سرویس جامعه جوان آنلاین: در برخی خاطرات ترسناک مربوط به فضانوردان، موارد و شواهدی از وجود بیگانگان یا فرا زمینیان بیان شده است. برخی دیگر، آنچنان عجیب بودهاند که فضانوردان حتی درست نمیتوانستند آنها را توصیف کنند.
تق تق تق
ینگ لیوی Yang Liwei در سال ۲۰۰۳ اولین مرد چینی بود که به فضا سفر کرد. این رکورد بزرگی برای او محسوب میشد که باعث شهرت او شد؛ اما یک مورد دیگر نیز او را به شهرت رساند. یعنی داستان ترسناکی را که برای مصاحبه گر خود تعریف کرد.
داستان از این قرار بود که ینگ در اتاقک خود تنها بود تا این که صدای تق تق تق کوبیده شدن به دیواره سفینه را شنید. او حدس زد که کسی بیرون سفینه است، به همین علت به بیرون سفینه نگاه کرد و کسی را ندید.
سپس، ماجرا را برای متخصصان توضیح داد. آنها نیز شوکه شدند و توضیحی برای ان اتفاق نداشتند. برخی باور دارند که این صدا احتمالا به علت انبساط و انقباض سفینه در فضا بوده است.
موسیقی در فضا
در ماموریت آپولو ۱۰ در ۱۹۶۹، تام استفورد Thomas P. Stafford، جان یانگ John W. Young و یوجین کرنان Eugene cernan به نزدیکی ماه اعزام شدند. تا آخرین ماموریت قبل از ماموریت آپولو ۱۱ با هدف قدم به ماه را انجام دهند.
در این ماموریت آنها در حال تصویر برداری از سطح زمین بودند تا این که صدای موسیقی بسیار عجیبی را میشنوند. یک نوع موسیقی که با سوت زدنهای عجیبی نواخته میشد.
فرمانده ماموریت، یعنی توماس استفورد ابراز تعجب و بیان میکند “پسر این صدا خیلی عجیب بود باید در خصوص آن تحقیق کنیم” و جان یانگ پاسخ میدهد “کسی حرف ما را باور نخواهد کرد” و واقعا هم باور کردن آن سخت است. توضیح جالبی برای علت این اتفاق وجود ندارد، نزدیکترین توضیح به حقیقت، تداخل امواج رادیویی زمین بوده است، که شباهتی با سوت یا موسیقی ندارد.
مار
در رتبه هشتم ترسناکترین خاطرات فضانوردان، داستان مار فضایی قرار دارد. این داستان را دکتر استوری ماسگریو story musgrave بیان کرده است.
دکتر ماسگریو با عناوینی نظیر فضانورد در ناسا با بیش از ۶ مدرک علمی تحصیلی و مهارت باور نکردنی در ریاضیات، شاهدی بسیار موجه محسوب میشود. ایشان در مصاحبهای بیان داشت در دو مأموریت فضایی خود، موجوداتی را به چشم دید که هنوز هم بابت آنها متعجب است.
او عنوان کرد که در حین پرواز تعدادی مار زنده فضایی دید، که حدود ۶ الی ۷ فوت طول داشتند، به نظر بدن لاستیک مانند داشتند و به آرامی مدت مدیدی، سفینه آنها را تعقیب کردند.
اتصال docking
در ۱۹۹۵ اولین سفر کریس هدفیلد، فضانورد کانادایی معروف به فضا بود. اولین ماموریت او این بود که به ایستگاه فضایی روسی “میر” بروند و آنالیزهایی را آنجا انجام دهند، این ماموریت بسیار حساس بود، آنها نه باید آنچنان شدید در ایستگاه توقف میکردند که نوعی تصادف انجام شود و هر سه فضانورد کشته شوند، نه آنچنان آرام که موفق به توقف نشوند.
همه چیز درست پیش میرود تا این که یکی از سنسورها نشان میداد که آنها ۲۰ فوت تا ایستگاه فاصله دارند و سنسور دیگری نمایش میداد آنها ۳۲ فوت تا ایستگاه فاصله دارند. آنها باید در عرض ۳۰ ثانیه تصمیم میگرفتند، تصمیمی که کریس هدفیلد با محاسبهای بر اساس زمان توانست تخمین بزند که در اصل چقدر از ایستگاه فاصله دارند و جان خود و دو فضانورد دیگر را نجات دهد.
غیر ممکن
در ۱۹۸۱ ولادیمیر کوالیونوک Vladimir Kovalyonok در سفر فضایی در ایستگاه ماهوارهای salyut خود شاهد حوادثی بود که او را بسیار شوکه کرده بود. زمانی که پا بر زمین گذاشت، در اولین کنفرانس، همه وقایع را مو به مو با جزئیات بیان کرد.
او بیان کرد: بسیاری از فضانوردان پدیدههایی را مشاهده میکنند که فرای تجربیات زندگی انسان روی زمین است. ۱۰ سال من در خصوص این چیزها صحبت نکردم، رخدادی که شما درباره آن از من میپرسید، ۵ می ۱۹۸۱ در حوالی ۶ عصر، حین ماموریت سلیوت رخ داد. در آن زمان ما در ناحیه آفریقای جنوبی و به سمت اقیانوس هند در حال حرکت بودیم. من در حال انجام ورزشهای ژیمناستیک بودم تا این که به روبروی خود، خارج از پنجره نگاه کردم. در خارج از پنجره چیزی بود که نمیتوانم آن را توصیف کنم.
کوالیونوک، افزود: من این چیز را دیدم و سپس اتفاقی افتاد که نمیتوانم توصیف کنم، اتفاقی که از لحاظ علوم فیزیک غیر ممکن است. این چیز شکل خاص خود را داشت، بیضوی مانند که به همراه ما پرواز میکرد. از دید روبرو به نظر میرسید که در جهت پرواز خود میچرخد. فقط مستقیم پرواز میکرد تا این که یک حادثه مانند انفجار رخ داد. انفجاری طلایی که بسیار زیبا بود. این قسمت اول بود.
او ادامه داد: سپس، حدود ۲ ثانیه بعد، انفجاری دیگر در یک قسمت دیگر رخ داد و دو کره پدیدار شد. طلایی و بسیار زیبا بودند. پس از این انفجار من فقط دود و یک کرهی ابری سفید دیدم و پس از این که وارد تاریکی سایه زمین شدیم، من دیگر نمیتوانستم آنها را ببینم.
با توجه به توضیح مو به مو و با جزئیات و این حقیقت که این داستان از زبان یک فضانورد بیان شده است، یکی از مستندترین شواهد برای دیده شدن سفینه بیگانگان بوده است.
مسموم
در اواسط دهه ۹۰ باب کربین bob curbeam اولین ماموریت فضایی خود را دریافت کرد. در همین ماموریت اتفاقی افتاد که هر مرد شجاعی را میترساند. او در حین انجام ماموریت در خارج سفینه بود که یکی از شلنگهای سفینه نشت میکند و سر تا پای او را غرق از ماده سمی آمونیاک میکند. حال او نمیتوانست وارد سفینه شود، زیرا ممکن بود بقیه افراد مسموم شوند.
او تصمیم گرفت خونسردی خود را حفظ کند، نشتی را ترمیم کند. سپس راه حلی به ذهن او رسید. این که آمونیاک، نقطه جوش پایینی داشت، این ایده را به ذهن او آورد که بیرون از سفینه شناور بماند تا نور خورشید آمونیاک را تبخیر کند. اگرچه باب در لباس فضانوردی، کباب شد، اما نقشه جواب داد و پس از ۳۰ دقیقه توانست وارد سفینه شود.
نورها
در رتبه چهارم ترسناکترین خاطرات فضانوردان، نورهای عجیب قرار دارد. در ۲۰۰۵ لیروی چیاو leroy chiao که به مدت ۶ ماه فرمانده ایستگاه فضایی بین المللی بود، در حال انجام ماموریتی با هدف ترمیم، برخی آنتنهای ایستگاه بود که چیزی توجه او را جلب میکند. یک ردیفی از نورها به صورت یک علامت پیکان برعکس که به سرعت از روبروی او رد شد. همراهان او این پدیده را مشاهده نکردند، زیرا به سمت دیگری ایستاده بودند.
شناور
وقتی بحث سفر به فضا میشود، عموما بزرگترین ترس افراد این است که همانطور که تلاش میکنند و در هوا چنگ میزنند تا به ایستگاه فضایی نزدیک شوند، از ایستگاه دور و دورتر شوند و برای همیشه در خلأ و سکوت و تاریکی فضا، شناور باقی بمانند. واقعا وضعیت ترسناکی است.
یک فضانورد با نام اسکات پارازینسکی scott parazynski در شرف تجربه این ترس بود. او وظیفه داشت یک پنل خورشیدی که جدا شده بود، ترمیم کند. برخورد این پنل خورشیدی با ایستگاه میتوانست خسارات جانی و مالی زیادی به بار بیاورد. در طی انجام ماموریت، اسکات در شرف شناوری ابدی در فضا بود.
ارتباطات مخفی
در ۱۹۷۵ رئیس سابق سیستمهای ارتباطی ناسا، موریس چاتلین maurice chatelain کتابی منتشر کرد. در این کتاب، او داستان ترسناکی درباره ماموریت قدم روی ماه بیان کرده بود که لحظاتی قبل از این که آرمسترانگ روی ماه قدم بگذارد، دو UFO بالای سر آنها ظاهر شدند که ادوین آلدرین edwin aldrin موفق شد چند عکس از آنها بگیرد و برخی از این عکسها در مجله مردم مدرن در سال ۱۹۷۵ منتشر شد.
این حوادث دقیقا لحظهای رخ داد که حدود دو دقیقه سکوت رادیویی برقرار شد و هیچ صدایی از برنامه پخش نمیشد.
گفته میشود این سکوت نوعی سانسور بوده است که حرفهای ادوین یعنی “این بچهها بزرگ بودند قربان و خیلی بزرگ، اوه خدای من شما باور نخواهید کرد. سفینههای دیگری هم هستند که در نزدیکی حفره شهاب سنگی ماه به صف شده اند و روی ماه ما را تماشا میکنند – theses babies were huge sir enourmes , oh god you wouldnt believe it , there are other spacecrafts out there lined up on the far side of craters edge they are on the moon watching us. ” به گوش مخاطبان نرسد.
البته همه این سخنان، شایعه بوده و هنوز تأیید نشده است. یعنی نه تصاویر آن سفینهها و نه صدای ضبط شده ادوین، هرگز منتشر نشده است.
گلوله سبز
گوردون کوپر، فضانوردی است که در ماموریت mercury ۹ و gemini ۵ شرکت کرده بود. او آخرین آمریکایی است که به تنهایی به فضا پرواز کرده است. او در یکی از ماموریتها در پرواز با کپسول mercury بود که چند دور به دور زمین حرکت میکرد.
همه چیز به خوبی در حال اجرا و او نزدیک آسمان استرالیا بود که یک نور بسیار سبز با شتاب بالا و سریع از کنار کپسول او گذشت. در ابتدا او فکر کرد خیالاتی شده است یا یکی از همان پدیدهها است که فضانوردان مشاهده میکنند، اما هیچ مدرکی برای اثبات آن ندارند. البته رادارهای استرالیا، به خوبی این حادثه را ردیابی کرده بودند.
گوردون بسیار خوشحال بود که میتوانست این تجربه عجیب را با مدرک در زمین بیان کند، اما بعدها توضیح داد که وقتی به زمین قدم گذاشت، گزارشگران nbc به او گفتند که اجازه ندارند در اینباره از او سؤال کنند. همه این حرفها شایعهای را ایجاد کرد که یک سفینه فضایی به کپسول او شلیک کرده است.
منبع: خبرگزاری صدا و سیما
تق تق تق
ینگ لیوی Yang Liwei در سال ۲۰۰۳ اولین مرد چینی بود که به فضا سفر کرد. این رکورد بزرگی برای او محسوب میشد که باعث شهرت او شد؛ اما یک مورد دیگر نیز او را به شهرت رساند. یعنی داستان ترسناکی را که برای مصاحبه گر خود تعریف کرد.
داستان از این قرار بود که ینگ در اتاقک خود تنها بود تا این که صدای تق تق تق کوبیده شدن به دیواره سفینه را شنید. او حدس زد که کسی بیرون سفینه است، به همین علت به بیرون سفینه نگاه کرد و کسی را ندید.
سپس، ماجرا را برای متخصصان توضیح داد. آنها نیز شوکه شدند و توضیحی برای ان اتفاق نداشتند. برخی باور دارند که این صدا احتمالا به علت انبساط و انقباض سفینه در فضا بوده است.
موسیقی در فضا
در ماموریت آپولو ۱۰ در ۱۹۶۹، تام استفورد Thomas P. Stafford، جان یانگ John W. Young و یوجین کرنان Eugene cernan به نزدیکی ماه اعزام شدند. تا آخرین ماموریت قبل از ماموریت آپولو ۱۱ با هدف قدم به ماه را انجام دهند.
در این ماموریت آنها در حال تصویر برداری از سطح زمین بودند تا این که صدای موسیقی بسیار عجیبی را میشنوند. یک نوع موسیقی که با سوت زدنهای عجیبی نواخته میشد.
فرمانده ماموریت، یعنی توماس استفورد ابراز تعجب و بیان میکند “پسر این صدا خیلی عجیب بود باید در خصوص آن تحقیق کنیم” و جان یانگ پاسخ میدهد “کسی حرف ما را باور نخواهد کرد” و واقعا هم باور کردن آن سخت است. توضیح جالبی برای علت این اتفاق وجود ندارد، نزدیکترین توضیح به حقیقت، تداخل امواج رادیویی زمین بوده است، که شباهتی با سوت یا موسیقی ندارد.
مار
در رتبه هشتم ترسناکترین خاطرات فضانوردان، داستان مار فضایی قرار دارد. این داستان را دکتر استوری ماسگریو story musgrave بیان کرده است.
دکتر ماسگریو با عناوینی نظیر فضانورد در ناسا با بیش از ۶ مدرک علمی تحصیلی و مهارت باور نکردنی در ریاضیات، شاهدی بسیار موجه محسوب میشود. ایشان در مصاحبهای بیان داشت در دو مأموریت فضایی خود، موجوداتی را به چشم دید که هنوز هم بابت آنها متعجب است.
او عنوان کرد که در حین پرواز تعدادی مار زنده فضایی دید، که حدود ۶ الی ۷ فوت طول داشتند، به نظر بدن لاستیک مانند داشتند و به آرامی مدت مدیدی، سفینه آنها را تعقیب کردند.
اتصال docking
در ۱۹۹۵ اولین سفر کریس هدفیلد، فضانورد کانادایی معروف به فضا بود. اولین ماموریت او این بود که به ایستگاه فضایی روسی “میر” بروند و آنالیزهایی را آنجا انجام دهند، این ماموریت بسیار حساس بود، آنها نه باید آنچنان شدید در ایستگاه توقف میکردند که نوعی تصادف انجام شود و هر سه فضانورد کشته شوند، نه آنچنان آرام که موفق به توقف نشوند.
همه چیز درست پیش میرود تا این که یکی از سنسورها نشان میداد که آنها ۲۰ فوت تا ایستگاه فاصله دارند و سنسور دیگری نمایش میداد آنها ۳۲ فوت تا ایستگاه فاصله دارند. آنها باید در عرض ۳۰ ثانیه تصمیم میگرفتند، تصمیمی که کریس هدفیلد با محاسبهای بر اساس زمان توانست تخمین بزند که در اصل چقدر از ایستگاه فاصله دارند و جان خود و دو فضانورد دیگر را نجات دهد.
غیر ممکن
در ۱۹۸۱ ولادیمیر کوالیونوک Vladimir Kovalyonok در سفر فضایی در ایستگاه ماهوارهای salyut خود شاهد حوادثی بود که او را بسیار شوکه کرده بود. زمانی که پا بر زمین گذاشت، در اولین کنفرانس، همه وقایع را مو به مو با جزئیات بیان کرد.
او بیان کرد: بسیاری از فضانوردان پدیدههایی را مشاهده میکنند که فرای تجربیات زندگی انسان روی زمین است. ۱۰ سال من در خصوص این چیزها صحبت نکردم، رخدادی که شما درباره آن از من میپرسید، ۵ می ۱۹۸۱ در حوالی ۶ عصر، حین ماموریت سلیوت رخ داد. در آن زمان ما در ناحیه آفریقای جنوبی و به سمت اقیانوس هند در حال حرکت بودیم. من در حال انجام ورزشهای ژیمناستیک بودم تا این که به روبروی خود، خارج از پنجره نگاه کردم. در خارج از پنجره چیزی بود که نمیتوانم آن را توصیف کنم.
کوالیونوک، افزود: من این چیز را دیدم و سپس اتفاقی افتاد که نمیتوانم توصیف کنم، اتفاقی که از لحاظ علوم فیزیک غیر ممکن است. این چیز شکل خاص خود را داشت، بیضوی مانند که به همراه ما پرواز میکرد. از دید روبرو به نظر میرسید که در جهت پرواز خود میچرخد. فقط مستقیم پرواز میکرد تا این که یک حادثه مانند انفجار رخ داد. انفجاری طلایی که بسیار زیبا بود. این قسمت اول بود.
او ادامه داد: سپس، حدود ۲ ثانیه بعد، انفجاری دیگر در یک قسمت دیگر رخ داد و دو کره پدیدار شد. طلایی و بسیار زیبا بودند. پس از این انفجار من فقط دود و یک کرهی ابری سفید دیدم و پس از این که وارد تاریکی سایه زمین شدیم، من دیگر نمیتوانستم آنها را ببینم.
با توجه به توضیح مو به مو و با جزئیات و این حقیقت که این داستان از زبان یک فضانورد بیان شده است، یکی از مستندترین شواهد برای دیده شدن سفینه بیگانگان بوده است.
مسموم
در اواسط دهه ۹۰ باب کربین bob curbeam اولین ماموریت فضایی خود را دریافت کرد. در همین ماموریت اتفاقی افتاد که هر مرد شجاعی را میترساند. او در حین انجام ماموریت در خارج سفینه بود که یکی از شلنگهای سفینه نشت میکند و سر تا پای او را غرق از ماده سمی آمونیاک میکند. حال او نمیتوانست وارد سفینه شود، زیرا ممکن بود بقیه افراد مسموم شوند.
او تصمیم گرفت خونسردی خود را حفظ کند، نشتی را ترمیم کند. سپس راه حلی به ذهن او رسید. این که آمونیاک، نقطه جوش پایینی داشت، این ایده را به ذهن او آورد که بیرون از سفینه شناور بماند تا نور خورشید آمونیاک را تبخیر کند. اگرچه باب در لباس فضانوردی، کباب شد، اما نقشه جواب داد و پس از ۳۰ دقیقه توانست وارد سفینه شود.
نورها
در رتبه چهارم ترسناکترین خاطرات فضانوردان، نورهای عجیب قرار دارد. در ۲۰۰۵ لیروی چیاو leroy chiao که به مدت ۶ ماه فرمانده ایستگاه فضایی بین المللی بود، در حال انجام ماموریتی با هدف ترمیم، برخی آنتنهای ایستگاه بود که چیزی توجه او را جلب میکند. یک ردیفی از نورها به صورت یک علامت پیکان برعکس که به سرعت از روبروی او رد شد. همراهان او این پدیده را مشاهده نکردند، زیرا به سمت دیگری ایستاده بودند.
شناور
وقتی بحث سفر به فضا میشود، عموما بزرگترین ترس افراد این است که همانطور که تلاش میکنند و در هوا چنگ میزنند تا به ایستگاه فضایی نزدیک شوند، از ایستگاه دور و دورتر شوند و برای همیشه در خلأ و سکوت و تاریکی فضا، شناور باقی بمانند. واقعا وضعیت ترسناکی است.
یک فضانورد با نام اسکات پارازینسکی scott parazynski در شرف تجربه این ترس بود. او وظیفه داشت یک پنل خورشیدی که جدا شده بود، ترمیم کند. برخورد این پنل خورشیدی با ایستگاه میتوانست خسارات جانی و مالی زیادی به بار بیاورد. در طی انجام ماموریت، اسکات در شرف شناوری ابدی در فضا بود.
ارتباطات مخفی
در ۱۹۷۵ رئیس سابق سیستمهای ارتباطی ناسا، موریس چاتلین maurice chatelain کتابی منتشر کرد. در این کتاب، او داستان ترسناکی درباره ماموریت قدم روی ماه بیان کرده بود که لحظاتی قبل از این که آرمسترانگ روی ماه قدم بگذارد، دو UFO بالای سر آنها ظاهر شدند که ادوین آلدرین edwin aldrin موفق شد چند عکس از آنها بگیرد و برخی از این عکسها در مجله مردم مدرن در سال ۱۹۷۵ منتشر شد.
این حوادث دقیقا لحظهای رخ داد که حدود دو دقیقه سکوت رادیویی برقرار شد و هیچ صدایی از برنامه پخش نمیشد.
گفته میشود این سکوت نوعی سانسور بوده است که حرفهای ادوین یعنی “این بچهها بزرگ بودند قربان و خیلی بزرگ، اوه خدای من شما باور نخواهید کرد. سفینههای دیگری هم هستند که در نزدیکی حفره شهاب سنگی ماه به صف شده اند و روی ماه ما را تماشا میکنند – theses babies were huge sir enourmes , oh god you wouldnt believe it , there are other spacecrafts out there lined up on the far side of craters edge they are on the moon watching us. ” به گوش مخاطبان نرسد.
البته همه این سخنان، شایعه بوده و هنوز تأیید نشده است. یعنی نه تصاویر آن سفینهها و نه صدای ضبط شده ادوین، هرگز منتشر نشده است.
گلوله سبز
گوردون کوپر، فضانوردی است که در ماموریت mercury ۹ و gemini ۵ شرکت کرده بود. او آخرین آمریکایی است که به تنهایی به فضا پرواز کرده است. او در یکی از ماموریتها در پرواز با کپسول mercury بود که چند دور به دور زمین حرکت میکرد.
همه چیز به خوبی در حال اجرا و او نزدیک آسمان استرالیا بود که یک نور بسیار سبز با شتاب بالا و سریع از کنار کپسول او گذشت. در ابتدا او فکر کرد خیالاتی شده است یا یکی از همان پدیدهها است که فضانوردان مشاهده میکنند، اما هیچ مدرکی برای اثبات آن ندارند. البته رادارهای استرالیا، به خوبی این حادثه را ردیابی کرده بودند.
گوردون بسیار خوشحال بود که میتوانست این تجربه عجیب را با مدرک در زمین بیان کند، اما بعدها توضیح داد که وقتی به زمین قدم گذاشت، گزارشگران nbc به او گفتند که اجازه ندارند در اینباره از او سؤال کنند. همه این حرفها شایعهای را ایجاد کرد که یک سفینه فضایی به کپسول او شلیک کرده است.
منبع: خبرگزاری صدا و سیما
نظر شما