جی پلاس، سالهاست که در اخبار مختلف و نشریات، همه مسئولان کشور و ورزش از خصوصیسازی باشگاههای استقلال و پرسپولیس، و واگذاری سهام آنها به بخش خصوصی صحبت میکنند اما این حرفها هیچوقت رنگ واقعیت به خود ندیده. آش خصوصیسازی آنقدر شور شده که خیلی از ورزشیها میلی به صحبت درباره آن ندارند چون معتقدند سرانجام آن مشخص است و از طرفی با وضعیت فعلی، حجم سنگین بدهیها و مشخص نبودن درآمدها در فوتبال ایران، عملا خصوصیسازی امری محال است. به همین بهانه قضیه خصوصیسازی را با سعید فائفی، معاون اسبق سازمان تربیت بدنی بررسی کردیم تا چالشهای پیشروی آن و راه باز شدن گره کور این بحث را ارزیابی کند.
بحث مهمی که این روزها نقل محافل ورزشی شده قصه طولانی خصوصیسازی استقلال و پرسپولیس است. آیا دولت جدید و شخص حمید سجادی به عنوان وزیر ورزش میتوانند این موضوع را سرانجام برسانند؟
خبرانلاین نوشت؛ خصوصیسازی اساسا وظیفه وزارت اقتصاد و دارایی، و سازمان خصوصی سازی است. یعنی ورزش قرار است به این خصوصیسازی کمک کند. اما دلیل اینکه این مشکل در ورزش به وجود آمده، این است استقلال و پرسپولیس مانند سایر بخشها که خصوصی سازی میشوند، وارد سیستم نشدهاند.
یعنی نمی توان از وزارت ورزش این انتظار را داشت که پرسپولیس و استقلال را واگذار کند؟
در واقع از قبل اصل ۴۴ قانون اساسی وجود داشت و برای آن قانونی نوشته شد که قانون اجرای اصل ۴۴ است. یعنی از طریق اجرای اصل ۴۴ کارخانهها و مراکز خصوصی میشدند. در ورزش متاسفانه یا خوشبختانه، ۱۲ سال است این بحث در قانون بودجه سالانه قید میشود که دو باشگاه باید واگذار شوند که این بر اساس اصل ۴۴ نیست و نمیتواند باشد. در آن قانون قید شده که باید برای مباحثی همچون آموزش و تربیت ظرف یک سال قانون به تصویب مجلس برسد که هیچ وقت نرسید. یعنی برای اینگونه موارد هیچ قانونی وجود نداشت. حتی یکسال هم گفته شد که خصوصیسازی دو باشگاه جزو قانون نیست و تعلیق شد.الان نمیدانم در بودجه ۱۴۰۰ مسئله واگذاری دو باشگاه قید شده یا نه. چون فکر میکنم به دلیل اینکه در سال ۹۹ وعده واگذاری دادهاند، این موضوع در سال ۱۴۰۰لحاظ نشده و الان در قانون بودجه وجود ندارد. اما میدانم که در سالهای گذشته برخی مقدمات کار را انجام دادند و مراحلی را طی کردند. اما نکته اینجاست کاری که در طول ۱۲ سال عملی نشده، حتما مشکلی بر سر راهش بوده. برای همین بهتر است مدتی این کار متوقف شود و بررسی کنند.
علت و دلیل اینکه نمی توان این دو باشگاه را واگذار کرد چیست؟ چرا سه دولت در این موضوع ورود کردهاند اما موفق نشدهاند؟
بهتر است در این دولت خود آقای سجادی پیش قدم شود که بررسی کنند مشکل کار کجاست و چطور میتوان این گره را باز کرد. به نظرم بهترین راه این است که قبل از واگذاری، آزاد سازی صورت بگیرد. یعنی چنین باشگاهها یا بنگاههای اجارهای اقتصادی را ابتدا به صورت پیمان- مدیریتی واگذار کنند؛ در قالب آگهی اعلام کنند افرادی که توان مدیریت باشگاه را دارند وارد کار شوند و با آنها قرار داد مدتدار عقد میشود و با این کار زمینه را برای خصوصیسازی فراهم میکنند. در این سالها ببینید در این دو باشگاه چندین و چند مدیر عوض شدهاند که با این تغییرات مدام و پیاپی نمیتوان یک بنگاه را اداره کرد.می توان با واگذاری پیمان- مدیریتی به یک فرد یا یک تیم مدیریتی، از آنها بخواهیم که مثلا ظرف مدت سه سال باشگاه را وارد بورس کنند و پس از شفافیت وضعیت، آن را از طریق بورس ارائه دهند. چنین باشگاههایی را نمیتوان از طریق آگهی و مزایده واگذار کرد. باید برای این تیمهای پرهوادار و با پیشینه، سهام را از طریق بورس واگذار کرد تا سهام شفاف آنها عرضه شود و چون به صورت سهامی عام است، مدیریت دست فرد یا گروه خاصی نیست که بتواند بقیه را حذف کند. من معتقدم خصوصی سازی را نباید از دولت بخواهیم و آقای سجادی را نیامده وارد چالش نکنیم. ایشان باید یک روش پیشنهاد دهد و مدتی را صرف ارزیابی مشکلات کند. این کار هم از طریق مرکز پژوهش مجلس یا سازمانها و نهادهای تحقیقاتی قابل انجام است که مشکلات کار را بررسی کنند.
چنین بحثی یک بار مطرح شد که باشگاه را به چند نفر بدهند و دولت با چینش چند نفر بر کار نظارت کند اما در حد یک شعار و نمایش ماند، یا اهلیت افراد تعیین نشد یا پرداخت پولی که دولت تعیین کرده بود در توان افراد نبود. از طرفی میزان داراییها و بدهیهای دو باشگاه مشخص نیست. با چنین شرایطی اصلا خصوصی سازی ممکن است؟ البته صحبتهایی هم مطرح است که میگویند دولت دوست ندارد این دو باشگاه را واگذار کند و فقط میخواهد هر چند وقت یک بار این بازی را راه بیندازد.
من با این سخن که دولت موافق نیست، مخالفم. چون دولت کارخانه و داراییهای زیادی داشت که درآمد بیشتری هم از این باشگاهها داشت اما آنها را واگذار کرد. همین الان سهام دو خودرو سازی بزرگ در بورس عرضه شده و دولت برای آنکه بتواند بازار را کنترل کند میتواند ۲۰ درصد سهام را نگه دارد اما همان را هم واگذار کرد. اما این دو باشگاه پیچیدگیهایی دارند که شاید در دیگر نقاط جهان نباشد و آن هم همان موضوعاتی است که مطرح کردید. دارایی این دو باشگاه هم به شکلی است که اخیرا به آنها اضافه شده تا سرمایهای داشته باشند مانند یک ورزشگاه که به آنها دادهاند تا جزو سرمایه فیزیکی محسوب شود.در واقع تمام دارایی این باشگاهها برند آنها است که ارزشیابی میشود.از طرفی حسابهای آنها هم غیر شفاف است و اینطور نبوده که همه ساله مجمع آنها برگزار شود و تمام خرج و مخارج و بدهیها در دفاتر ثبت شود. برخی بدهیهای احتمالی هم وجود دارد که کمر شکن است. فردی که قبلا با باشگاه قرارداد داشته، از باشگاه شکایت میکند و باعث دردسر باشگاه میشود و مبالغ آن بسیار بالاست. از طرف دیگر درآمدهای باشگاهها هم با توجه به وضع تحریمها شفاف نیست. همین الان این دو باشگاه در آسیا درآمدهایی دارند اما چون نقل و انتقال پول به دلیل تحریمها با مشکل مواجه است، جابجایی صورت نمیگیرد و به حساب باشگاه واریز نمیشود.نکته دیگر اینکه برای برند این دو باشگاه زحمات زیادی کشیده شده. درست است که الان افرادی مانند کلانی، پروین و... در باشگاه نیستند اما در برند سازی باشگاه سهیم بودهاند و نمیتوان آنها را حذف کرد.
قانونگذار برای اینکه این مشکل را حل کند، مقرر کرده بود که تعاونیهای فراگیری ایجاد شود که بتوانند سهام این باشگاهها را بخرند. اگر عزمی وجود داشته باشد، و در بین پیشکسوتها و هواداران تعاونیهایی تشکیل شود، همین تعاونیها میتوانند سهام باشگاه را خریداری کنند. همه این موارد این نکته را ایجاب میکند که مدتی این امر متوقف شود، و روی آن کار ارزیابی انجام بگیرد. حتی اگر لازم است از خارج از کشور یک مشاور بیاوریم. ما تجربه خصوصیسازی باشگاههای اینچنینی را نداریم اما در دنیا این کار بسیار صورت گرفته و اگر لازم است مشاور خارجی بیاوریم تا یک بار برای همیشه این مشکل را حل کنیم.
نظر شما