شناسهٔ خبر: 48950218 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: راهبرد معاصر | لینک خبر

راهبرد معاصر بررسی می کند:

مفهوم «مدیریت جهادی» و تحقق دولت مردمی

مدیریت جهادی صرف تلاش نیست بلکه «تلاش مقدس» است. ما برای انتقال از این وضعیت به مدیریت جهادی باید چند مرحله‌ی «هجرت»، «تزکیه»، «شکل‌گیری پارادایم منسجم مدیریت جهادی» و «تربیت مدیر جهادی» را طی نماییم. شواهد و قرائن و مجموعه‌ی نیازها نشان می‌دهد برای عبور از چالش‌های اساسی پیش‌روی انقلاب اسلامی، راهی جز مجاهدت و بکارگیری مدیران جهادی وجود ندارد؛ راهی که البته صعب و ناهموار است.

صاحب‌خبر -

 

به گزارش راهبرد معاصر؛ مديريت جهادي به مدیریتی اطلاق می شود که از يكسو با علم و دانش روز بشري سر و کار دارد و از سوي ديگر با مفهوم جهاد در بار معنايي انقلابي و ارزشي آن، ارتباطي تنگاتنگ دارد. این نوع مدیریت مي‌تواند به عنوان منطقي‌ترين و كارآمد‌ترين الگوي مديريتي براي تحقق آرمان‌ها و اهداف انقلاب و نظام اسلامي مورد توجه و تاكيد قرار گيرد. مقام معظم رهبری فرمودند: «اگر مدیریت جهادی یا همان کار و تلاش با نیت الهی و مبتنی بر علم و درایت حاکم باشد، مشکلات کشور، در شرایط کنونیِ فشارهای خباثت آمیزِ قدرتهای جهانی و در شرایط دیگر، قابل حل است و کشور حرکت رو به جلو را ادامه خواهد داد». رهبر معظم انقلاب همچنین از «مدیریت جهادی» به عنوان کلید حل مشکلات یاد کردند. در این نوع مدیریت تاکید بر عقلانیت مکتبی به معنای بهره‌مندی از جدیدترین و به‌روزترین روش‌های مدیریت اما با جهت‌گیری ارزشی و انقلابی مطرح است. اجتناب از سیاست‌زدگی به معنای ارجحیت منافع و مصالح ملی بر منافع فردی و جناحی از دیگر شاخصه‌های «مدیریت جهادی» است. مدیریت جهادی غایت خود را اثبات کارآمدی دین در اداره جامعه می‌بیند و کارگزار اجرایی تحقق «الگوی ایرانی ـ اسلامی پیشرفت» است. از سوی دیگر توجه به مديريت داوطلبانه و بي‌منت، تحول آفرين، پويا و انعطاف‌پذير از دیگر مولفه هایی هستند که در بحث مدیریت جهادی از اهمیت بسزایی برخوردار می باشند.

 

مدیریت جهادی به مثابه مدیریت ایمانی

مدیر جهادی ویژگی‌هایی دارد و یکی از ویژگی‌های آن ایمان عمیق است. مدیریت جهادی «ذکر عملی» است که افضل اذکار است. ویژگی مدیر جهادی این است که احساس تکلیف می‌کند و خودش را متعهد می‌بیند. ویژگی دیگر او این است به چیستی اهداف خود و سازمان متبوع‌ش احاطه دارد. مدیر جهادی خطر‌پذیر است و اهل ورود به میدان‏های نو و دست‏نخورده است؛ رفتارش مستمر، همه جانبه، هوشمندانه و مخلصانه است. نمونه این مدل مدیریتی را در دفاع مقدس ذیل الگوی مدیریت فرماندهان جنگ مشاهده کرده‌ایم. مثلا یک سازمان رزمی به نام جنگ‌های نامنظم درست می‌شود. ظاهرش نامنظم است به این معنی که با چهارچوب‌های جنگ و رزم کلاسیک متفاوت است اما درون خودش به شدت منظم است. یک جهادی مخلصانه، مستمر، همه جانبه، هوشمندانه، مبتکر، نوآور، خلاق، تکلیف مدار و تعهدمدار است.

 

لازمه‌ی این که یک نفر بتواند مدیریت جهادی کند این است که این آیات را باید باور داشته باشد «من یتق الله یجعل له مخرجا» یعنی باید باور داشته باشد که اگر خدا را در کارهای مدیریتی در نظر داشته باشد، خدا برای او راه گشائی می کند یا «و من یتوکل علی الله فهو حسبه» یا «و الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا» باید این مبانی را باور داشته باشد. باید باور داشته باشد که «ان الله یدافع عن الذین آمنوا» باید باور داشته باشد که «ان الله لا یضیع اجرالمحسنین» باید به گوش جان سپرده باشد که «الیس الله بکاف عبده» و واقعاً باید به این مبانی و اصول باور داشته باشد و در عمل بتواند بر اساس این باور عمل کند.

 

لذا مهم‌ترین تفاوتی که بین مدیر جهادی و مدیر غیر جهادی وجود دارد در «مبدأ میل» است. مبدأ میل بعضی وقت‌ها شهوت است. بعضی وقت‌ها فطرت با شرط خدا‌آگاهی است. اگر مبدأ میل شهوت قدرت و یا شهوت ثروت باشد و اصولاً شهوت به معنی نسبتاً وسیع کلمه باشد، مدیریت دیگری تولید می‌شود که اصولا هیچ نسبتی با مدیریت جهادی ندارد.

 

شبکۀ مفاهیم مدیریت جهادی در دانش مدیریت

واژه مدیریت تحول‌گرا یا تحول آفرین، مفهومی است که می‌شود در کنار مفهوم مدیریت جهادی آن را تصور کرد و مفاهیمی از این قبیل در مباحث مدیریت مطرح هستند اما هیچ‏یک از آن‌ها، مدیریت جهادی نیستند. حتی مفاهیمی که بعضی‌ها مطرح می‌کنند مثل رهبری بصیر، رهبری معنویت گرا، رهبری فضیلت مدار، از دل این ویژگی‌ها لزوما مدیریت جهادی بیرون نمی‌آید. بزرگترین جفای به مدیریت جهادی این است که بخواهیم این ویژگی را در کنار سایر ویژگی‌های مدیریت بگذاریم و آن را تقلیل دهیم؛ یعنی جهادی بودن را به عنوان یکی از ده‌ها یا صدها ویژگی مدیر بدانیم. مدیریت جهادی ذاتا قابلیت تبدیل به یک گفتمان جدید را دارد و این مشروط است به اینکه جامعۀ علمی با کار، پژوهش، رصد، شاخص‌سازی، اندازه گیری، بازخوردگیری و... به آن بپردازد.

 

بصیرت؛ رکن مهم مدیریت جهادی

ذیل فرهنگ مدیریتی مبتنی بر جهاد، مدیرانی تربیت می‌شوند که ویژگی آینده‌پژوهی و شناخت حال و خصوصاً رفتار دشمن در آنها پر رنگ است. بصیرت به این معنا که فرمودند: «الا و لا یحمل هذا العَلم الا الاهل البَصَرِ و الصبر». مدیری که بصیرت داشته باشد، حال و آینده را می‌بیند و رفتار دشمن را می‌فهمد و در مواجهه با چالش‌ها صبر و استقامت دارد. به نظر می‏رسد این یکی از مهمترین ویژگی‌هایی است که باید در سطح مدیر جهادی یافت شود.

 

مدیر جهادی؛ «انسانِ خمینی»

مدیریت جهادی مقوله‌ای همزاد انقلاب اسلامی است؛ لذا مدیر جهادی «انسانِ خمینی» است. آثار مبارک مدیریت جهادی در فرازهایی از دوران دفاع مقدس و در مقاطعی از تاریخ مدیریتی جمهوری اسلامی ظهور و بروز پیدا کرده است و روشن شده است کسی می‌تواند مدیریت جهادی کند که خودش مدیر جهادی باشد. باید مدیر، مجاهد باشد تا بتواند مدیریت جهادی بکند. هرکدام از دو عنصر مدیریت و جهاد را نداشته باشد خروجی عملکرد او مدیریت جهادی نمی‌شود. کلمۀ مدیر بدون «هویت مکتبی» است ولی مدیر جهادی هویت مکتبی پیدا می‌کند. گرایش اعتقادی و مومنانه و مجاهدانه پیدا می‌کند. اگر کسی بخواهد جهادی عمل کند باید مجاهد فی سبیل اللّه باشد. در فرهنگ ما مجاهدت بدون تقوا معنی ندارد. حتی ممکن است مسلم هم نتواند مجاهد باشد چرا که مجاهد باید مؤمن باشد. مؤمن به تمام قرآن مجید، مؤمن به معصومین (ع)، مؤمن به انقلاب اسلامی و رهبران آن: امام خمینی و مقام معظم رهبری. امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) در خطبۀ ۱۹۳ متقین می‌فرمایند «به بعضی افراد که نگاه می‌کنی بنظر می آید که در یک دنیای دیگری هستند». سپس می‌فرمایند «این آدم‌ها به کارهای کوچک خودشان راضی نیستند. کار زیاد بزرگ را هم که انجام دهند زیاد حساب نمی‌کنند». شاید اینها را بتوان از ویژگی‌های مدیریت جهادی برشمرد.

 

 سازمان عاقل و مدیریت عاقلانه

الگوی رفتار مدیر جهادی در محیط مدیریتی، باید «عاقلانه» باشد یعنی مدیر جهادی حتماً باید اهل تعقّل و اندیشه ورزی باشد. همان‌طور که رده‌بندی عقل، عاقل، احمق، سفیه و دیوانه داریم. عاقل کسی است که ماشین محاسبه دارد و قبل از این که‌کاری کند محاسبۀ زشتی و زیبایی را می‌کند و بعد تصمیم می‌گیرد. احمق همین ماشین محاسبه را دارد ولی بعد از وقوع عمل محاسبه را انجام می‌دهد. سفیه ماشین محاسبه درستی ندارد. دیوانه اصلاً ماشین محاسبه ندارد. سازمان‌ها هم همین‌طور هستند. ما سازمان عاقل و سازمان احمق، سازمان سفیه و دیوانه داریم. سازمان عاقل سازمانی است که مجموعۀ روابط حاکم بر آن عاقلانه است یعنی نظام تصمیم‌گیری و نظام تصمیم‌سازی و بکارگیری ارزش‌های اسلامی در آن بر مبنای شاخص‌های عقلائی است. یعنی یک ماشین محاسب دارد که محاسبه می‌کند. اگر سازمانی سفیه یا دیوانه شد مدیر جهادی باید سازمان خود را بر مبنای عقل بازطراحی کند.

 

نسبت «تلاش مقدس» و «تلاش موفق»

به واسطه فقدان نگاه جامع به مدیریت جهادی در جمهوری اسلامی، گاهی فکر می‌کنیم که آدم خوب، جهادگر است و لازم نیست دانش آن را هم داشته باشد. همین که یک آدم با جرأت جوهرۀ مدیریت داشته باشد و ریسک‌پذیر باشد کافی است. اما مدیریت جهادی صرف تلاش نیست بلکه تلاش مقدس است. زیرا این قداست از عنوان جهاد گرفته می‌شود. تلاش مقدس، تلاش موفق است. فقها جهاد را چگونه تعریف کرده‌اند؟ مرحوم صاحب جواهر می‌گوید: «بذل نفس و المال و الوسع فی‌الکلمه الاسلام و اقامه شعائر الایمان» این جهاد است و اگر غیر از این باشد جهاد نیست. رهبری معظم انقلاب جهاد را این طور تعریف می‌کنند: «وقتی انسان برای اعلای کلمۀ حق، اعلای کلمۀ اسلام، عزت بخشیدن به امت اسلامی و ملت مؤمن و مسلمان تلاش می‌کند، این جهاد فی سبیل‌الله می‌شود» همۀ این جملات بار ارزشی دارد. اگر حرکت در این جهت و با این محتوا باشد جهاد است.

 

مدیریت جهادی؛ «کم خرج و پرفایده»

مدیر جهادی کم خرج و پرفایده است. متاسفانه بعضی از مدیران ما در سیستم مدیریتی خرج خیلی بالایی دارند. مهم است که بدانیم یک مدیر چقدر برای جامعه اسلامی ما خرج دارد و در مقابل چقدر برای نظام منافع ما تولید مزیت کرده است. رسول گرامی اسلام (صلوات‌الله‌علیه‌و‌آله) فرمود: «من صفات المومن ان یکون... قلیل المؤنه کثیر المعونه».

 

آسیب‌شناسی تجربۀ مدیریت جهادی در جمهوری اسلامی ایران

در حوزه مدیریت جهادی همواره نکات امیدوارکننده‌ای مطرح شده است اما گاهی در نتیجه عملکرد مدیرانی که برچسب جهادی نیز داشته‌اند یاسی بر جامعه حاکم شده است؛ یا گاهی از انسان تراز انقلاب سخن گفته شده اما باز می‌گوییم باید چراغ برداریم و مدیر جهادی را پیدا کنیم! پس از گذشته بیش از 4 دهه از انقلاب اسلامی، چه اتفاقی افتاده که امروز می‌گوییم باید چراغ بگیریم و مدیر جهادی را پیدا کنیم؟ یا اصلا چرا مدیریت جهادی را به «مدیریت میدانی» و امثال آن تقلیل داده‌ایم؟

 

به نظر می‌رسد ابتدائا باید از جهان‌بینی شروع کنیم چرا که جایگاه فلاسفه در چرخۀ تصمیم‌گیری کشور ما گم شده است. توسعۀ باید از فلسفه شروع شود، بعد به اقتصاد، مدیریت، صنعت و کشاورزی و.. برسد. این اتفاق در غرب افتاده است و می‌بینیم جهان‌بینی ماتریالیستی همه چیز غرب را ساخته است. یعنی هنر، صنعت، فرهنگ، سیاست غرب محصول فلسفه غرب است. اینها موضوعاتی است که حتما قابل واکاوی و تدقیق بیشتر است.

 

 چرا به مدیریت جهادی نیاز داریم؟

یک سؤال اساسی این است که اصلاً چرا به مدیریت جهادی نیاز داریم؟ مگر مدیریت عادی و طبیعی و علمی چه اشکالی دارد که ما به مدیریت جهادی احتیاج داریم. یکی از دلایل، هدفگذاری ما در ایجاد تمدن اسلامی است. داعیۀ تمدنی ما نه از لحاظ هویتی و نه از نظر زمانی که ما برای ساخت این تمدن در نظر گرفته‌ایم، با روال موجود نمی‌خواند. بنابراین ما برای انجام این مأموریت بزرگ به مدیریت جهادی احتیاج داریم. ضرورت دیگر، جبران عقب ماندگی‌ها است و لذاست که می‌بینیم مقام معظم رهبری در بیانیۀ گام دوم به این مسئله اشارۀ‌ی صریح داشتند. ضمن اینکه ما حتماً با تحولات پرشتاب در آینده مواجه خواهیم بود. لازمۀ این که ما با چنین صحنه‌هایی مواجهۀ سازنده داشته باشیم مدیریت جهادی است.

 

ما برای انتقال از این وضعیت به مدیریت جهادی به چند مولفه نیاز داریم. مولفه اول «هجرت» است. یعنی نفی وضع موجود! یعنی باید نیرو‌های انقلابی پیدا شوند و با جرأت و جسارت وضع موجود(نه دستاوردها) را نفی کنند. مولفه بعدی مسئلۀ «تزکیه» است که باید در افکار و گرایشات ذهنی ما اتفاق بیفتد. مدیریت جهادی حتماً باید از یک عقبۀ هجرت و تزکیه برخوردار باشد. کما این که جهاد اول انقلاب ما همین بود. گام بعدی شکل گیری پارادایم منسجم «مدیریت جهادی» و گام آخر «تربیت مدیر جهادی» است. شواهد و قرائن و مجموعه‌ی نیازها نشان می‌دهد برای عبور از چالش‌های اساسی پیش‌روی انقلاب اسلامی، راهی جز مجاهدت و بکارگیری مدیران جهادی وجود ندارد؛ راهی که البته صعب و ناهموار است.

 

 

نظر شما