معالاسف در برداشت الکنی که از جوانگرایی در کشور وجود دارد، این دو نکته کمرنگ بوده و ضوابط، جای خود را با روابط عوض کردهاند؛ اصول متعالی و اصیل انتخاب نیروی کارآمد کمرنگ شده و برساختههای ذهنی تصمیمگیران و انتخابکنندگان در حال جایگزینی با اصول بیریشه و خودساخته و غیراصیل است، به عنوان یک مثال که در تمامی سالیان پس از انقلاب وجود داشته، توجه به روابط خانوادگی و روابط حزبی، فارغ از هرگونه سنجش دقیق در جذب به کلیت سیستم و متعاقب آن عدم توجه به شایستگی شایستگان است.
این عمل به خودی خود یک آسیب کوتاهمدت برای سیستم خواهد داشت و یک آسیب بلندمدت: آسیب کوتاهمدتِ آن، دلسردی و ناامیدی جوانانِ بااستعداد بوده و باعث از دست دادن این سرمایه باارزش میشود؛ سرمایهای که جبران آن تقریباً غیرممکن یا بسیار دشوار خواهد بود، آسیب بلندمدت آن، ناکارآمدی و بدکارکردی سیستم و ساختار است. در اینجا البته فرقی میان سازمانها، نهادها یا وزارتخانههای مختلف وجود ندارد و همه در برابر این اصل انکارناپذیر یکسانند، خواه آنجا وزارتخانه مهم و کلیدی مثل وزارت امور خارجه باشد، خواه نهاد اثرگذاری مانند صداوسیما باشد و خواه این نهاد، ارتش و سپاه باشد.
نتیجهگیری آنکه باید حتماً به جوانان میدان داد و به آنان اعتماد کرد، اما باید توجه داشته باشیم که این جوانان، فقط از آشنایان و اقوام و فامیلهای سببی و نسبی مسئولان نباشند و به معیارهای شایستگی و تعهد نیز نیمنگاهی داشته باشیم.
23302