شناسهٔ خبر: 49072449 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایران آنلاین | لینک خبر

وزیر فرهنگ : قلم استاد حکیمی همیشه در خدمت احیای فضیلت و عدالت بود

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در پیامی درگذشت استاد محمدرضا حکیمی را تسلیت گفت و نوشت: این اندیشمند برجسته دینی از تبار عالمان راستین و دانشوران اصیل این مرز و بوم بود که در عمر پاک‌زیستی خویش زبان و قلم را در خدمت احیای فضیلت و عدالت قرار داد.

صاحب‌خبر -

به گزارش وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سید عباس صالحی در پیام تسلیت خود آورده است:

اشکم به نظر قطره زنان می‌رقصد/ آهم به جگر بال فشان می‌رقصد

تا یاد تو می‌کنم دلم می‌بالد/ تا نام تو می‌برم زبان می‌رقصد

ارتحال علامه مفضال استاد محمدرضا حکیمی داغ سرزمین دانش و فرهنگ ایران زمین بود. او از تبار عالمان راستین و دانشوران اصیل این مرز و بوم بود که در عمر پاک‌زیستی خویش زبان و قلم را در خدمت احیای فضیلت و عدالت قرار داد و ردای عزت خرد و اندیشه را به چاکری قدرت و ثروت نیالود.

صالحی افزوده است: وی از پیشگامان نو فهمی و عصری‌سازی معارف اهل‌بیت علیهم السلام بود. این که بتوان آن مفاهیم حیات‌بخش ونورانی را از منظرهای جدید دریافت و در قالب‌های نو عرضه داشت.او از طلایه‌داران و متفکران انقلاب اسلامی ایران و دلباخته این موج شکوهمند بود اما آن را در افق عدالت و معنویت تفسیر می‌کرد و با هرگونه تحریف نظری و عملی آن ستیز داشت و در این حق‌گویی مداهنه‌ای روا نداشت. او در زندگی شخصی‌اش نماد شکوه قناعت و عزت نفس بود و در قله‌ای از سلوک روحی و معنوی مکتوم زیست که دریافت کرانه‌های آن بر معاشران نزدیک هم آشنا نبود.  اینک او در میان ما نیست و فقدانش ضایعه‌ای جبران‌ناپذیر بود و هست. 

وی نوشته است: در این روزها که ایام به عطر سوگ حسینی ممهور است از ایزد منان می‌خواهیم که او را با معشوق خویش سالار شهیدان و اهل‌بیت و اصحاب او محشور کند، به بازماندگان‌شان به ویژه برادر مکرم ایشان صبر جمیل و اجر جزیل عنایت فرماید و این داغ را بر دلدادگان و شاگردان راه و مکتب او آسان سازد و آنان را در مسیری که او تعلیم داد، پایمردی و استواری بخشد.

حکیمی حکیمی ماند

آنچه مایه مباهات شیعیان و فخر روحانیت شیعه است، آنکه در تداوم سلفِ صالح و بیدارگران اقالیم قبله، روزگار ما حکیمی را به خود دید و او تا پایان حکیمی ماند.

در سکوت ظلمانی رژیم ستم شاهی پژواک صدایش که از زبان قلم به جان می نشست، روشنگر نسل تشنهٔ حقیقت بود.
اولین مقاله اش را در ۱۳۴۰ با غدیر آغاز کرد و علی (ع) را در سراسر زندگی در سخن و نوشته و عمل سرمشق خود ساخت. بلاغت علوی در بیان و قلمش نمودار بود و زهد و تقوی علوی در رفتارش هویدا.
در زمانه ای که برخی عافیت را در سکوت رقم می زدند، خروش را برگزید و راه بیدارگران اقالیم قبله برگزید، راه سید جمال ها ، میرزای شیرازی ها و محمد خیابانی ها را و خود بیدارگری برای زمانه اش شد.
و حیات واقعی را در بازگشت به ثقلین ، قرآن و عترت یافت و برای راهیابی به گنجینه عظیم قرآن و معارف اهل بیت ، الحیاة را آفرید و در الحیاة از عقل و حکمت آغاز کرد و عقلانیت را مفتاح رستگاری دانست.
در دانش مسلمین به میراث گرانبهای سلف پرداخت تا هویت بخش نسل سرگردان در زمانه ایسم ها گردد.

امام را برای جامعه و در عینیت جامعه معنی می کرد و در آخرین سطرهای امام در عینیت جامعه نوشت:
« و بدینگونه بود که پس از
              روز "بعثت"
                               - روز بلوغ عقل
و
           روز "غدیر"
                            - روز بلوغ حق
روز سوم پدید آمد
یعنی:
            روز  "عاشورا"
                         - روز بلوغ خون و حماسه

او نگران بود؛ نگران مکتب، نگران مردم و «منهای فقر» را در دفاع از دین و فقرای امت فریاد کرد.
او هدف جامعه دینی را ایجاد زمینه رشد می دانست و این زمینه را بدون اجرای عدالت به هیچ وجه محقق نمی دید.از نظر حکیمی اصل اقامه قسط، بر همه اصول و قواعد فقهی حاکم و مقدم است و حاکم می‌تواند به نفع طبقات فرودست در توزیع ثروت و تعدیل ثروت‌های وافر دخالت کند. او آنچنان بر عدالت اصرار داشت که او را «فیلسوف عدالت» لقب دادند.

برای همین بود که حکیمی در دوران غیبتِ امامان شیعه، به حکومت مُسانِخ معتقد بود. حکومت مسانخ، حکومتی است که بیشترین سنخیت و شباهت را با حکومت امامان معصوم داشته باشد.و معیار این سنخیت را  اجرای عهدنامه مالک اشتر تلقی می کرد.

او در عمل و قلم بر پیمانی که مولایش علی برای عالمان فرض دانست وفادار ماند و تا آخرین لحظاتِ حیات «بر سیری ستمگر و گرسنگی ستمدیده رضایت نداد (أن لا یُقارُّوا علی کِظَّةِ ظالِمٍ، و لا سَغَبِ مَظلومٍ)
او همچون غالب هموطنان خود ساده زیست و چون همانان به کرونا مبتلا گشت و چون خیل کثیر آنان در این روزهای حزن آور جان بجان آفرین تسلیم کرد و خوبان را داغدار ساخت.
زمانه همچون او کمتر به خود دیده و در فقدانش عدالت و آزادگی در سوگ اند.

اما آنچه مایه مباهات شیعیان و فخر روحانیت شیعه است، آنکه در تداوم سلفِ صالح و بیدارگران اقالیم قبله، روزگار ما حکیمی را بخود دید و او تا پایان حکیمی ماند.
عاش سعیدا و مات سعیدا

مرحوم حکیمی قرآن‌شناسی دردمند بود

معاون قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از مرحوم محمدرضا حکیمی به عنوان قرآن‌شناسی دردمند و حدیث‌دانی برجسته یاد کرد که به قله‌های کمال و حیات طیبه انسانی چشم دوخته بود.

به گزارش  معاونت قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی عبدالهادی فقهی زاده روز دوشنبه (اول شهریور) در پیامی با تسلیت درگذشت استاد محمدرضا حکیمی نوشت: خبر ارتحال ملکوتی خادم القرآن‌الکریم و حدیث‌پژوه برجسته حضرت علّامه و حکیم متالّه استاد محمدرضا حکیمی (ره) موجب تألم و تأثر فراوان گردید. ایشان عمر سراسر برکت خویش را در مطالعه و پژوهش در آیات و روایات اهل بیت عصمت و طهارت (ع) و نشرآموزه‌های نورانی آنان سپری‌کرد و مبلّغ راستین آموزه‌های ناب قرآن و عترت بود و در این راه با تأسی از تعالیم انسان‌ساز و کمال‌بخش اسلام، خود به سمت و سوی کمال در پرواز بود.

وی افزود: استاد محمدرضا حکیمی (ره) قرآن‌شناسی دردمند، حدیث‌دانی برجسته و خردورز بود که با دوری از نام و نان، به قله‌های کمال و حیات طیبه انسانی چشم دوخته بود. دغدغه‌مندی، توجه ویژه به فقرا و مستضعفان، دین‌مداری، دردمندی و درمان شناسی در آثار گرانبار و پرشمار آن ادیب حکیم موج می‌زند که الحیاة، بیدارگران اقالیم قبله، فریاد روزها، کلام جاودانه، خورشید مغرب، عقل سرخ، عاشورا؛ مظلومیتی مضاعف، تنها شاخه و برگ‌هایی از آن نخل تنومند معرفت و معنویت است.
حکیمی متولد ۱۴ فروردین ۱۳۱۴ شمسی (۱۳۵۴ قمری) در مشهد و پدرش عبدالوهاب از معتمدان و محترمان بازار این شهر بود. استاد حکیمی در سال ۱۳۲۰ تحصیلاتش را آغاز کرد و در سال ۱۳۲۶ وارد حوزه علمیه خراسان شد و ۲۰ سال از عمر خود را در این حوزه به تحصیل دروس مقدمات و سطح، خارج، فلسفه، ادبیات عرب، نجوم و تقویم گذراند.
محمد تقی ادیب نیشابوری، شیخ مجتبی قزوینی خراسانی، سید محمدهادی میلانی، احمد مدرس یزدی، اسماعیل نجومیان، حاج سید ابوالحسن حافظیان و حاجی‌خان مخیری از مهمترین اساتید وی بودند. او علوم غریبه، رمل و اوفاق را نزد ابوالحسن حافظیان و شیخ مجتبی قزوینی آموخت. استاد حکیمی اجازه اجتهاد را از آقابزرگ تهرانی در سال ۱۳۴۸ شمسی دریافت کرد.

کتاب الحیاة یک دایرةالمعارف اسلامی است و از شهرت و اعتبار خاصی در جهان اسلام برخوردار است. این اثر ۱۲ جلدی به زبان عربی، نوشته زنده یاد محمدرضا حکیمی و دو برادرش علی و محمد حکیمی است. آغاز نگارش این کتاب در سال ۱۳۵۳ بوده و آخرین جلد آن در سال ۱۳۹۴ ش منتشر شده است. هدف نویسندگان، ارائه سیمای اسلام و تشیع، بر محور عدالت اجتماعی و آزادگی فردی بوده و منبع اصلی خود را قرآن و حدیث دانسته‌اند. احمد آرام شش جلد اول را به فارسی ترجمه کرده است.

کتاب «منهای فقر» اثری برگرفته‌ از مجموعه آثار علامه محمدرضا حکیمی و حاوی دیدگاه عدالت‌خواهانه علامه حکیمی و حاوی موضوعات اقتصادی در اسلام و نحوه مواجهه پیشوایان دینی با موضوع فقر است.

استاد علی شریعتی (۱۳۱۲ تا ۱۳۵۶)، نویسنده، مورخ و جامعه‌شناس او را به عنوان وصی خود جهت هرگونه دخل و تصرف در آثارش انتخاب کرده بود.

بیشتر بخوانید

پیکر محمدرضا حکیمی، در حرم امام رضا (ع) به خاک سپرده خواهد شد

 

نظر شما