بازگشت طالبان به قدرت ۲۰ سال پس از واقعهای که آمریکا را به فکر حمله به افغانستان انداخت
11 سپتامبر، آغاز پایان آمریکا
صاحبخبر - با وجود نمادین بودن واقعه یازدهم سپتامبر، کمتر کسی تصور میکرد بیستمین سالگرد حملاتی که 11 سپتامبر 2001 میلادی - خواه پرچم دروغین و خواه تروریستی- به برجهای تجارت جهانی نیویورک و ساختمان پنتاگون انجام شد، همانقدر نمادین باشد. در این میان بزرگترین تحقیر امپراتوری آمریکا پس از ۲ دهه از آن واقعه که خود به اندازه کافی تحقیرآمیز بود، این است که جامعه جهانی ناباورانه بازگشت طالبان به قدرت در افغانستان بلافاصله پس از فرار شتابان ارتش آمریکا و متحدانش از این کشور را به نظاره نشست، حال آنکه واشنگتن حملات 11 سپتامبر را به القاعدهای نسبت میداد که آن زمان در دل طالبان در افغانستان لانه کرده بود. حال رسانههای بینالمللی حاکمیت ایالات متحده را که همچنان بر دست داشتن القاعده، شریک آن روز طالبان، در آن حملات پافشاری میکند تمسخر میکنند که 20 سال طول کشید تا طالبان را جایگزین طالبان کند و البته به قیمت راه انداختن جنگ جهانی ویرانگر ضدترور که خود به تروریسم بینالمللی دامن زد؛ جنگی با تحمیل چندین تریلیون دلار هزینه به مالیاتدهندگان آمریکایی و کشورهای متحد آن و هزینههای جانی و مالی و تمدنی بسیار بیشتر به کشورهایی که به بهانه مبارزه با تروریسم هدف ماشین جنگی عمو سام قرار گرفتند. همچنین کشته شدن دهها هزار آمریکایی و اروپایی در این جنگها در مقابل قتلعام چند میلیون افغان، پاکستانی، عراقی، سوری، یمنی، سومالیایی و... . امروز در بیستمین سالگرد واقعه یازدهم سپتامبر، حاکمیت جدید طالبان، مراسم تحلیف دولت جدید خود را در کابل با حضور برخی نمایندگان حامیان خارجیاش از جمله پاکستان، قطر و امارات جشن میگیرد و طبق برخی روایتها، احتمال دارد زلمای خلیلزاد، نماینده ویژه کاخ سفید در امور افغانستان طی ۲دهه گذشته که نقشی کلیدی در دوباره روی کار آمدن طالبها داشته نیز همزمان با مراسم تحلیف، مخفیانه در ارگ کابل حضور داشته باشد. به عبارت دیگر ایدئولوژی تبلیغاتی امپراتوری آمریکا که سالها از بلندگوی دموکراتها و حتی ترامپ که یک جمهوریخواه افراطی است، یازدهم سپتامبر ۲۰۲۱ را نماد خروج ظفرمندانه نیروهایش از خاک افغانستان تثبیتشده با صلح و دموکراسی عنوان میکرد، حالا نهتنها در مقابل دهنکجی طالبان به قدرت بازگشته با تحلیف دولت خود در این روز احساس خجالت نمیکند بلکه جو بایدن، رئیسجمهور دموکرات احتمال به رسمیت شناختن طالبان را صریحا رد نکرده و نماینده ویژه خود را هم برای هماهنگی با دولت طالب به کابل گسیل میکند. دیگر اقدام نمادین مسخرهای که در آستانه بیستمین سالگرد یازدهم سپتامبر البته توسط دولت جو بایدن کلید خورده است، از سرگیری محاکمه مظنونان عمدتا عربستانی طراح عملیات هواپیماربایی مربوط به حملات آن روز است. در دادگاهی که پس از وقفهای یک سال و نیمه از روز سهشنبه گذشته برای محاکمه 5 مظنون حمله هوایی به مرکز تجارت جهانی بویژه خالد شیخ محمد - که واشنگتن او را مغز متفکر حملات یازدهم سپتامبر میداند- آغاز شده، خود آنها حضور ندارند و وکلای آنها هم گفتهاند این 5 نفر چنان تحت شکنجه بودهاند که توانایی ذهنی و جسمی حضور در جلسات را ندارند. عجیبتر آنکه این دادگاه در زندان گوانتانامو برپا شده که در تمام 20 سال گذشته در خود آمریکا بر سر غیرقانونی بودن آن و شکنجههایی که در آن انجام میشود، بحثهای سیاسی گسترده در گرفته است. در همان حال سفارت عربستان سعودی، نزدیکترین شریک آمریکا، در بیانیهای صحت اسناد از طبقهبندی خارج شده را که محاکمه مزبور بر اساس آنها انجام میشود زیر سوال برده و خواستار آن شده تا ادعاها درباره دست داشتن 15 تبعه سعودی و دولت ریاض در حملات یازدهم سپتامبر یک بار برای همیشه از بین برود! پروندهای که ۳ هزار آمریکایی در آن کشته و هزاران تن دیگر زخمی شدند! شاید به همین خاطر یورونیوز، رسانه رسمی اتحادیه اروپایی در تحلیلی کمسابقه، کنایه میزند که حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ سرآغاز پایان نظم نوین جهانی مورد ادعای آمریکا بود. * چامسکی: جنگ آمریکایی و ویرانی جهان پروفسور نوآم چامسکی، دانشمند برجسته آمریکایی در گفتوگویی تصویری با تارنمای «تروثآوت» به مناسبت فرا رسیدن بیستمین سالگرد ۱۱ سپتامبر، جنگ اعلانی آمریکا ضدتروریسم را که 20 سال پیش آغاز شد، عامل ویرانی بخش اعظم دنیا دانست. او گفت: «واکنش فوری واشنگتن به حوادث ۱۱ سپتامبر حمله به افغانستان بود. وقتی آمریکا به افغانستان حمله کرد، پایگاه تروریسم بنیادگرا و رادیکال تنها به گوشهای از افغانستان محدود بود. حالا این پایگاه به سراسر دنیا گسترش پیدا کرده است. ویرانی بخش اعظمی از آسیای مرکزی و خاورمیانه، قدرت آمریکا را افزایش نداده است». او درباره زوال آمریکا ادامه داد:«یک بعد دیگر، قدرت نرم آمریکاست. در اینجا آمریکا به طور جدی دچار زوال شده است و این اتفاق از مدتها قبل از آنکه ترامپ لطمات سختی به اعتبار کشور وارد کند رخ داد. حتی در دوران کلینتون، دانشمندان سیاسی دریافته بودند بخش زیادی از کشورهای دنیا آمریکا را اصلیترین کشور یاغی دنیا و بزرگترین تهدید بیرونی علیه جوامعشان به حساب میآورند. در سالهای ریاستجمهوری اوباما، نظرسنجیهای بینالمللی نشان داد آمریکا بیآنکه رقیبی نزدیکش باشد، بزرگترین تهدید علیه صلح جهانی به حساب میآید». این زبانشناس بینالمللی هزینه جنگهای تحمیلی آمریکا پس از 11سپتامبر را تنها در عراق و افغانستان بالغ بر ۸ تریلیون دلار برآورد کرد. چامسکی تاکید دارد نه تنها حمله سال 2001 به افغانستان نقض قوانین بینالمللی بود، بلکه القاعده و تروریسم اهداف اصلی بوش، دیک چنی و دونالد رامسفلد نبودند و نگاه آنها به جنگافروزی در صحنهای بسیار بزرگتر از افغانستان بود. در نهایت اما پس از سالها جنگ علیه جهان، خلف جمهوریخواه بوش در کاخ سفید، دونالد ترامپ با همان طالبان صلح کرد و سپس جانشین دموکرات ترامپ در واشنگتن، این پیمان صلح را طوری اجرا کرد که معنایی جز چراغ سبز به بازگشت طالبان به قدرت نداشت. انگار که نه آمریکایی به افغانستان آمده و نه آمریکایی رفته! * آغاز سناریوی مطلوب چین اگر از سخنان دیپلماتهای چینی در ۳ هفته پس از روی کار آمدن طالبان در کابل هم بگذریم که بارها شکست آمریکا در افغانستان را به رخ واشنگتن و جهان کشیدهاند و از دولتمردان آمریکا خواستهاند از آن درس بگیرند، تحلیلگران بزرگی هستند که این شکست را دنباله نقطه عطفی به نام یازدهم سپتامبر میدانند. نماینده چین در سازمان ملل متحد چند روز پیش در نشست شورای حقوق بشر این نهاد درباره افغانستان خواهان پاسخگویی ایالات متحده، بریتانیا، استرالیا و دیگر کشورهای دخیل در قبال نقض حقوق بشر توسط ارتشهای خود در افغانستان شد. «استفان والت» استاد دانشگاه هاروارد و نظریهپرداز بنام بینالمللی اما از این هم فراتر میرود. او از افغانستان امروز به یازدهم سپتامبر 2001 فلشبک میزند و آن واقعه را آغاز 3 سناریوی احتمالی برمیشمارد که هر سه به نوعی مطلوب رهبران آیندهنگر چین است. والت با انتشار یاداشتی در تارنمای نشریه فارینپالیسی با عنوان «قرن بعدی یازدهم سپتامبر را چگونه مینگرد؟» تحولات آینده و تغییر نظم جهانی را از منظر 11 سپتامبر بررسی و نتیجهگیری میکند آن واقعه پس از 20 سال قدرت جهانی آمریکا را رو به زوال برده و چین را در جایگاه جایگزین آن البته در دنیایی دیوانهوار- از نگاه غربیها- قرار داده است.∎
نظر شما