشنسپ» مستقر در منطقه گزن (جزن) ادای احترام کرد. بهرام که ۱۷ سال و چند ماه سلطنت کرد، برای راضی نگهداشتن موبدان، حتی خودمختاری تاریخی ارمنستان (از زمان داریوش بزرگ) را لغو کرد و آن را به صورت یک ساتراپی (استان) درآورد. بیشتر ارمنیان از دیرزمان مسیحی شده بودند. بهرام رومیان را هم که درصدد حمایت از مسیحیان قلمرو ایران برآمده بودند، در جنگ شکست سخت داد و هپتالها را از مرزهای شمال شرقی ایران (مرزهای منطقه سغدیانا = تاجیکستان و در آن زمان شامل منطقه بلخ، دره پنجشیر و همه فرارود: بخارا، سمرقند، خوارزم و ...) بیرون راند. بهرام در سال ۴۳۸ میلادی در جریان شکار «گور» ناپدید شد و ایرانیان نزدیک به دو سال او را زنده می پنداشتند و شاه تازه انتخاب نکردند. برخی از مورخان حدس زده اند که به باتلاقهای زاینده رود فرو رفته باشد. فردوسی درباره مرگ بهرام گفته است: بهرام که گور می گرفتی همه عمر ـ دیدی که چگونه گور بهرام گرفت.

طبری مورخ شهیر ایران (متولد آمل مازندران) از بهرام پنجم به عنوان شاهی آبادگر نام برده که هرجا که توانسته بود باغ ملی (بوستان عمومی) و ساختمان دولتی به وجود آورده بود. کاخ ساسانیان در سروستان (استان فارس) از یادگارهای دوران بهرام پنجم است.

۱۷۳۸ - امضای قرارداد صلح وین میان اتریش، فرانسه و اسپانیا.

۱۹۵۱ - ترور رزم آرا از توسط خلیل طهماسبی

خلیل طهماسبی که در اسفند سال ۱۳۲۹ (هفتم مارس ۱۹۵۱) رزم آرا نخست وزیر وقت را در مسجد سلطانی (مسجد شاه واقع در منطقه بازار تهران) ترور کرده بود پس از تصویب قانون معاف شدنش از مجازات، ۲۷ آبان سال ۱۳۳۱ (۱۸ نوامبر ۱۹۵۲) در مصاحبه با مطبوعات گفت: خیانت رزم آرا به وطن، بر ما (جمعیت فدائیان اسلام) محرز شده بود و من برانداختن او را برعهده گرفتم. پیش از انجام ترور، خانواده ام را از محل سکونتشان نقل مکان دادم زیرا اطمینان داشتم که پس از رویداد، آنان را زجر و شکنجه می دادند. شب قبل از آن به خانه نرفتم و روز حادثه به مسجد رفتم که قرار بود رزم آرا برای شرکت در مراسم ترحیم آیت الله فیض به آنجا بیاید. هنگام ورود رزم آرا به مسجد، ماموران انتظامی مردم را از مسیر او دور ساختند. یک مامور پلیس مرا برای دور شدن هل داد و دست بر سینه ام گذاشت. دستش به سلاح کمری من که در جیب بغل بود خورد ولی متوجه آن نشد. من همچنان در صف اول بودم که رزم آرا به سه قدمی ام رسید و رد شد که به سویش دویدم و سه گلوله به او زدم. گلوله چهارم در لوله تپانچه گیر کرد ماموران بر سرم ریختند و مرا که قصد مقاومت نداشتم زیر مشت و لگد قرار دادند که از حال رفتم و تا دو روز چیزی نفهمیدم. پس از بهوش آمدن، نگرانی من از این بود که رزم آرا زنده مانده باشد و دیکتاتور شود که روز بعد با اخباری که به گوشم رسید این نگرانی ام رفع شد. من خودم را آماده مردن کرده بودم و باکی از اعدام شدن نداشتم و حتی جملاتی را که می خواستم زیر چوبه دار بگویم در ذهن آماده کرده بودم. در زندان بودم که ملت پیروز شد و نمایندگان آن (مجلس) مرا از مجازات معاف و آزاد کردند.

با این که طهماسبی طبق قانون مصوب مجلس از مجازات معاف شده بود، پس از سوء قصد به جان حسین علاء در همان مسجد او و چند عضو دیگر جمعیت فدائیان اسلام ازجمله نواب صفوی (رئیس جمعیت) را گرفتند و اعدام کردند. حسین علاء نخست وزیر وقت ۲۵ آبان ۱۳۳۴ (۱۶ نوامبر ۱۹۵۵) در مجلس ترحیم مصطفی کاشانی نماینده مجلس و پسر آیت الله کاشانی که همان هفته فوت شده بود مورد حمله مظفر ذوالقدر از فدائیان اسلام قرارگرفت ولی گلوله در لوله سلاح گیر کرد و ذوالقدر سلاح را بر سر علاء زد که مجروح شد.

۱۹۰۳ - انعقاد قرارداد استعماری حفر کانال "پاناما" بین امریکا و پاناما

در حالی که امریکا پس از استقلال پاناما، امتیاز حفر کانال پاناما را از آن خود کرده بود، بر اساس قراردادی که در ۱۸ نوامبر ۱۹۰۳ با دولت تازه تأسیس این کشور امضاء نمود، شرایطی را به دولت پاناما تحمیل کرد که نفع فراوانی برای خود و ضررهای متعددی برای پاناما به همراه داشت. حق بهره‏برداری دائمی از کانال و کنترل بیش از یکهزار و دویست کیلومتر مربع در طرفین این کانال از طرف امریکایی‏ها، از موارد عمده این شرایط بودند. با این وصف از سال ۱۹۱۸م که امریکا برای نخستین بار، نیروی نظامی خود را به این منطقه اعزام کرد، اختلافاتی بین امریکا و پاناما روی داد. در سال‏های دهه ۱۹۶۰م تشنج در روابط امریکا و پاناما بر سر مسئله کانال بالا گرفت و روابط سیاسی دو کشور نیز مدتی قطع شد. درنهایت در سپتامبر ۱۹۷۷م پس از مذاکرات طولانی بین مقامات دو کشور، قرارداد دیگری بین دو کشور منعقد شد که به موجب آن، امریکا تا روز اول ژانویه سال ۲۰۰۰ م به کلی منطقه کانال پاناما را تخلیه کرده و اداره امور کانال را به پانامایی‏ها واگذار نماید.

۱۹۸۰ - آزادی گروگان های زن و سیاه ‏پوست آمریکایی به فرمان امام خمینی(ره)

دو هفته پس از تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در تهران توسط دانشجویان پیرو خط امام، به امر امام خمینی، گروگان‏های زن و سیاه‏پوست آمریکایی، در ۲۷ آبان ۱۳۵۸ آزاد شدند. حضرت امام خمینی(ره) با این اعتقاد که زنان و سیاهپوستان آمریکایی، در اصل در ردیف مستضعفان جامعه آمریکایی هستند و ناخواسته به چنین مأموریت‏هایی اعزام می‏شوند، دستور آزادی آنان را صادر فرمودند. حضرت امام در پیام خود مورخ ۲۶ آبان ۱۳۵۸، از دانشجویان خواستند این افراد که جاسوسی آنان ثبت نشده باشد به وزارت امور خارجه تحویل دهند و فوراً از ایران خارج نمایند.

برچسب‌ها:

نظر شما