شعر دانشجویی در تمام ادوار جهان همیشه جایگاه تحول، خلاقیت و آفرینش بوده و به دلیل شاعران جوان و روحیه پرسشگر دانشجویی بسیاری از تحولات در دانشگاهها و به ویژه دانشکدههای ادبیات به وجود آمدهاند.
در کشور ما نیز این موضوع تا حدودی صادق است اما چند سالی است که به صورتی مشهود شوق و شوری در دانشگاهها و حتی بین دانشجویان ادبیات هم دیده نمیشود که بخشی از آن به فضای سیاسی و کمرنگ بودن و گاه نبود انجمن و گروه و دستههای مختلف دانشجویی بازمیگردد و بخشی شامل سیطره رسانههای نوین و فرمانروایی تکنولوژی بر زندگی امروز انسانهاست.
فارغ از دلایل و عوامل این رکود روبهسقوط شعر ایران در میان فضاهای دانشجویی که مسئولان آموزشی کوچکترین تلاشی در رفع آن ندارند، آنچه مهم است تبعات منفی این موضوع در آینده ادبیات ایران و جایگزینی ادبیات سخیف و مرگ بسیاری از واژگان زبانی است که بیش از پیش به تغییرات نامطلوب زبان فارسی خواهد انجامید چرا که در تمام ازمنه و همه زبانها این شعر بوده که زبان آن کشور را حفظ و چون نگهبانی هوشیار از فرآوردههای زبانی مراقبت کرده است.
مشکل مبتلابه دیگری که در فضاهای دانشگاهی دیده میشود شاعرپنداری بسیاری از استادان ادبیات است که فکر میکنند به دلیل احاطه بر دستور زبان و شناخت شعر و دانستن عروض و قافیه چیزی از حافظ و سعدی کم ندارند و گاه متنهای منظومی از خود را که شعر میدانند جای موارد درسی برای دانشجو تدریس میکنند! بماند که خود کتب درسی ادبیات فارسی گاه غلطهای املایی هم دارند و برای نمونه کتاب ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی که بیش از 15 سال است تدریس میشود حاوی 51 غلط املایی و دستور زبانی است و با وجود تذکرات مکرر استادان و دانشجویان بعد از چاپهای مکرر هنوز هم تصحیح نشده است!
مشکلات و مسائل مختلف شعر آنقدر عنوان شده که خارج از حوصله است و این موضوع فقط قطرهای از دریای بیتوجهی مسئولان به زبان فارسی و مهمترین حافظ آن یعنی شعر و در ادامه شعر دانشجویی به عنوان رسانه پویای ارتباطی و بیانی است و اگر به همین منوال پیش برود شاید جشنواره سال آینده شعر دانشجویی با همه زحمات و توجهات دلسوزانه مسئولانش به شعر دانشجویی، دیگر حتی شرکتکنندهای نداشته باشد چه رسد به اینکه برگزیدگانی را معرفی و تشویق کند.
نظر شما