سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: بسیاری بر این باورند که ساختار فرهنگی در ایران و نحوه مدیریت جریانات مرتبط با آن به مرور به آسیبها و گرفتاریهای متنوعی دچار و مبتلا شده است و به همین علت باید در این زمینه تغییرات و تمهیداتی ایجاد گردد تا بتوان به نیازهای امروز جامعه پاسخهای بهتری داد. الزامات دولت جدید در این عرصه و موضعگیریهای مسئولان و مدیران ارشد فرهنگی در این روزها و مشخصاً رویکردهایی که وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بر آنها تأکید و اشاره داشته در کنار کاستیها و کارهای بر زمین مانده از دولت قبل و بررسی علل کمکاری و تعلل صورت گرفته در حوزه فرهنگ محورهایی است که «جوان» در گفتگو با سیدمسعود شجاعی طباطبایی چهره بینالمللی کارتون و کاریکاتور کشورمان به آنها پرداخته است.
عقبماندگیهای فرهنگی زیادی داریم
مدیر خانه کاریکاتور انقلاب در رابطه با نیاز به تغییر ساختار فرهنگی و ارتقای نگاه مدیران به این حوزه مهم و تمدنساز و همچنین علت کاستیها و راهکارهای برونرفت از چنین احتمال مفروضی به «جوان» میگوید: «این مسئله خیلی مهم است و نیاز به تفکر و تعمق زیادی دارد، اما یکی از مشکلات جدی که از ابتدای انقلاب تا بهحال داشتیم همین معضل نداشتن یک نگاه خیلی دقیق بر اساس اصول است. این اصول مبتنی بر معتقدات دینی و همین طور دغدغهها و نگرانیهایی است که امامین انقلاب حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری به صورت مکرر در سخنرانیهایشان به آنها اشاره کردهاند. سالیان زیادی است که مقام معظم رهبری بارها و بارها در رابطه با مباحث فرهنگی موارد زیادی را مطرح کردهاند که نشان میدهد در این حوزه بر خلاف کارهایی که توسط دستگاههای مسئول صورت گرفته عقبماندگیهای فراوانی وجود دارد که باید ضمن ایجاد تحول ساختاری و مدیریتی در حوزه فرهنگ و بهرهگیری از امکانات تکنولوژیکی و علمی روز دنیا به تقویت و ایجاد انگیزشهای پیشبرنده بپردازیم تا برای جبران کم کاریها و نیازهای امروز و آینده جامعه اقدامات متکثر و البته متنوعی صورت گیرد. از مهمترین معضلات این حوزه به نحوه مدیریت فرهنگی مسئولان ما برمیگردد.»
هنر انقلاب را به انحراف کشاندند
این هنرمند بینالمللی کشورمان در ادامه با اشاره به اینکه مدیریت کلان ما از ابتدای انقلاب تا الان واقعاً مشکلات جدی و اساسی داشته و نتوانسته است برنامه روشن و واضحی را در ارتباط با مباحثی که دغدغههای بسیار مهم امامین انقلاب بوده برطرف کند، میافزاید: «هیچ موقع هیچ مدیری نیامده که بر اساس یک دستورالعمل کلی و یکپارچه در این حوزه عمل کند. البته نهادها و ارگانهای زیادی به صورت جدا جدا یا اصطلاحاً جزیرهای کارهایی انجام دادهاند، اما اینکه به یک سند کلی، وحدت رویه یا اتفاقی که بتواند یک جریان مؤثری ایجاد کند تبدیل نشده و شکل نگرفته است. متأسفانه در نقطه مقابل، یک جریان نه چندان پنهانی در حال فعالیت است. شما الان به بحث فروش آثار هنری توجه کنید، رویهای که در این حوزه مشاهده میشود نشان میدهد ما با یک مافیای عجیب و غریبی مواجه هستیم که اتفاقاً بر اساس یک برنامهریزی دقیق و حساب شده کار میکنند. آنها به صورت مشخص و دقیق با هدفگذاریهایی از دهها سال قبل هم در این حوزه هم در حوزه پژوهش و هم در حوزه مباحث راهبردی و حتی عملی به صورت جدی وارد شده و کار کردهاند که نتیجه آن تبدیل به یکسری اتفاقات در حوزه پژوهش شده است و به تبع آن یکسری دایرهالمعارفهایی تألیف و نوشته میشوند که هیچ قرابت و نسبتی با مباحث انقلابی ندارند. ما امروزه هم در حوزه محتوا هم در حوزه پژوهش و هم در زمینه عملکردی به کارهای زیادی نیاز داریم و بایستی به معنای واقعی کلمه بیست و چهار ساعته کار کنیم تا بتوانیم عقبافتادگیها را جبران کنیم.»
چهره سال هنر انقلاب در ادامه عنوان میکند: «من طی چند وقت اخیر مصاحبهها و موضعگیریهای دکتر اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت سیزدهم را پیگیری میکنم و با توجه به مباحث و دغدغههایی که ایشان آنها را مطرح میکنند گمان میکنم اوضاع به سمت بهبودی حرکت کند و امیدوارم شرایط به گونهای رقم بخورد که دغدغهها به یکسری اتفاقات مؤثر و جریان ساز تبدیل شوند و شاهد اتفاقات گذشته نباشیم. شما نگاه کنید از ابتدای انقلاب تا کنون هر وزیری که در حوزه فرهنگ و هنر سر کار آمده مباحثی را مطرح کرده که نوعی انتفاع جریانی، قبیلهای و سیاسی در آنها وجود داشته است و متأسفانه عمدتاً هم جریانهای درستی نبودهاند. یکی دیگر از معضلات حوزه فرهنگ به نحوه مدیریت و نوع نگاه آنها به نیروهای فرهنگی برمیگردد. مثلاً آنها در رابطه با بچههایی که اصطلاحاً معتقد به انقلاب هستند میگویند خیلی خب اینها که هستند پس برویم به دنبال جذب طیفهای دیگر؛ اتفاقاً این نگاه غلط باعث میشود هم این طرف را ناامید کنند و هم در جذب نیروهای طرف مقابل ناموفق عمل نمایند، چون بسیاری از آن افراد به طور جدی موضع دارند. شما ببینید در دولتهای یازدهم و دوازدهم یا اصطلاحاً دولت تدبیر و امید آقای روحانی و حتی دولت احمدینژاد بر خلاف امتیازاتی (ولو اندک) که برای این طیف قائل شدند و خیلی از امکاناتی که در اختیارشان قرار گرفت، همیشه یک نگاهشان به نظام اپوزیسیونی است و مدام نق میزنند که اتفاقی نیفتاده و کاری صورت نگرفته است. از آن طرف هم با این نوع نگاه بسیاری از بچههای معتقد و دلسوز را از دست دادیم و فاصلههای نامطلوبی ایجاد شد. به هر ترتیب اگر قرار باشد کار به صورت هدفمند و مؤثر پیش برود کارهای زیادی میتوان انجام داد و من بر عکس برخی دوستان که اظهار ناامیدی میکنند خیلی امید دارم که این دولت بتواند گامهای مؤثری برای تقویت و تغییر ساختار فرهنگی کشور بردارد چه اینکه مباحثی را مطرح میکند که سالهای سال است از سوی هنرمندان و فعالان فرهنگی به صورت جزیرهای و آتش به اختیار اتفاق افتادهاند، اما به دلیل همین جزیرهای رفتار کردن صدای فریاد این افراد به جایی نرسیده است و همانطور که گفتم امیدوارم در این دولت اتفاقات خوبی رقم بخورد.»
تحرک فرهنگی برای اثرگذاری فراملی
شجاعی طباطبایی خاطرنشان میکند: «یک حسن دیگر در حال حاضر این است که مجلس و شهرداری با دولت همسو هستند و میتوان انتظار داشت تا به دلیل این همسویی اتفاقات خوبی شکل بگیرد. البته میتوان انتظار داشت که این اتفاقات نه تنها در حوزه کشور خودمان بلکه حتی در سطح منطقه و جهان سر و شکل بهتر و هدفمندتری به خود بگیرد. این رایزنیهای فرهنگی ما که خیلی اتفاقات چشمگیری را از آنها مشاهده نکردهایم با همکاری وزارت ارشاد، سازمان فرهنگ و ارتباطات، وزارت میراث فرهنگی و گردشگری و دستگاهها و نقش آفرینی وزارت امور خارجه میتوانند شرایط خوبی را برای فعالان فرهنگی و هنری دلسوز و دغدغهمند برای ارائه محتوا و تولیدات هدفمند و راهبردی در سطح منطقه و بینالملل فراهم کنند. من چند باری برای داوری آثار و گرفتن جایزه به کشور برزیل در امریکای لاتین مسافرت کردهام. نکته عجیب برای من این بود که در کشوری مثل برزیل که پنجمین کشور پر جمعیت دنیاست و به حوزه فرهنگ و هنر علاقهمند است و فعالیتهای خوبی دارد متأسفانه رایزن فرهنگی نداشتیم! دردآورتر این بود که ما در سه کشور امریکای لاتین یک رایزن فرهنگی داشتیم، یک نفر مسئول سه کشور! شبیه یک پیمانکار که کل رایزنی فرهنگی منطقه را کنترات گرفته بود! البته ممکن است در یکی دو سال اخیر اتفاقاتی افتاده باشد، اما این نشان میدهد که در رابطه با مباحث فرهنگی مسئولان خیلی دغدغهای نداشتهاند، این در حالی است که فضای کار فرهنگی در امریکای لاتین فوقالعاده است و به شدت مشتاق هستند. اساساً در بسیاری از مسابقات کاریکاتور و کارتونی که در نقد هولوکاست، صهیونیسم و اشغالگریهایشان برگزار کردهایم معمولاً برزیلیها جزو خطشکنان این برنامه بودند و مشخصاً آقای کارلوس لطیف به خاطر کاریکاتورهایی که علیه صهیونیستها کار کرده از سوی حزب لیکود رژیم اشغالگر به مرگ تهدید شده است. نکته جالب اینکه موجی در برزیل به راه افتاد و برخی هموطنان این کاریکاتوریست حامی مقاومت برای حمایت از وی درخواست کردند که آنها هم در مسابقاتی که علیه رژیم صهیونیستی است مشارکت فعال کنند، این در حالی است که این عزیزان اصلاً مسلمان هم نیستند ولی به معنای واقعی کلمه آزادیخواه و حامی مقاومت هستند.»
مدیرانی که میخواهند چرخ را دوباره اختراع کنند!
مدیر خانه کاریکاتور در ادامه میافزاید: «یکی دیگر از مشکلات ما در حوزه فرهنگ این است که با آمدن و رفتن دولتها همه چیز به هم میریزد و انگار با روی کار آمدن دولتهایی که از نظر سیاسی با دولت قبلی اصطلاحاً هم حزبی نیستند چرخ دوباره اختراع میشود و همه چیز به ابتدای آن برمیگردد. یکی از علل رخداد چنین مسئلهای عدم استفاده و بهرهگیری از مدیران فرهنگی است که در این عرصه کار کردهاند و کارنامه مشخصی دارند. ما مدیران ارشدی داریم که کارهای مؤثر و قابل اعتنایی انجام دادهاند، اما با آمدن مدیران جدید به آنها توجه نمیشود. نکته دیگر اینکه جریان و گروهی در مقابل جریان انقلابی قرار دارد که بر عکس رفتارهای جزیرهای و گاه متناقض این طرف ماجرا، آنها همگرایی و همپوشانی خوبی نسبت به همفکرانشان دارند. همچنین در حوزه کاری هم اقداماتشان دارای استمرار است که نشئت گرفته از درک آنها نسبت به نحوه کار تشکیلاتی و شناخت بسترهاست. شما میبینید اینها چگونه از فضاهای احساسی جامعه بهرهبرداری میکنند و به اسم مردم کارهای تشکیلاتی و جریانی خودشان را پیش میبرند.»
گالریهایی که به هنرمندان خط میدهند
دبیر مسابقه کارتون و کاریکاتور «فلسطین تنها نیست» با اشاره به اینکه یکی از راهکارهایی که این جریان برای همراه کردن هنرمندان با خواستههایشان به کار میگیرند دست گذاشتن روی مسائل مالی و معیشتی بچههاست، عنوان میکند: «آنها از طریق گالریهایی که در اختیار دارند و در دولت آقای روحانی به شکلی عجیب و غریب و قارچ گونه تعدادشان زیاد شد، به هنرمندان میگویند اگر آثارتان را به آن شکلی که ما میخواهیم خلق کنید و در آنها به فرمالیست مطلق برسید و از محتوا خالی باشد مثل محتواها و قیمت آثاری که در جریان فروش آثار هنری در جریان است، ما هوایتان را داریم! نکته دیگر ارتباطاتی است که برخی از این گالریها و گالری داران با خارج از کشور یا برخی سفارتخانههای خارجی مثل انگلیس و فرانسه دارند. شما اگر نگاه کنید به برخی از کاتالوگهایی که این گالریها و کافه گالریها در قطعهای متنوع با کاغذهای نفیس و البته به صورت مجانی منتشر میکنند، ملاحظه خواهید کرد که رد پای سفارتخانههای انگلیس و فرانسه در آنها دیده میشود؛ خب این نشان میدهد آنها به شدت در حال فعالیت هستند. یکی از جلوههای اهمیت حوزه فرهنگ و هنر برای این کشورها نشانهای نظامی است که به هنرمندان ما میدهند و متأسفانه برخی از این افراد به دریافت این نشانها که نشان سربازی برای آن کشورهاست، افتخار هم میکنند! ما باید مقابل این اقدامات کار کنیم و از افرادی که در حوزههای راهبردی و کاربردی کارها و اقدامات و تصمیمهایشان مفید بوده، استفاده کنیم تا بتوانیم ضمن دفاع از داشتههایمان به هجمههای دشمنان هم پاسخ دهیم.»
نظر شما