مجید بهستانی، عضو هیات علمی دانشگاه، در یادداشتی ارسالی دربارهی مرحوم ابومحمد عسگرخانی نوشت:
سلام به سایت وزین انصاف نیوز
به دنبال درگذشت استاد ابومحمد عسگرخانی، از آنجائی که انسان بزرگ و تأثیرگذاری بود، واکنشها، و بزرگداشتهای مختلفی به صورت حقیقی و مجازی برای ایشان برگزار شد. بنده هم پیش از این به سهم ناچیز خودم یک یادداشت نوشتم در باب «میراث فکری ابومحمد». با این حال، مطالعه یادداشت دوست قدیمیام، جناب آقای نوری زاده مرا بر آن داشت که توضیحاتی کوتاه در نقد برخی از نکات آن بیاورم کما اینکه عمده نکات آن را صحیح میدانم.
دکتر عسگرخانی ادامهی مکتب رئالیسم ساختاری با دغدغهی شدید حفظ ایران از گزند توطئههای قدرتهای خارجی با رویکرد «ایران قوی» بود. پس از جنگ جهانی دوم ذیل ادبیات آمریکائی امنیتی سازی از طریق رژیمهای بینالمللی امنیت جستجو میشود. بر همین اساس، رژیم کنترل، رژیم نظارت و رژیم مجازات طراحی شدند. خصلت رژیمها آن است که ظاهری متمدنانه دارند، ولی با بکارگیری نظام امنیت دسته جمعی بازیگران تحت کنترل قرار میگیرند. بر این اساس، ایران برای فرار از یک رژیم به رژیم دیگری مثل CTBT، یا برجام پناه ببرد، هیچ فایده ندارد.
تأکید بر درون، و ساخت سلاحهای راهبردی، در رأس آن بمب اتمی، گام اول ورود به مناسبات بینالمللی خواهد بود. پس استاد نمیتواند همزمان موافق خروج ازNPT باشد و هم از الحاق به CTBT دفاع کند. کما این که در سال 1381 روزنامهی کیهان گزارشی به کمک او علیه «ایستگاههای جاسوسی» سی تی بی تی در منطقهی چناران تهیه کرد.
عبدالله رمضان زاده سخنگوی دولت اصلاحات، نه روزنامه کیهان، او را مشکوک میدانست زیرا به اسم مستعار و هویت جعلی در جنگ بوسنی حضور داشت. امری که خودش آن را به درخواست نهادهای امنیتی مربوط میداند.
و اما، استاد فرهاد عطائی هیچگاه نه از سوی عسگرخانی، نه کس دیگری، به حضور در باند نیویورکی متهم نشده است.
به دلیل پافشاری عریانش بر ساخت بمب اتم، که خلاف نظر فقهی و سیاسی رهبر انقلاب بود، هیچ گاه هیچ مقام دولتی به صورت رسمی از او دعوت به همکاری نکرد حتی در دولت احمدی نژاد، هر چند به صورت بی سروصدا در سازمان کشتیرانی برای دور زدن تحریمها به عنوان مشاور دعوت شد. احتمالا بعید بود در دولت رئیسی به شخص خودش مجالی برای حضور داده میشد ولی احتمالا افکارش از اقبال بیشتری برخوردار می شدند.
روحش شاد و راهش مستدام
انتهای پیام
∎
نظر شما