سرپرست تحقیق، دکتر مارک دی نیومن، دانشیار بیهوشی و مراقبتهای ویژه گفت: شواهد موجود بهطور قطعی به این سوال پاسخ نداده است که آیا بیحسی نخاعی برای جراحی شکستگی مفصل ران بیخطرتر از بیهوشی عمومی است یا خیر، در صورتی که این یک سوال مهم برای پزشکان، بیماران و خانوادههاست. تحقیق ما استدلال میکند که در بسیاری از موارد، بهنظر میرسد هر دو نوع بیهوشی بیخطر است. این مهم است زیرا نشان میدهد که در بسیاری از موارد انتخابها میتوانند نه بر اساس تفاوتهای پیشبینی شده در نتایج، بلکه بر اساس ترجیح بیمار هدایت شوند.
سالانه ۲۵۰ هزار نفر از سالخوردگان در ایالاتمتحده تحت عمل جراحی شکستگی لگن قرار میگیرند. در حالی که اکثر بیماران مبتلا به شکستگی لگن در ایالاتمتحده از بیهوشی عمومی استفاده میکنند، استفاده از بیحسی نخاعی برای جراحی شکستگی لگن بین سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۷، ۵۰ درصد افزایش یافته است در حالی که بیهوشی نخاعی در ۵۰ درصد یا بیشتر موارد شکستگی لگن در انگلستان و سایر کشورها استفاده میشود.
طی بیهوشی عمومی، از داروهای استنشاقی و داخل وریدی برای بیهوشی بیماران استفاده میشود که اغلب نیاز به قرار دادن لوله تنفسی موقت برای حمایت از ریهها در طول عمل جراحی دارد. برای بیحسی نخاعی، از داروها برای بیحس کردن قسمت تحتانی بدن از طریق تزریق به ستون فقرات استفاده میشود. در حالی که بیماران ممکن است برای راحتی، مسکن دریافت کنند، بهطور معمول قادرند در حین عمل جراحی تنفس کنند و به ندرت به لوله تنفسی نیاز دارند.
جدیدترین مقایسههای بیهوشی عمومی با بیحسی نخاعی حاصل تحقیقاتی است که جمعیت آنها تصادفی انتخاب نشده بودند، برخی از آنها میزان کمتری از عوارض شناختی و پزشکی با بیحسی نخاعی را گزارش میکردند. در حالی که برخی از بیماران ممکن است بیهوشی نخاعی را با هدف جلوگیری از عوارض انتخاب کنند، برخی دیگر بیهوشی عمومی را برای اجتناب از تزریق نخاعی یا بهدلیل ترس از آرامبخش ناکافی در طول عمل برمیگزینند.
در این تحقیق، نیومن و همکاران وی ۱۶۰۰ بیمار را از ۴۶ بیمارستان در سراسر ایالاتمتحده و کانادا مورد بررسی قرار دادند. همه بیماران حداقل ۵۰ سال سن داشتند، یک مفصل ران شکسته داشتند و از قبل قادر به راه رفتن بودند. شکستگی مفصل ران بهویژه بین افراد مسن مانند بیماران مورد تحقیق نگرانکننده است زیرا میتواند منجر به از دست دادن تحرک شود که با دو برابر یا حتی سه برابر شدن خطر مرگومیر زودهنگام همراه است.
آنچه تحقیق نیومن را از کارهای قبلی در زمینه موضوع متمایز میکرد این بود که بهطور تصادفی بیماران ثبتنام شده را به دو گروه مساوی تقسیم کرد؛ کسانی که قرار بود بیهوشی عمومی دریافت کنند و افرادی که در گروه بیحسی نخاعی قرار گرفتند. لازمبه ذکر است، حدود ۸۰۰ بیمار در هر گروه بودند.
برای بهدست آوردن تصویری کاملتر از پیامدهای بالقوه مربوط به هر نوع بیهوشی، محققان میزان مرگومیر بعدی بیماران و اینکه آیا آنان توانایی راه رفتن را بهدست آوردند، چه به تنهایی و چه با عصا یا واکر را با هم ترکیب کردند. تا ۶۰ روز پس از عمل جراحی، ۱۸.۵ درصد از بیمارانی که تحت بیحسی نخاعی قرار گرفته یا مرده بودند یا قادر به راه رفتن نبودند که در مقابل ۱۸ درصد از بیمارانی بودند که تحت بیهوشی عمومی قرار گرفتند. هنگام مشاهده مرگومیر در ۶۰ روز، ۳.۹ درصد از بیمارانی که بیهوشی نخاعی دریافت کرده بودند در مقابل ۴.۱ درصد که بیهوشی عمومی انجام دادند، جان خود را از دست دادند.
علاوه بر این، برای بررسی چگونگی تاثیر انواع مختلف بیهوشی بر عوارض شناختی احتمالی، محققان هذیان بعد از عمل را نیز مورد بررسی قرار دادند؛ حدود ۲۱ درصد از بیماران تحت بیحسی نخاعی در مقابل ۲۰ درصد از افراد با بیهوشی عمومی، دچار هذیان میشوند.
نیومن میگوید: آنچه نتایج تحقیق ما ارائه میدهد، اطمینانی است که بیهوشی عمومی میتواند یک گزینه مطمئن برای جراحی شکستگی لگن برای بسیاری از بیماران باشد. این اطلاعاتی است که بیماران، خانوادهها و پزشکان میتوانند با هم از آن برای انتخاب مناسب مراقبتهای شخصی هر بیمار استفاده کنند.
یافتههای این تحقیق در مجله پزشکی New England منتشر، در نشست علم بیهوشی ۲۰۲۱ و نشست سالانه انجمن آمریکایی بیهوشی (ASA) نیز ارائه شد.
۲۳۵۲۳۳