علی صالحآبادی - مدیرمسئول
بیش از چهار ماه از توقف مذاکرات هستهای در وین سپری شده که یکی از مهمترین دلایل آن به بیاعتمادی ایران به غرب گره خورده است. هرچند طرفین مذاکره در ماههای نخست امیدوار به بازگشت همه طرفها به میز مذاکره بودند، اما بهتدریج از دو سو صداهایی شنیده شده و میشود که گویی قرار است معاهده برجام به پایان خود نزدیک شود. دراینارتباط حرف مخالفان برجام ازجمله مدیرمسئول روزنامه کیهان که خواستار خروج ایران از NPT (معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای) است و میگوید: «برجامی وجود ندارد و تبدیل به جسد متعفن شده است»، درست از کار درخواهد آمد.
اصولگراها نهتنها اعتقادی به برجام نداشته و ندارند، بلکه این معاهده را جلوی دوربینها و با افتخار در صحن علنی مجلس آتش زدند. به نظر میرسد اینان میپندارند که با سیاست «مشت آهنین» میتوانند طرفهای غربی بهویژه ایالاتمتحده را بترسانند و «امتیاز حداکثری» بگیرند؛ انگارهای که به عقیده نویسنده درست نیست و نتیجهاش در عمل به ضرر کشور و مردم بوده و هست.
تیمی که اکنون در وزارت خارجه مستقر شده از جنس همین تفکر است، زیرا عملکرد آنها در گذشته نشان میدهد که برعکس تیم مذاکره قبل، با برجام میانه چندانی ندارند. در آنسو هم اخباری که به گوش میرسد نشان از شمارش معکوس برای نواختن صوت پایان برجام دارد. دراینارتباط مسئول هماهنگکننده مذاکرات برجام روز پنجشنبه به تهران آمد و در ملاقات با معاون سیاسی وزیر خارجه گفت: «مذاکرات وین و برجام در شرایط «اضطرار» قرارگرفته است.» وقتی موضوعی در شرایط اضطرار قرار میگیرد، یعنی ممکن است هر اتفاق خوب یا بدی رخ دهد؛ بهعبارتدیگر ممکن است وضع بهگونهای شود که یا زنگی زنگ و یا رومی روم شویم. دراینارتباط وزیر خارجه اسرائیل به واشنگتن رفت و در آنجا و در حضور وزیر خارجه آمریکا برای تهران خطونشان کشید. همچنین 5 کشور عربی با اسراییل در امارات دور یک میز نشستند و درباره ایران صحبت کردند. وضع بهگونهای شده که نماینده دائم ایران در سازمان ملل با ارسال نامهای به این سازمان نسبت به اقدامات پیدا و پنهان اسرائیل واکنش نشان داد و به شورای امنیت شکایت کرد. در همین ارتباط قرار است نخستوزیر اسرائیل روز 30 مهر به روسیه برود و در شهر «سوچی» با پوتین درباره پرونده هستهای ایران مذاکره کند. همچنین وزیر خارجه روسیه طی یادداشتی اسراییل را شریک روسیه دانسته است. مهمتر اینکه وزیر خارجه آمریکا در دیدار با همتای اسرائیلیاش گفته که اگر مذاکرات به نتیجه نرسد گزینههای دیگر روی میز است. به نظر میرسد او تسلیم خواست اسرائیل شده است. رفتوآمدهای مقامات اسرائیلی به امارات و کشورهای دیگر نشاندهنده پیچیدهتر شدن شرایط روابط خارجی برای ایران است.
پرسش این است که گزینههای دیگر که وزیر خارجه آمریکا از آن سخن میگوید، چیست؟ در درجه اول حمله نظامی به ذهن خطور میکند که اینطور نیست. آمریکا در دوره تغییر دولت در ایران در ارتباط با جلوگیری از فروش نفت این کشور بهویژه به چین چشمپوشی کرد و خوشبختانه ایران در این مدت توانست روزانه نزدیک به یک میلیون بشکه نفت بفروشد و در قبال آن از چین دارو، واکسن و دیگر کالاها را وارد کند که این امر نوعی گشایش برای کشور و مردم بهحساب میآید؛ اما اگر مذاکرات از سر گرفته نشود، آمریکا به چین فشار خواهد آورد تا از خرید نفت ایران خودداری کند که این یکی از گزینههاست. گزینه دیگر این است که آمریکا از طریق شرکای اروپاییاش «مکانیزم ماشه» را که در برجام پیشبینی شده فعال و آثار شش قطعنامه 1669،1773،1847،1803،1835،1929 را که در قالب قطعنامه 2231 علیه ایران بلااثر شده بود دوباره احیاء کند که این موضوع اقتصاد و زندگی ایرانیان را تحت تأثیر قرار خواهد داد.
به عقیده نویسنده اکنونکه ایران به غنیسازی بالای 60 درصد اورانیوم دست یافته است، میتواند از این ابزار برای برداشتن تحریمهایی که رئیسجمهور آمریکا میتواند بدون مجوز کنگره آنها را بردارد، استفاده کند. تجربه بشر در قرن گذشته و دو دهه نخست قرن کنونی نشان داده که دیپلماسی کمهزینهترین راهبرد در روابط کشورهاست و در مقابل تحریم و جنگ پرهزینهترین انتخاب برای هر دو طرف مناقشه است. اگر این فرض درست است، پرسش این است که آیا ایران باید به میز مذاکره بازگردد یا با امتناع از آن شرایطی ایجاد شود تا اجماع جهانی بار دیگر علیه ایران شکل گیرد؟
نظر شما