شناسهٔ خبر: 50801516 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: صدا و سیما | لینک خبر

روایت شهادت «ادواردو آنیلی»؛ شاهزاده میلیاردر ایتالیایی

زندگینامه و نحوه شهادت ادواردو (مهدی) آنیلی فرزند یک خانواده ثروتمند ایتالیایی (مالک تیم یوونتوس) را در مطلب زیر بخوانید.

صاحب‌خبر -
به گزارش گروه وب گردی خبرگزاری صدا و سیما، ادواردو آنیلی در ۶ ژوئن ۱۹۵۴ در نیویورک به دنیا آمد.
 
او تحصیلات مقدماتی را در ایتالیا و سپس در کالج آتلانتیک انگلستان گذراند. پس از آن در رشته ادیان و فلسفه شرق از دانشگاه پرینستون آمریکا با درجه دکترا فارغ التحصیل شد.
 
روایت شهادت «ادواردو آنیلی»؛ شاهزاده میلیاردر ایتالیایی
 
خانواده آنیلی 
پدرش سناتور جیووانی آنیلی ثروتمند ایتالیایی و مالک کارخانجات اتومبیل سازی فیات، فراری، لامبورگینی، لانچیا آلفارمو، ایویکو، به همراه چندین کارخانه تولید قطعات صنعتی، چند بانک خصوصی، شرکت‌های طراحی مد و لباس، روزنامه‌های پرتیراژ لاستامپا وکوریره دلاسرا، باشگاه اتومبیل رانی فراری و باشگاه فوتبال یوونتوس بود. افزون بر این‌ها چندین شرکت ساختمان سازی، راه سازی، تولید لوازم پزشکی و بالگرد سازی هم وجود دارد که خانواده آنیلی جزء سهامداران اصلی آن‌ها می‌باشند. کارشناسان اقتصادی درآمد سالانه خانواده آنیلی را بالغ بر ۶۰ میلیارد دلار تخمین می‌زنند که ۳ برابر درآمد نفتی جمهوری اسلامی ایران در آن تاریخ است. ادواردو تنها فرزند پسر سناتور آنیلی است.
 
تنها خواهرش مارگریتا نام دارد. او ۷ فرزند دارد که ثمره دو ازدواج او بودند. شوهر اول مارگریتا، آلین الکان یهودی و شوهر دومش سرجه دفالن مسیحی است. او ۳ فرزند از شوهر اولش به نام‌های جاکوب، لاپو و جینورا و از شوهر دومش ۴ فرزند به نام‌های ماریا، پییترو، سوفیا و آنا دارد.
 
اسلام
ادواردو تحصیلات مقدماتی را در ایتالیا طی کرد و بعد به کالج آتلانتیک در انگلستان رفت و پس از آن در رشته ادیان و فلسفه شرق از دانشگاه پرینستون ایالات متحده با اخذ درجه دکتری فارغ التحصیل شد.
 
ادواردو در ۲۰ سالگی وقتی در نیویورک دانشجو بود، یک روز در کتاب‌خانه‌ای در همان شهر، تصادفاً چشمش به قرآن می‌افتد و شروع به مطإلعه آن می‌کند. خودش در صحبت‌هایی که با دوستانش داشت، گفته بود در نیویورک که بودم یک روز در کتاب‌خانه قدم می‌زدم و کتاب‌ها را نگاه می‌کردم که چشمم افتاد به قرآن. کنجکاو شدم که ببینم در قرآن چه چیزی آمده است. آن را برداشتم و شروع کردم به ورق زدن و آیاتش را به انگلیسی خواندم، احساس کردم که این کلمات، کلماتی نورانی‌اند و نمی‌تواند گفته بشر باشند. خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم و آن‌را امانت گرفتم وب یشتر مطالعه کردم و احساس کردم که آن را می‌فهمم و قبول دارم. محمد اسحاق عبداللهی که از دوستان مسلمان آنیلی است نیز در مورد او می‌گوید؛ «ادواردو خیلی شب‌ها بیدار می‌ماند و با نور شمع تا صبح قرآن را مطالعه می‌کرد.»
 
بعد از این قضیه به یک مرکز اسلامی در نیویورک مراجعه می‌کند و درخواستش مبنی بر این‌که می‌خواهد مسلمان شود را مطرح می‌کند.
 
روایت شهادت «ادواردو آنیلی»؛ شاهزاده میلیاردر ایتالیایی
 
آن‌ها هم نام «هشام عزیز» را برای وی انتخاب می‌کنند.
 
ادواردو شرح مسلمان شدنش را چنین می‌گوید:
در نیویورک که بودم یک روز در کتابخانه قدم می‌زدم و کتاب‌ها را نگاه می‌کردم چشمم افتاد به قرآن. کنجکاو شدم که ببینم در قرآن چه چیزی آمده است. آنرا برداشتم وشروع کردم به ورق زدن و آیاتش ر ا به انگلیسی خواندم، احساس کردم که این کلمات، کلمات نورانی است ونمی تواند گفته بشر باشد. خیلی تحت تأثیر قرار گرفتم، آن را امانت گرفتم و بیشتر مطالعه کردم و احساس کردم که آن را می‌فهمم و قبول دارم 
 
این گفته که ادواردو در اثر معاشرت با مسلمانان به این دین گرویده، یک ادعای بی‌ثبات است، چون با موقعیت مالی و سیاسی که پدر ادواردو داشت، هیچ‌کس به خود اجازه نمی‌داد که چنین مسائلی را با او در میان بگذارد و او را به دین جدید دعوت کند. بعد از این قضیه به یک مرکز اسلامی در نیویورک مراجعه می‌کند و درخواستش مبنی بر این‌که می‌خواهد مسلمان شود را مطرح می‌کند. آن‌ها هم نام «هشام عزیز» را برای وی انتخاب می‌کنند.
 
تشیع
وی پس از ملاقات و گفتگو با دکتر قدیری ابیانه شیعه شده بود.
 
دکتر قدیری که از سال ۱۳۵۱ برای تحصیل در رشته معماری به ایتالیا رفته بود، از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، رایزن مطبوعاتی سفارت جمهوری اسلامی ایران در ایتالیا بوده و آشنایی او با ادواردو آنیلی در همان زمان و به دنبال تماس ادواردو آنیلی با او آغاز شده است. اولین آشنایی وی با تشیع و انقلاب اسلامی ایران از طریق یکی از مصاحبه‌های دکتر محمد حسن قدیری ابیانه (رایزن مطبوعاتیسفارت ایران در ایتالیا بین سال‌های ۵۸ تا ۶۱) از طریق تلویزیون ایتالیا بوده است و پس از آن برای دیدار با وی به سفارت مراجعه می‌کند و پیوند دوستی بین آن‌ها ایجاد می‌شود.
 
دکتر قدیری در مورد اولین ملاقاتش با ادواردو می‌گوید:
بعد از یک میزگرد مطبوعاتی که برگزار کردیم -به عنوان رایزن مطبوعاتی سفارت ایران-، یک روز یک‌شنبه در حالی که من در اقامت‌گاه سفارت بودم، دربان سفارت گفت که یک جوان ایتالیایی آمده و می‌خواهد شما را ببیند. من هم گفتم اگر می‌شود به او بگویید فردا برای ملاقات بیایند. ولی بعد از لحظاتی دربان سفارت دوباره زنگ زد که این جوان می‌گوید خدا هر در بسته‌ای را می‌گشاید. من هم گفتم در را باز کنند و خودم هم رفتم به استقبال‌اش. جوان قد بلند لاغری بود که با یک موتور گازی کهنه آمده بود و خودش را ادواردو آنیلی معرفی کرد. من بدون این‌که انتظار جواب مثبتی از او داشته باشم، از او پرسیدم که شما با خانوادهِ آنیلی معروف نسبتی دارید و او گفت که من پسرش هستم؛ و زمانی که فخرالدین حجازی در سال ۱۳۵۹ به ایتالیا سفر می‌کند و با ادواردو آشنا می‌شود، از او می‌خواهد که یک بار دیگر تشرف خویش را به تشیع اعلام نماید. سپس فخرالدین حجازی نام مهدی را برای او انتخاب می‌کند. او در مکاتبات خود از نام هشام عزیز که سال‌ها از آن استفاده کرده بود، استفاده می‌کرد و در مکالمات خود با دوستان ایرانیش از نام مهدی استفاده بهره می‌گرفت.
 
ادواردو همواره به دنبال این بود که دوستان و بستگانش را با اسلام آشنا کند. به دعوت او دوستش، لوکا گائتانی لاواتلی اسلام آورد و مسلمان شد. او مدتی در ایتالیا منزوی بود و در یک آپارتمان در شهر رم زندگی می‌کرد. وی در چند نوبت به ایران سفر کرده بود و در فروردین سال ۱۳۶۰ با امام خمینی نیز ملاقات کرده بود که امام خمینی در آن دیدار پیشانی وی را بوسیده بود؛ و با آقای خامنه‌ای در قبل از دوران ریاست جمهوری‌اش و هم‌چنین با آقای هاشمی رفسنجانی در زمان ریاست مجلس شورای اسلامی دیدار کرده بود. (تصویر ادواردو در صف اول نماز جمعه تهران- فروردین ۱۳۶۰)
 
روایت شهادت «ادواردو آنیلی»؛ شاهزاده میلیاردر ایتالیایی
 
آقای هاشمی رفسنجانی در صفحه ۴۲ کتاب عبور از بحران می‌نویسد: " آقای فخرالدین حجازی و پسر مدیر شرکت فیات از ایتالیا که مسلمان شده است به زیارت امام آمدند و از نیاز‌های دانشجویان اسلامی خارج از کشور مطالبی گفتند ". (شنبه ۶ فروردین ۱۳۶۰) ادواردو با اینکه به دلیل موقعیت مالی و سیاسی خانوده اش با بسیاری از رهبران سیاسی و مذهبی جهان ملاقات کرده بود، اما در ملاقات با حضرت امام (ره) به شدت شیفته سادگی، عظمت و معنویت ایشان شده بود که این ارتباط عملا مسیر زندگی ادواردو را عوض کرد.
او سفری هم به مشهد داشت و به زیارت حرم مطهر حضرت امام رضا (ع) رفته بود. برای اولین بار که به مشهد رفته بود، به او گفته بودند که، چون اولین بار است که به زیارت می‌روی، هر آرزویی داشته باشی برآورده می‌شود. وقتی از او پرسیدند که از امام رضا چه خواستی، وی گفته از او خواستم که قلب پدرم را نسبت به من مهربان کند.
 
او از همان دوران جوانی، علاقه‌ای به اداره ثروت عظیم خانوادگی به روش پدرش نداشت و فقط چند سال مسئولیت اداره باشگاه فوتبال یوونتوس را به عهده داشت که پس از مدتی وی را از کار برکنار کردند و عمویش جای وی را گرفت.
در اواخر دهه ۸۰، موضوع انتخاب جانشین برای سناتور آنیلی در شورای رهبری فیات مطرح شد و ادواردو را به دلیل اعتقادات مذهبی‌اش نامناسب تشخیص دادند، اما در واقع وارث اصلی او بود و باید بهانه‌ای برای کنار گذاشتنش پیدا می‌کردند.
 
در همین زمان ماجرای ماریندی پیش آمد. در اکتبر ۱۹۹۰ رسانه‌ها اعلام کردند که به خاطر حمل ۳۰۰ گرم هروئین، وی را در شهر ساحلی ماریندی در کنیا دستگیر کرده‌اند. ماجرایی که اصلاً واقعیت نداشت و پلیس و دادگاه کنیا خیلی زود متوجه اشتباهشان شدند، اما خوراک مطبوعات ایتالیا که اکثراً زیر نفوذ پدرش بودند، فراهم شد و برخی حتی او را قاچاقچی نامیدند و تبرئه شدنش را به خاطر نفوذ پدرش می|‌دانستند.
بعد از آن با این‌که برخی مطبوعات به اشتباه خود در مورد ادواردو اشاره کردند، اما با گسترش شایعات، افکار عمومی برای معرفی جانشینی غیر از او برای مدیریت فیات آماده شد.
در اوایل دهه ۹۰، پسر عمویش "جیووانی امبرتو" را به جانشینی انتخاب کردند. ادواردو نیز مخالفتی نکرد و حتی برای وی نامه نوشت و ضمن تبریک به او توصیه کرد که بازیچه دست پول پرستان نشود. اما در سال ۹۷، خانواده آنیلی با یک بحران مواجه شد. جیووانی در ۳۶ سالگی، بر اثر سرطان ناشناخته‌ای درگذشت.
 
روایت شهادت «ادواردو آنیلی»؛ شاهزاده میلیاردر ایتالیایی
 
راز شهادت
۱۵ نوامبر سال ۲۰۰۰ (۲۴ آبان ۱۳۷۹) جسد ادواردو در زیر پل «ژنرال فرانکو رومانو» پیدا شد، ظاهر قضیه نشان می‌داد که وی از روی پل به پائین پرت شده است. 
 
آقای دکتر باوا میگوید: 
ادواردو تصمیم داشت با ایجاد تغییراتی اساسی در قسمت مدیریت تجاری شرکت فیات به خیلی از مسایل مبهم و زد و بند‌ها پایان دهد. نکته دیگر این است که به غیر از دادستانی ایتالیا، گزارش اداره پلیس جنایی ایتالیا در دست من است که با ارائه شواهدی سعی کرده‌اند قتل او را یک خودکشی جلوه دهند. شواهد صحنه قتل همگی حکایت از غیرواقعی بودن خودکشی دارند.
 
به عقیده من کسی از آشنایان خانواده انیلی یا افرادی که در منزل آن‌ها رفت و آمد می‌کرده‌اند، ادواردو را در خانه به قتل رسانده و سپس جنازه او را به زیر پل انتقال داده‌اند. من براساس مدارک و مستندات می‌توانم این امر را اثبات کنم. انگیزه‌های قتل به عقیده من بیشتر از یکی هستند؛ ۱- به قدرت رسیدن ادواردو در فیات به این معنا بود که دست بسیاری از قدرت‌های مافیایی و جنایتکار از این کارخانه بسیار مهم قطع می‌شد چرا که او قطعا دستور بسیاری از لابی‌های قدرت خارجی و داخلی را اجرا نمی‌کرد. ۲- همه می‌دانستند که او با ارتباط اقتصادی همه‌جانبه با لابی صهیونیسم روسیه به شدت مخالف بود و قطعا داماد خانواده انیلی که از افراد بانفوذ و ثروتمند روسیه بود، هرگز نمی‌توانستاین مخالفت ادواردو را بپذیرد.
 
«ادواردو انیلی» با «یلتسین» و تمام گروه او و جانشینانش به شدت مخالف بود و این مخالفت خود را بار‌ها اعلام کرده بود. با توجه به تمام این دلایل و شواهد من نتیجه‌گیری و قضاوت را به عهده خوانندگان شما می‌گذارم.
 
جالب این‌جاست که جورجو برادر سناتور آنیلی نیز در سن ۳۶ سالگی به مرگ مشکوکی در سال‌های دور کشته شده و سهم او بین بقیه تقسیم گشته بود. شورای رهبری نیز "جاکوب الکان" خواهرزاده وی که از پدری یهودی بود را به جانشینی انتخاب کرد. این انتخاب ادواردو را به شدت ناراحت کرد. او این بار سکوت نکرد و حتی با قدرت در مقابل خانواده‌اش که تصمیم داشتند نام خانوادگی جان الکان را به آنیلی تغییر دهند، ایستاد و اجازه این کار را نداد. وی مصاحبه‌ای با روزنامه "مونیفست" که متعلق به حزب چپ ایتالیا و به لحاظ سیاسی مخالف پدرش بود انجام داد و به شدت انتقاد کرد.
او در این مصاحبه گفته بود که درست بعد از تشییع جنازه پسر عمویش، جاکوب الکان که هنوز ۲۲ سالش نشده به سمت هیات مدیره فیات منسوب شده بوده و او فکر می‌کند که این انتخاب، یک سقوط برای دم و دستگاه در بر داشته باشد.
در دهه ۹۰ هیچ‌گونه مسئولیتی نداشت و اغلب اوقات را با مطالعه، سفر، روزنامه‌نگاری و فعالیت‌های بشر دوستانه گذراند. پدرش او را تهدید به محرومیت از ارث در صورت عدم ترک اعتقاد به اسلام کرده بود و او برای حفظ دینش حاضر به گذشت از میلیارد‌ها دلار ثروت شده بود. او به خاطر اسلام آوردن، به شدت تحت فشار خانواده بود تا دست از اسلام بکشد.
او در خانه خیلی تنها بود. حتی نامزدش به خاطر اعتقاداتش او را ترک کرده بود. ادواردو خیلی تلاش کرد که وی را مسلمان کند، ولی علیرغم تلاش‌های او، وی مسلمان نشد. وی مایل بود که با یک دختر مسلمان ازدواج کند، ولی با فشار‌هایی که خانواده‌اش به او می‌آوردند و روز‌ها و ساعت‌ها او را در منزل خودش محبوس می‌کردند، وی به خودش اجازه این‌که کس دیگری را وارد این همه عذاب کند، نداد.
ادواردو نگران سوء‌قصد از سوی صهیونیست‌ها بود و به آقای قدیری گفته بود که آن‌ها او را به خاطر اسلام آوردنش خواهند کشت و قتل او را به خودکشی، حادثه غیرمترقبه یا بیماری نسبت خواهند داد؛ و حتی او را به زور در یک درمان‌گاه روانی خصوصی ویژه میلیاردر‌ها در نزدیکی مرز سوئیس به طور کاملاً مخفی بستری کرده بودند و بالاخره همان‌طور که خود ادواردو حدس می‌زد، در ۱۵ نوامبر سال ۲۰۰۰ (۲۴ آبان ۱۳۷۹) در یک واقعه مشکوک در سن ۴۶ سالگی به شهادت رسید.
در آن روز معاون شبکه حمل و نقل تورینو ساوونا، در حال گشت‌زنی روزانه‌اش بود که در میانه راه به اتومبیل فیات کرومای خاکستری رنگی برخورد که در وسط پل رومانو بدون سرنشین پارک شده بود. چراغ راهنمای ماشین روشن بود و در‌ها قفل نشده بودند. او ابتدا فکر می‌کند که اتومبیل دچار نقص فنی شده و راننده آن پای پیاده به تعمیرگاهی در حوالی آن‌جا رفته است، اما وقتی پرسنل تعمیرگاه از مراجعه چنین شخصی اظهار بی‌اطلاعی می‌کنند، فرانکلینی متوجه می‌شود که باید اتفاق وحشتناکی افتاده باشد. به محل پارک اتومبیل بازمی‌گردد و به آرامی از نرده‌های پل به پایین نگاه می‌کند و جسد مردی را در ارتفاع یک و نیم متری می‌بیند که با صورت بر روی زمین افتاده است.
او به سرعت نیروی پلیس را خبر می‌کند. ساعت ۱۱ نیرو‌های پلیس بالای سر جسد می‌رسند. صورت مرد در اثر ضربه به شدت مجروح شده است. اما کارت شناسایی‌ای که در جیب کتش یافت شد، متعلق به ادواردو آنیلی، تنها پسر سناتور جیووانی آنیلی می‌باشد که در زیر پل "ژنرال فرانکو رومانو" پیدا شده است. ظاهر قضیه نشان می‌داد که وی از روی پل به پائین پرت شده است و رسانه‌ها عمدتا خودکشی را به او نسبت دادند.
موضوع مرگ وی از همان روز اول تا چند روز در را‌س اخبار قرار گرفت و هزاران سایت اینترنتی، روزنامه‌ها و شبکه‌های تلویزیونی در مورد درگذشت او اخباری را پخش کردند.
این رسانه‌ها، "ادواردو" را فردی حساس، گوشه‌گیر، منزوی، خجالتی، معتاد و بیمار توصیف کردند، اما در میان حجم عظیم اخبار منتشره، خبری از انجمن فارغ‌التحصیلان ایتالیا منتشر شد که ادواردو را یک مسلمان شیعه معرفی کرد و ادعا نمود که وی توسط عوامل صهیونیست به شهادت رسیده است. اما علیرغم ارسال این خبر برای رسانه‌های مختلف، هیچ‌کدام حتی اشاره‌ای هم به آن نکردند.
 
قاضی پرونده، یک روز پس از مرگ وی اعلام کرد که او خودکشی کرده است که بنابراین تحقیقات خاصی انجام نشد و جسد وی بدون کالبد شکافی در همان روز دفن شد. دکتر "مارکوبا وا" که یکی از دوستان ادواردو می‌باشد، می‌گوید؛ «برای من عجیب است که چه‌طور وی را کالبد شکافی نکردند. در حالی که این‌جا اگر سگ‌ها و گربه‌ها در کنار خیابان بمیرند، کالبد شکافی می‌شوند.»
 
یکی از دوستانش از مسلمانان ایتالیا خواست دست به اقدام حقوقی زده و از دستگاه قضایی ایتالیا بخواهند که در مورد احتمال قتل او تحقیق کنند. وی می‌گفت که من حاضرم شهادت دهم که ادواردو آنیلی مسلمان بود و شخصا به من گفت که از کشته شدن توسط صهیونیست‌ها بیم دارد و تاکید کرد که صهیونیست‌ها بالاخره او را ترور خواهند کرد و آن‌را یا به بیماری و یا به خودکشی و حادثه غیرمترقبه نسبت خواهند داد.
دکتر قدیری ابیانه که از دوستان صمیمی ادواردو بود، در مصاحبه‌ای که در مورد ادواردو با او داشتند اظهار داشت؛ «من یقین دارم که ادواردو آنیلی، همان‌طور که خود پیش‌بینی کرده بود، کشته شده است و تحقیقات دوستان ما نیز نشان می‌دهد که او تا آخرین لحظه بر ایمان اسلامی خود پایدار مانده بود، بلکه درصدد مسلمان کردن دیگران نیز برآمده بود و حتی دو روز قبل از فوتش با دو کشیش در استان توسکانا در مورد اسلام ملاقات داشت و به همین مناسبت از یکی از دوستان مسلمان خود خواسته بود تا تفاسیری را که در مورد آیه "جاء الحق و ذهق‌الباطل ان الباطل کان ذهوقا" وجود دارد در اختیار او قرار دهد.»
 
روایت شهادت «ادواردو آنیلی»؛ شاهزاده میلیاردر ایتالیایی
 
وی در صحبت‌هایش اشاره می‌کند که ادواردو همواره به دنبال این بود که دوستان و بستگانش را با اسلام آشنا کند در یکی از سفرهایش به ایران، یکی از دوستانش را با خودش آورده بود و به وی گفته که او را تا مرز اسلام آورده‌ام، جالب است که آن دوستش هم پسر سلطان شراب ایتالیا بود که بعد از سلسله بحث‌هایی، او هم اسلام آورد و مسلمان شد.
یعنی این‌که فرزند بزرگ‌ترین تولید کننده و صادر کنندهِ شراب ایتالیا از طریق ادواردو مسلمان شد. الان او هم زنده است و در ایتالیا منزوی است و در یک آپارتمان در شهر رم زندگی می‌کند.
او حتی این‌قدر به اسلام علاقه داشت که زمانی که در ایتالیا یک مؤ‌سسهِ انتشاراتی تصمیم گرفت کتاب سلمان رشدی را به ایتالیایی چاپ و منتشر کند، او وقت ملاقات می‌گیرد و به دیدن ناشر می‌رود و از او می‌خواهد که این کتاب را منتشر نکند، ناشر بعد از صحبت‌های او خیلی متعجب می‌شود.
دوستان مسلمان ادواردو می‌گفتند که قبل از مرگش، ادواردو گفته بود که برای ترک ایمان به اسلام، به شدت تحت فشار خانواده قرار گرفته است و حتی او را به زور در یک درمانگاه روانی خصوصی و به طور کاملا مخفی بستری کرده بودند و پزشکان یهودی با گرایش شدید به اسرائیل و صهیونیسم، مرتبا به او فشار می‌آوردند و موادی نیز به او تزریق کرده‌اند تا او اراده خود را از دست بدهد.
وی می‌گفت؛ «آن‌ها حتما مسلمان بودن او را به اسرائیل گزارش خواهند کرد و این مقدمه‌ای برای ترور او خواهد بود. لیکن او در ایمان خود استوار است و تا پای جان به آن وفادار خواهد ماند.»
او حتی به دوستانش گفته بود که شوهر اول خواهرش، مرکز خطر برای جان او است. با مرگ ادواردو، سهم او از ارث پدر و مادر پیرش، تماما به خواهرش و فرزندان او رسید، ضمنا مدیریت موسسه بزرگ فیات و سایر موسسات خانواده آنیلی نیز به نوه بزرگ سناتور آنیلی یعنی جاکوب فرزند بزرگ مارگریتا (خواهر ادواردو آنیلی) خواهد رسید.
ادواردو با اینکه به دلیل موقعیت مالی و سیاسی خانوده اش با بسیاری از رهبران سیاسی و مذهبی جهان ملاقات کرده بود، اما در ملاقات با حضرت امام (ره) به شدت شیفته سادگی، عظمت و معنویت ایشان شده بود. این ارتباط عملاً مسیر زندگی ادواردو را عوض کرد. ایگورمن خبرنگار روزنامه لاستامپا ایتالیا می‌گوید: وقتی ادواردو از ملاقاتش با حضرت امام و تحت تاثیر قرار گرفتنش صحبت می‌کرد، من احساس کردم که امام او را سحر کرده است. ادواردو همچنین یک ماه قبل از شهادتش قصد داشت به ایران بیاید، ولی والدین او برای ممانعت از این سفر، گذرنامه اش را پنهان کرده بودند.
دکتر قدیری ابیانه معتقد است که صهیونیست‌ها، زنان یهودی را در سر راه زندگی مردان ثروتمند قرار می‌دهند تا بدین‌وسیله راه انتقال ثروت به جامعه یهودی را باز کنند. حتی ازدواج مادر ادواردو که یک پرنسس یهودی بود و ازدواج اول خواهر ادواردو هم حساب شده و برنامه‌ریزی شده است و مرگ‌های مشکوکی که در این خانواده‌های ثروتمند رخ می‌دهد، در جهتی است که در تقسیم ارث در نهایت، قدرت و ثروت، هر چند در طول زمان طولانی، به یهودیان منتقل می‌گردد.»
با مرگ جورجو، برادر سناتور آنیلی نیز در سن ۳۶ سالگی و با فوت مشکوک جوواننینو، پسرعموی ادواردو آنیلی و کشته شدن خود ادواردو که عنوان خودکشی بر آن گذاشته شده بود، مدیریت و عمده ثروت فیات (با توجه به فوت پدر ادواردو که بعد از فوت ادواردو رخ داد)، از دست کاتولیک‌ها خارج و به دست یهودی‌ها افتاد.
بالاخره پزشک قبرستان «فوسانو»، بدون کالبد شکافی و کم‌ترین تحقیقی، گواهی دفن ادواردو را صادر کرد. پیکر او را در کلیسایی در روستای «ویلارروزا» در آرامگاه خانواده آنیلی به خاک سپردند؛ و حرف آخر متن زیر قسمت پایانی نامه‌ای است که دواردو مهدی آنیلی در تاریخ ۳ می ۱۹۸۰ نوشته است. امیدوارم الله شما را هدایت کند. امیدوارم او شما را حفظ کند، لطفاً محتاط باشید؛ زیرا من امروز احساس قوی‌ای نسبت به شما دارم. امیدوارم الله همیشه با ما باشد.
اما فیلم مستندی پیرامون ادواردو آنیلی است
شاید در مورد او شنیده باشید یا فیلم مستند آن را دیده باشید. مخلص کلام اینکه ادواردو در میان خانواده‌ای مسیحی و خویشاوندانی یهودی، مسلمان شده بود و این برای وارث ثروت‌های کلان خانواده آنیلی جرم و خطری بزرگ محسوب می‌شد و همین مسلمانی بود که باعث شهادت وی شد
و اگر در مورد وی چیزی نمی‌دانید پیشنهاد می‌کنم فیلم مستندش را اینجا ببینید یا دانلود کنید. (۱۵۴ مگابایت) همینطور می‌توانید از طریق این سایت اطلاعاتی پیرامون وی کسب کنید. (اما پیشنهادم همان فیلم است.
 
ادواردو آنیلی، یکی از هزاران مرد چشم آبی ایتالیا، عاشقانه برگزیده شد برای شهادت. روزگاری خواهد آمد که مردان، در مصایب ما جان خواهند داد، این گفته معصوم است، و امروز ادواردو جان در طبق عاشقی گذارد برای آنچه که آنان بدان" اعتقاد ویقین" می‌گفتند.‌ای برادر تو همه اندیشه ای.
 
آثار پیرامون او
آثار زیادی پیرامون او تهیه شده است. کتاب‌های زیادی نیز راجع به شخصیت و زندگی او نوشته شده است که از آن‌ها می‌توان به کتاب هدیه مسیح (سیری در زندگی ادواردو آنیلی) از انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی اشاره کرد.

برچسب‌ها:

نظر شما