به گزارش برنا؛ زنان به عنوان نیمی از جمعیت ایران از جایگاه بالایی در افزایش شاخصهای توسعه یافتگی برخوردارند؛چراکه داشتن زنانی با دانش و توانمندی بالا در حوزههای مختلف خود زمینه ساز پرورش نسلی توانا بوده و در مسیر پیشرفت هر جامعه ای تاثیر گذار است.
آنان با روحیه مسئولیت پذیری پیشگام خودمراقبتی در بحران کرونا شدهاند. در روزهای شیوع بحران کرونا تلاش برای حفظ افکار مثبت ،توجه به سلامتی و حفظ رژیم غذایی مناسب در راستای محافظت و تقویت سیستم ایمنی اعضای خانواده قابل توجه و بیانگر روحیه مادرانه بانوان بوده است.
اگر به وضعیت زنان در جامعه ایران نگاهی بیندازیم؛ در حال حاضر تعداد زنان 15 تا 34 ساله حدود 14 میلیون نفر است و 16 درصد اشتغال کشور در اختیار زنان قرار دارد.
3.5 میلیون نفر از زنان سرپرست خانواده هستند
همچنین 3.5 میلیون نفر از سرپرستان خانواده در کشورمان را زنان تشکیل میدهند و 41.5 درصد زنان سرپرست خانواده نیز خود سرپرست هستند؛ یعنی تنها زندگی میکنند.
آمار زنان در سن باروری در ایران که بین سنین 15 تا 49 است نشان میدهد که این آمار تا سال 1408 متوقف میشود و بعد از آن با کاهش آمار زنان در سن باروری روبرو خواهیم شد.
برای بررسی وضعیت سلامت زنان جامعه ایرانی از لحاظ جسمی و روحی با ملیحه کیانفر، کارشناس اداره سلامت میانسالان اداره کل سلامت جمعیت، خانواده و مدارس وزارت بهداشت به گفتوگو نشستیم.آنچه در ادامه از نظرتان میگذرد، مشروح این گپوگفت است.
خانم دکتر!در ابتدای گفتوگو به ارائه یک نمای کلی در خصوص وضعیت سلامتی زنان ایرانی بپردازید.
مسئله این است که همه فکر میکنند زنان از نظر جسمی و روحی سالم هستند اما موضوع این است که ممکن است زنان به خاطر اینکه مشکلات را بیان نمیکنند و بیش از مردها عمر میکنند درباره شان این تصور عمومی وجود داشته باشد.
افزایش سن امید به زندگی در زنان ایرانی
امید به زندگی در زنان در سال57، 51.5 و اکنون 75.5 سال است.چون نظام بهداشت تغییر کرده و توجه به بیماریهای زنان در بارداری، شیر دهی و پس از آن بهداشت به این سمت رفته است اما بیشتر این برنامه را سنین بارداری را در بر میگیرد. دلیل برگزاری هفته سلامت زنان نیز به این خاطر است که زنان بعد از دوره بارداری دورههای دیگری در زندگی دارند که باید بیشتر مراقب سلامتی خود باشند.
مسئلهای که وجود دارد اینکه زنان چون طول عمر بیشتری دارند بیشتر از مردان دچار از کار افتادگی و معلولیت خواهند شد؛چون شرایط فیزیولوژیک زنان به خاطر بارداری و یائسگی آسیب بیشتری را میبیند.
امید به زندگی در زنان در سال57، 51.5 و اکنون 75.5 سال است
در کل دنیا بیماریهای قلبی و عروقی، سرطان، مغز و اعصاب، عوامل خطر برای سلامتی محسوب میشود.
در ایران نیز وضعیت این بیماری و خطرات آنها تفاوت زیادی ندارد اما در ایران با برنامههایی که در مراکز خدمات جامع سلامت به زنان ارائه میشود سعی میشود با غربالگری و بیماریابی بیماریهایی مانند فشارخون، دیابت و قلب و ...جلوگیری شود.
شناسایی سالانه 7000 مورد سرطان پستان در زنان
سرطانها عامل دوم مرگ و میر زنان در ایران هستند و بار اصلی بیماری در زنان سرطان پستان و دهانه رحم است؛ به طوری که حدود 7000 مورد سرطان پستان هر سال در کشور شناسایی میشود.
ما خدمات غربالگری پستان را در مراکز جامعه سلامت داریم و به خانمها آموزش داده میشود که ماهانه خود آگاهی داشته باشند و در مراکز جامع سلامت نیز توسط ماما معاینه میشوند.البته پراکندگی سرطان پستان در استانهای مختلف تقریبا یکی است.
سرطانها عامل دوم مرگ و میر زنان در ایران هستند و بار اصلی بیماری در زنان سرطان پستان و دهانه رحم است
در سنین بعد از باروری، موضوع مهم سلامت روانی و اجتماعی به خصوص افسردگی است. اکنون زنان میانسال ما در مراکز بهداشتی چند خدمت میگیرند. بیماریهای قلبی و عروقی،سرطان پستان، اختلالات روانی، مشکلات عضلاتی،سلامت باروری و عوارض یائسگی آنها مورد بررسی قرار میگیرد.
دسترسی 98 درصدی زنان روستایی به خدمات بهداشتی
اکنون دسترسی زنان روستایی به خدمات بهداشتی و درمانی به 98 درصد رسیده است. این میزان در زنان شهری کمتر است؛ البته امکانات برای همه یکی است؛ به طوری که در روستاها و شهرهای با جمعیت کم، مردم بیشتر از خدمات بهداشتی ارائه شده استقبال میکنند و بین 98 تا 100 درصد زنان روستایی به خدمات بهداشتی دسترسی دارند اما برای زنان شهری این طور نیست و مراجعه آنها به مراکز خدمات بهداشتی حدود 90 درصد است.
اکنون تمام دانشگاههای علوم پزشکی برنامههای سلامت را که توسط معاونت بهداشت تدوین میشود در قالب بسته خدمات سلامت به زنان جامعه ارائه میکنند؛ به شکلی که مراقبین سلامت، پزشکان و ماما در مراکز ارائه خدمت میکنند.
بیماری قلبی و عروقی و سرطانها عامل بیماریها در زنان هستند
خانم دکتر!وضعیت زنان ایرانی در کدام پارامتر سلامتی نگران کننده و در کدام پارامتر امیدوارانه است؟
بیماری قلبی و عروقی و سرطانها عامل بیماریها در زنان هستند.در بیماریهای حوزه روان نیز موضوع مهم افسردگی در زنان است.
سواد سلامت مردم ایران پایین است
وضعیت سواد سلامت در زنان ایرانی چگونه است؟
سواد سلامت در کل جامعه پایین است. پژوهشی را دفتر ارتقای سلامت و آموزش وزارت بهداشت انجام داده است و در نتیجه آن، در کل 50 درصد مردم ایران از سطح مطلوب سواد سلامت برخوردار هستند و بیش از 50 درصد افراد جامعه از معیارهای لازم سلامت بهره مند نیستند و این در افراد آسیب پذیر یعنی در افراد بالای 55 سال، افراد با تحصیلات کم و افراد بیکار بیشتر است.
نتیجه جالب این پژوهش این است که دانشآموزان و دانشجویان سطح سواد سلامت مطلوبی ندارند.
سواد سلامت زنان ایرانی بیشتر از مردان است
همچنین این پژوهش نشان میدهد 31 درصد مردم اطلاعات سلامت خود را از اینترنت، 30 درصد از پرسیدن از پزشک و کارکنان بهداشتی و درمانی و 24 درصد از صدا و سیما دریافت میکنند.
در کل 50 درصد مردم ایران از سطح مطلوب سواد سلامت برخوردار هستند و بیش از 50 درصد افراد جامعه از معیارهای لازم سلامت بهره مند نیستند
در مقایسه سطح سواد سلامت بین زنان و مردان در ایران این طور است که سطح سواد سلامت زنان از مردان بیشتر است.
مسئله در کل جامعه این است که افراد ممکن است از منابع صحیحی اطلاعات درست را دریافت نکنند؛ چون میزان اطلاعاتی که از اینترنت گرفته میشود به دلیل اینکه اطلاع کافی از منابع ندارند ممکن است اطلاعات ناصحیحی باشد.
ارائه خدمات بهداشتی جامع به زنان در همه نقاط کشور
خانم دکتر! برنامه وزارت بهداشت برای ارتقا سلامت در زنان چیست؟
برنامههایی داریم که به طور منظم هر سال انجام میشود. خدمات ارائه شده به زنان از مشاورههای قبل از بارداری شروع شده تا دوران بارداری، شیر دهی و بعد از آن تا زمانی که زنان در دوره باروری هستند ادامه دارد؛ همچنین بعد از میانسالی و بعد در دوره سالمندی نیز در قالب بستههای پایه سلامت در مراکز جامع سلامت ارائه میشود.
مشکلی که داریم این است که مردم ما این مراکز را نمیشناسند؛ در حالی که در این مراکز همه این خدمات رایگان ارائه میشود. مثلا هر فرد بالای 50 سالی که پرونده الکترونیک دارد و در سابقه خانوادگی اش سرطان گوارشی باشد، این فرد با تست رایگان بررسی میشود، اما مشکل ما این است که مردم از خیلی از خدمات ارائه شده در مراکز جامع سلامت مطلع نیستند.
خانم دکتر! شما از بی اطلاعی مردم از ارائه خدمات متنوع حوزه سلامت در مراکز جامع سلامت و خانههای بهداشت خبر میدهید؛ در این باره چه کسی باید اطلاع رسانی لازم را انجام دهد؟
در این خصوص رسانهها نقش دارند. سیستم آبشاری داریم که از وزارت به دانشگاهها، از دانشگاه به معاونت و به همین شکل به سطوح پایین تر ادامه داشته و اطلاع رسانی میشود.
اما علی رغم تمام تلاشها نکته این است که شاید مردم اعتماد نمیکنند. در فرهنگ ما شاید وقتی خدماتی رایگان باشد افراد فکر کنند خدمات ارائه شده کیفیت ندارد اما در حقیقت این طور نیست؛ به طوری که اکنون صدها صفحه اطلاعات مربوط به سلامتی مردم تهیه شده و آموزشهای مختلف در اختیار مراکز سلامت گذاشته شده است تا به افراد مختلف ارائه شود.
در مدت شیوع کرونا تمام ادارات وزارت بهداشت در حال تهیه دستورالعمل بهداشتی بودند تا برای مردم بفرستند اما مردم به جای اینکه از سایت وزارت بهداشت استفاده کرده و اطلاعات لازم را دریافت کنند از شبکههای اجتماعی استفاده میکنند.
خانم دکتر! شما به نکته خوبی مبنی بر اینکه شاید مردم به وزارت بهداشت اطمینان نمیکنند اشاره کردید؛ در تأیید این موضوع گاهی ما میبینیم اطلاعات وزارت بهداشت در خصوص موضوع مربوط به سلامتی و به ویژه در همین پاندمی کرونا با فلان دانشمند در فضای مجازی متفاوت است و این تضاد محتوایی باعث بروز شبهه برای افراد مختلف میشود.
آیا شما مطمئن هستید اطلاعات بیان شده توسط فلان دانشمند در فضای مجازی درست است؟
خب! مردم که نمیتوانند صحت و سقم مطلب این دانشمند را به راحتی بررسی کنند.
بله؛ حرف شما درست است و باید ببینیم چرا مردم بی اعتماد هستند.درباره کرونا و واکسن آن ناشناختههای زیادی وجود دارد و این موضوع را قبول دارم؛ چون به دلیل اینکه اطلاعات در این حوزه در حال تغییر است، ممکن است محققان با هم به تفاهم نرسند و اختلاف نظر داشته باشند و درست است؛ اما همه موضوعات این طور نیست.
مثلا شما اگر به سایت وزارت بهداشت مراجعه کنید بیش از 150 دستورالعمل در خصوص راههای مقابله با کرونا وجود دارد که در آن نحو ضد عفونی کردن هر محل کار و زندگی بیان شده اما مردم آنها را نمیشناسند.
خانم دکتر! نکته ضعفی را که در خصوص عدم آگاهی مردم از انواع خدمات بهداشتی توسط وزارت بهداشت میبینیم این است که مثلا در مناطق کوچکتر و حتی شهری و بزرگ اطلاعات علمی در حوزه بهداشت جمع آوری میشود و در دفتر خدمات جامع سلامت یا خانه های بهداشت گذارده می شود؛ در حالی که میتوان تا این مطالب را به دست مردم بدهیم؛ این دو بسیار متفاوت است. به عبارتی مطالب علمی و ارزشمند و محتوای خیلی خوب تولید شده اما به دست مردم نمیرسد.
بنده در خصوص حوزه کاری خودم میگویم.به طوری که از سال 98 با شیوع کرونا برنامههای حضوری و پایش حضوری کم شده است اما بخش زیادی از برنامههایی که در حوزه سلامت جمعیت، خانواده و مدارس است به شکل آموزش حضوری بوده و در کنار آن بروشورهایی نیز تهیه شده است.
البته مشکل کم بودن نیروی انسانی نیز وجود دارد. مگر فردی که به صورت رودرو با مردم سرو کار دارد، در روز میتواند چند نفر را آموزش دهد؟
خانم دکتر! آیا نمیشود در هر خانه بهداشت و مرکز جامع سلامت کانالهای خبری و اطلاع رسانی برای توزیع محتواهای بهداشتی که نیازمند آگاهی بخشی و آموزش به افراد مختلف است، ایجاد شود؟
سازو کار اینها وجود دارد. شعاری داریم که «هر خانه یک پایگاه سلامت» یعنی یک فرد میتواند آموزشهای لازم را در مرکز جامع سلامت ببنید و سفیر سلامت خانه باشد. ما همچنین رابطین سلامت و افرادی داریم که علاقه مند به این موضوع هستند.
این افراد میتوانند به عنوان رابط سلامت در محل خود باشند. این افراد اطلاعات را از مراکز ما دریافت میکنند و در محلهایی مانند مسجد محله ارائه میدهند.
احساس میشود بیشتر این مطالب آموزشی روی کاغذ است تا اینکه به صورت میدانی به مردم به ویژه بانوان در محلههای مختلف ارائه شود. آیا نمیتوانید به مراکز اجتماعی زنان مانند هیاتهای مذهبی و فرهنگی و...متصل شده و این اطلاعات را بهتر ارائه دهید؟
ما وقتی مطالب یاد شده را به دانشگاه علوم پزشکی منطقهای میفرستیم آنها نیز به مراکز بهداشت شهرستان مربوط به خود میدهند. این موضوع که مراکز بهداشتی ما با چنین مراکز مربوط به زنان ارتباط گیرند.
ما برنامه خود را میدهیم؛ اما ممکن است برنامه در هر استانی یک نوع اجرا شود؛ باید بومی گزینی شود و انعطاف لازم وجود دارد تا مسئول بهداشت منطقه در خصوص نوع اطلاع رسانی، خود اقدام کند؛چون ممکن است فردی که در هرمزگان زندگی میکند با آذربایجان فرق داشته باشد؛در این موضوع دست دانشگاه علوم پزشکی هر منطقه باز است تا بتواند مطالب علمی را به بهترین روش انتقال برای آموزش مردم و جذب آنها به مراکز انجام دهد.
البته حرف شما درست است و باید آسیب شناسی کنیم چرا مردم از ارائه اطلاعات بهداشتی در مراکز سلامت استقبال کمی میکنند.
در واقع در مراکز بهداشت باید کار فرهنگی انجام داد و اینکه بیان شود هر خدمت رایگان ارائه شده بی کیفیت نیست و پزشک عمومی که در اینجا کار میکند با پزشک مطب فرقی ندارد و حتی بهتر است.
چون پزشک و نیروهای مراکز دو هفته یکبار کلاس ارتقا اطلاعات دارند و اطلاعات نیروها به روز شده و مرتب این کار انجام میشود. کارشناس روانشناسی و تغذیه و... که رایگان خدمات میدهند لزوما سطح علمی و اطلاعاتی که ارائه میدهند، پایین تر از فردی که در مراکز خصوصی نیست و حتی بالاتر است.
∎