مردان جوان که به اتهام ربودن مرد نوازنده بازداشت شدهاند، میگویند فرمان ماجرا از سوی زنی خواننده صادر شده است.
به گزارش جوان، چند روز قبل خودروی عبوری در یکی از جادههای روستایی شهرستان پاکدشت متوجه مرد دست و پا بستهای در بیابانهای اطراف شد که تلاش میکرد خودش را به جاده برساند. راننده با دیدن این صحنه خودرواش را متوقف کرد و به طرف مرد گرفتار شده رفت و طناب دست پای مرد جوان را باز کرد که فهمید چند ساعت قبل دو مرد غریبه وی را ربوده و پس از کتککاری و سرقت اموالش او را داخل بیابان با دست و پای بسته رها کردهاند.
مرد جوان که هنوز آثار ترس و وحشت در چهرهاش نمایان بود با کمک راننده به اداره پلیس رفت و از دختر جوانی به نام شهلا و دو پسری که به دستور شهلا او را ربوده بودند به اتهام آدمربایی، ضرب و جرح و سرقت اموالش شکایت کرد.
مأمور نما
وی در توضیح ماجرا گفت: من موسیقیدان هستم و پیانو مینوازم. حدود ۷ساعت قبل نامزدم که شهلا نام دارد با من در یکی ازخیابانهای منطقه سعادتآباد در شمال تهران قرار ملاقات گذاشت. قرار بود با هم درباره مراسم ازدواجمان صحبت کنیم که سر قرار رفتم. دو نفری به طرف پارکی در حرکت بودیم که خودروی پژو پارسی سد راه ما شد و دو مرد جوان از داخل آن بیرون آمدند و خودشان را مأمور پلیس معرفی کردند. آنها از من سوال کردند که چه نسبتی با شهلا دارم که گفتم نامزدم است، اما قبول نکردند و گفتند باید همراه آنها به اداره پلیس بروم. من به رفتار و کارهای آنها مشکوک شدم و احتمال دادم آنها مأمور نما هستند و به همین دلیل خواستم با شماره تلفن۱۱۰ پلیس زنگ بزنم و گزارش بدهم که به زور مرا گرفتند و سوار خودرو کردند. داخل خودرو دست و پای مرا با طناب بستند و بعد حرکت کردند تا اینکه ساعتی بعد متوجه شدم داخل بیابانی خودروشان را متوقف کردند.
شکنجه و سرقت اموال
مردان خشن ابتدا بدون اینکه سؤالی از من بپرسند مرا به شدت کتک زدند و ساعتی شکنجه دادند و بعد هم از من خواستند که ارتباطم را با شهلا قطع کنم. آنها مرا حتی تهدید به مرگ کردند و گفتند اگر موضوع را به پلیس خبر بدهم یا ارتباطم را با شهلا ادامه دهم مرا میکشند و جسدم را در همین بیابانها رها میکنند.
هر چقدر التماس کردم دست و پای مرا باز کنند فایدهای نداشت و سرانجام پس از سرقت اموالم و کارتهای بانکیام مرا به صورت دست و پا بسته در همان بیابانها رها کردند و خودشان رفتند. پس از این به زحمت خودم را به نزدیکی جاده روستایی رساندم و تلاش کردم که رانندههای عبوری متوجه من شوند و جانم را نجات دهند که چند ساعت بعد رانندهای متوجه من شد و به کمک من آمد.
فریبم داد
الان من مطمئن هستم که آن دو آدمربا از سوی شهلا اجیر شده بودند، چون زمانی که مرا ربودند با او کاری نداشتند و بعد هم از من خواستند که ارتباطم را با او قطع کنم. چون او مرا دو سال قبل فریب داد و به بهانه اینکه با من ازدواج میکند حدود یک میلیارد تومان از من کلاهبرداری کرد.
وی ادامه داد: دوسال قبل در کلاس موسیقی با شهلا آشنا شدم. او علاقه زیادی به خوانندگی داشت و آرزویاش این بود که روزی خواننده سرشناسی در خارج از کشور شود و به همین خاطر تصمیم گرفتهبود پس از پایان دورهها برای خوانندگی به کشور آمریکا برود. چند ماهی با او ارتباط داشتم که عاشق او شدم و از او خواستگاری کردم. او به من جواب مثبت داد و قرار شد با هم ازدواج کنیم و بعد هم به خارج از کشور برویم. من همراه خانوادهام به خواستگاریاش رفتم و خانواده او هم قبول کردند و از آن روز به بعد ارتباط ما بیشتر شد. من خیلی به او کمک مالی کردم و همیشه برای او جواهرات گرانقیمت میخریدم و حتی برای او خودرو خریدم، چون فکر میکردم به زودی با هم زندگی مشترکمان را آغاز میکنیم. اما مدتی قبل او ارتباطش را با من کم کرد و بعد هم گفت که قصد دارد با مرد دیگری ازدواج کند. وقتی جواب منفی او را شنیدم شوکه شدم و به او گفتم که همه زندگیام را به پای او ریختهام و باید با من ازدواج کند یا اینکه وسایل و طلاهایی که برای او خریدهام به من برگرداند. او برای اینکه مرا بترساند و اموالم را پس ندهد دو مرد را اجیر کرد و آنها هم مرا ربودند و شکنجه کردند که شهلا را فراموش کنم.
دستگیری متهمان
با شکایت مرد جوان، مأموران پلیس به دستور قاضی محمد رضا صاحبجمعی، بازپرس شعبه ششم دادسرای امورجنایی تهران شهلا را به عنوان مظنون دستگیر و به اداره پلیس منتقل کردند.
وی ابتدا در بازجوییها منکر جرم خود شد، اما وقتی با شواهد و مدارک روبهرو شد اعتراف کرد که پسر عمو و یکی از دوستان او را برای ربودن نامزدش اجیر کرده بود.
بدین ترتیب مأموران پلیس دو مرد آدمربا را هم شناسایی و بازداشت کردند.
سه متهم روز قبل پس از انتقال به دادسرای امور جنایی تهران به آدمربایی اعتراف کردند.
شهلا در ادعایی گفت: از دوران کودکی علاقه زیادی به خوانندگی داشتم و به همین خاطر همیشه در کلاسهای موسیقی و خوانندگی شرکت میکردم و از آنجایی که صدای خوبی هم دارم تا حدودی هم موفق شدهبودم که تصمیم گرفتم برای ادامه کار به خارج از کشور بروم. دو سال قبل در یکی از کلاسهای موسیقی با بابک که نوازنده پیانو بود آشنا شدم. او از من خواستگاری کرد و من هم از او خوشم آمد و جواب مثبت دادم. ما با هم قرار گذاشته بودیم که برای ادامه کار به خارج از کشور برویم و او هم قبول کردهبود، اما مدتی قبل نظرش عوض شد و گفت تصمیم به مهاجرت ندارد. از طرفی من خواستگار تازهای پیدا کردهبودم که مقیم کشور آمریکا بود و فکر کردم اگر با او ازدواج کنم به همه آرزوهایم میرسم که تصمیم گرفتم به بابک جواب نه بدهم. بابک وقتی شنید گفت باید کادوهایی که در این دو سال به من داده بود پس دهم. او همیشه مزاحم من بود که در نهایت پسر عمویم و دوست او را اجیر کردم تا بابک را گوشمالی دهند که مرا رها کند.
دو متهم دیگر هم در بازجوییها ادعا کردند که به دستور شهلا فقط قصد گوشمالی بابک را داشتهاند و هدفشان آدمربایی نبوده است.
تحقیقات از متهمان ادامه دارد.
ربودن نوازنده به فرمان خواننده
روزنامه جوان
صاحبخبر -
∎
نظر شما