شناسهٔ خبر: 48846288 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه فرهیختگان | لینک خبر

وضعیت وخیم رژیم‌صهیونیستی در منطقه شرایط سختی را برای تصمیم‌گیری سیاستمداران صهیونیست رقم زده است

دیوار واقعیت روبه‌روی «بنت»

تا چند سال پیش که کشتی‌های تجاری رژیم صهیونیستی با مشکلی روبه‌رو نبودند، از سمت سوریه و لبنان راکتی به سرزمین‌های اشغالی شلیک نشده بود، تل‌آویو زیر راکت‌باران قرار نداشت و حداقل از سال 2014 تا 2021 شهرک‌های صهیونیست‌نشین از سمت غزه مورد حمله امواج راکتی قرار نگرفته بودند. حالا اما حتی گروه‌های مقاومت در عراق و یمن نیز به شکلی علنی وارد معادله نبرد با تل‌آویو شده‌اند.

صاحب‌خبر -

سیدمهدی طالبی، روزنامه‌نگار: اقدامات یک فرد یا یک گروه گاهی به جای آنکه برای آنها موفقیتی به بار آورد می‌تواند مشکلات پنهان آنها را برای دشمنان‌شان افشا کند. وزیر دفاع رژیم‌صهیونیستی در هفته جاری ایران را تهدید به حمله نظامی کرد، حالا اما شلیک 20 راکت کوتاه‌برد کاتیوشا از جنوب لبنان به محوطه اطراف یک پایگاه نظامی باعث شده تا آنها از طریق سخنگوی وزارت دفاع و کانال‌های دیپلماتیک بگویند برنامه‌ای برای افزایش تنش ندارند.  این مساله نشان می‌دهد سیاست صبر راهبردی که شامل سکوت در برابر برخی فشارها بود، به حدی تغییر کرده است که حتی بنی گانتز، وزیر دفاع رژیم صهیونیستی در تلویزیون و در حرف نیز قادر به تهدید لفظی نباشد. سیاست محور مقاومت درحال تبدیل شدن به دفاع از جلوترین خط است به شکلی که حتی تهدید زبانی را نیز بر نمی‌تابد.  صهیونیست‌ها با انتخاب‌های سختی مواجه شده‌اند. آنها به‌دنبال راهی برای خلاصی از مشکلات داخلی به‌سمت ایجاد بحران در سیاست خارجی خود گام برمی‌دارند تا با سرپوش گذاشتن به مشکلات داخلی اتحاد جامعه خود را حفظ کنند اما در مقابل بحران‌های ایجادشده در سیاست خارجی امروز راهی برای اثرگذاری بر جبهه داخلی صهیونیست‌ها یافته‌اند؛ به شکلی که ماجراجویی‌های تل‌آویو با پاسخ‌هایی روبه‌رو می‌شود که می‌تواند موجی از نگرانی و اضطراب را به جبهه داخلی رژیم سرازیر کند. این تحولات تا حد زیادی جبهه داخلی رژیم را دچار فرسایش کرده‌اند.  در جدیدترین اتفاق مهم و بی‌سابقه در سرزمین‌های اشغالی دو نماینده عرب عضو ائتلاف حاکم در رژیم‌صهیونیستی نخست‌وزیر را تهدید کرده‌اند درصورت هرگونه حمله‌ به نوار غزه یا لبنان، دولت را ساقط خواهند کرد. برجسته‌ترین شخصیت در این میان «غیدا ریناوی زعبی» نماینده عرب از حزب چپ «مرتس» کنست است. وی هفته گذشته براساس سهمیه‌های ائتلاف حاکم به مقام نایب‌رئیس کنست (پارلمان) رژیم‌صهیونیستی رسید. ریناوی الزعبی در گفت‌وگوی رادیویی به نخست‌وزیر رژیم‌صهیونیستی درباره تهدیدهایش علیه غزه و لبنان هشدار داده و گفته است: «نخست‌وزیر خودش می‌داند که درصورت درگرفتن جنگ، دولتش سقوط خواهد کرد، چون حزب مرتس و فهرست متحد عربی با جنگ موافقت نمی‌کنند.» وی تاکید کرده است حضور این دو حزب دستان بنت را برای انجام عملیات نظامی می‌بنند زیرا او می‌داند با وجود مخالفت اعضای ائتلاف در مسیر خطرناکی وارد خواهد شد. ریناوی الزعبی می‌گوید در متن توافق ائتلاف به صراحت آمده است که توافق تنها در سر مسائل اقتصادی و اجتماعی و بهداشتی وجود دارد و اعضا در حوزه نظرات سیاسی و نظامی و رای دادن درباره آنها آزادند. نایب‌رئیس پارلمان رژیم‌صهیونیستی می‌گوید: «بنت می‌داند که حمایت نیروهای دست راستی را از دست داده و برای همین مراقب است که رأی نیروهای چپ را از دست ندهد.» در سوی دیگر نیز، «مازن غنایم»، نماینده مستقل که از فهرست جنبش اسلامی به ریاست «منصور عباس» نیز تهدید کرده است درصورت حمله به نوار غزه هر 4 عضو این حزب از ائتلاف خارج خواهند شد. تهدیدات ریناوزی الزعبی و غنایم که به نمایندگی از احزاب‌شان صورت می‌گیرد درحالی است که نفتالی بنت تنها با 60 رای به نخست‌وزیری رسیده است و درصورتی‌که حتی یک رای را از دست بدهد، این رژیم وارد پنجمین انتخابات پارلمانی زودهنگام خود خواهد شد. دو حزب درمجموع دارای 10 کرسی هستند.  اظهارات دو تن از نمایندگان برجسته احزاب حاضر در پارلمان بازتاب زیادی در جامعه و فضای سیاسی رژیم‌صهیونیستی داشته است. «بنیامین نتانیاهو» نخست‌وزیر سابق رژیم‌صهیونیستی که در جایگاه ریاست اپوزیسیون دولت قرار دارد، این اظهارات را در حساب‌های کاربری‌اش در شبکه‌های اجتماعی بازنشر داده و آنها را تایید‌کننده ادعاهایش درباره شکننده بودن ائتلاف حاکم در رژیم‌صهیونیستی دانسته است. نتانیاهو می‌گوید: «دولت نامناسب، امنیت رژیم‌صهیونیستی را با خطر مواجه می‌کند.» اپوزیسیون داخلی رژیم‌صهیونیستی می‌گویند بنت حفاظت از امنیت رژیم را وابسته به اراده منصور عباس و چپ‌ها کرده است.  حملات به دولت باعث شده تا بنت نخست‌وزیر و یائیر لاپید که قرار است پس از وی طبق توافق به نخست‌وزیری برسد، نسبت به مواضع اعضای موتلف با خود واکنش نشان دهند. این دو می‌گویند محاسبات حزبی باعث نمی‌شود تا آنها در مسائل حساس امنیتی تصمیمات نادرست بگیرند.

این موضوع به خوبی نشان می‌دهد چگونه تلاش‌های نخست‌وزیر رژیم‌صهیونیستی برای سرپوش گذاشتن بر بی‌ثباتی رژیم از طریق ماجراجویی‌های منطقه‌ای، جبهه داخلی این رژیم را تضعیف کرده است. در این گزارش به برخی از مشکلات پیچیده‌ای می‌پردازیم که رژیم‌صهیونیستی و دولت جدید این رژیم با آن مواجه هستند.

با وجود نخست‌وزیری «بنت» بی‌ثباتی سیاسی پایان نپذیرفته است

رژیم‌صهیونیستی در وضعیت فعلی خود ضمن باقی ماندن زیر سایه تهدیدات پیشین با مسائل جدیدتری نیز روبه‌رو شده است. یکی از این موضوعات به دولت این رژیم و بی‌ثباتی مزمن آن بازمی‌گردد، زیرا برخلاف آنچه به‌نظر عوام می‌آید، مشکل بی‌ثباتی سیاسی با انتخاب نخست‌وزیر جدید به‌پایان نرسیده است.

این بی‌ثباتی با از بین رفتن اکثریت پارلمانی دولت نتانیاهو در اواخر سال 2018، آغاز شد و به برگزاری چهار انتخابات پارلمانی زودهنگام و پی‌درپی منجر شد. نتانیاهو در تمام این مدت در فاصله‌های بین انحلال دوره‌های پارلمانی، برگزاری انتخابات و رایزنی برای تعیین نامزد تشکیل دولت، همواره نخست‌وزیری خود را حفظ کرد. او دوسال در شرایطی بی‌ثبات رئیس دولت ماند. نتانیاهو از سال 2009 تا 2021 نخست‌وزیر بود تا صاحب طولانی‌ترین دوره ریاست دولت در این رژیم شود اما دوران ریاست او به دو دوره تقسیم می‌شود. دوره باثبات 2009 تا اوایل 2018 و دوره بی‌ثبات آغازشده از اواخر 2018 تا اوایل 2021. مشکل تل‌آویو آنجاست که با چهارمین انتخابات و برگزیدن نخست‌وزیری جدید، دولت جدید به‌جای آنکه به دوره اول نخست‌وزیری نتانیاهو شبیه باشد، بسیار مشابه دوره دوم ریاست وی بر دولت است.

در چهارمین انتخابات پارلمان 120 عضوی رژیم‌صهیونیستی، حزب لیکود با 30 کرسی اول، حزب یش عتید با 17 کرسی دوم، حزب شاس با 9 کرسی سوم و حزب آبی‌سفید با 8 کرسی هشتم شدند اما «نفتالی بنت» رئیس حزب یامینا که با 7 کرسی به مقام پنجم رسیده بود، به نخست‌وزیری رسید، پدیده‌ای عجیب که بیش از آنکه نشانی از خوش‌اقبالی یک شخص باشد نشانگر تزلزل سیاسی یک مجموعه است.  

بنت که شخصیتی طرفدار شهرک‌سازی و اشغال سرزمین‌های کرانه باختری است در منتهی‌الیه راست‌گرایی قرار دارد اما در دولتش با احزاب به‌شدت چپ کارگر و میرتس ائتلاف کرده است. این احزاب در ساختار خود حتی دارای نمایندگان عرب فلسطینی‌تبار نیز هستند. این اما تمام شگفتی نیست، در ائتلاف دولت وی 5 تن از اعضای یکی از احزاب اسلامی-عربی به ریاست منصور عباس نیز حضور دارند؛ چیزی که گروه‌های راست‌گرا برای تشکیل دولت، آن را خط قرمز می‌دانستند.  بنت خود به‌عنوان نخست‌وزیر یک شگفتی تمام‌عیار است، زیرا با کسب تنها 7 کرسی معادل کمتر از 6 درصد از کرسی‌های پارلمان و قرار گرفتن در جایگاه پنجم احزاب عضو کنیست موفق به ریاست بر دولت شده است؛ آن‌هم دولتی که از راست‌گرایان رادیکالی مانند شخص نخست‌وزیری و گیدئون ساعر عضو آن هستند تا چپ‌های ریشه‌دار و حتی احزاب فلسطینی‌های ساکن در سرزمین‌های اشغالی 1948. این دولت حتی عجیب‌تر و بی‌ثبات‌تر از دولت‌های دوره دوم نخست‌وزیری نتانیاهو به‌نظر می‌رسد، حال ‌آنکه بنت از تجربه سیاسی و هوش نتانیاهو بی‌بهره است. هنگامی‌که یک دولت به سطح لازم از استحکام نرسد، احتمالا اعضای ائتلاف چنین دولتی با پیش‌بینی فروپاشی یا غیرقابل‌اعتماد بودن آن، به‌سمت رایزنی‌های مخفی با یکدیگر رفته و به نخست‌وزیر دل خوش نمی‌کنند.

بنت میراث‌دار بحرانی که نتانیاهو را ساقط کرد

بنت که به‌وضوح از ذکاوت و قدرت مانور سیاسی و تجربه بین‌المللی نتانیاهو بی‌بهره است، هنگامی زمام امور را در دست گرفته که کنترل شرایط حتی از دست نخست‌وزیر پیشین نیز خارج شده بود. یکی از این تحولات به جنگ 11روزه ماه می سال‌جاری بازمی‌گردد که شرایط جدیدی را رقم زد. شروع‌کننده فاز نظامی درگیری‌ها در این دوره برخلاف دفعات قبل، نیروهای مقاومت غزه بودند. این نیروها درپی هجوم صهیونیست‌ها به شهر قدس و تلاش برای اشغال کامل آن به تل‌آویو هشدار داده و اولتیماتومی را برای صهیونیست‌ها تعیین کرده‌اند تا از اقدامات خود در این شهر بازگردنند. تنها چند ساعت پس از اعلام این اولتیماتم، شهرهای صهیونیست‌نشین ازجمله تل‌آویو پایتخت آن زیر آتش راکت‌های مقاومت قرار گرفتند، به‌شکلی که در روز نخست تنها 130 راکت در فاصله زمانی کوتاه به‌سمت این شهر پرتاب شد. درطول 11 روز جنگ صهیونیست‌ها از طریق حملات هوایی خود، نه‌تنها موفق به نابودی توان پرتاب راکت مقاومت غزه نشدند، بلکه به‌دلیل نگرانی‌های خود از توان نظامی مقاومت، دست به حمله زمینی به این باریکه نیز نزدند.

درطول این مدت تاسیسات نفتی ازجمله مخازن نگهداری نفت، دکل‌های دریایی اکتشاف گاز، بنادر، پایگاه‌های هوایی، فرودگاه‌های بین‌المللی و داخلی، ایستگاه‌های قطار، کارخانه‌ها و شهرک‌های صهیونیست‌نشین زیر آتش‌بار راکت‌ها و پهپادهای انتحاری مقاومت قرار داشتند که برخی از آنها نیز از نوع نقطه‌زن بودند. ناکامی ارتش رژیم صهیونیستی در حملات هوایی و ناتوانی از حمله زمینی به غزه در چنین شرایط تحقیرآمیزی بود که صهیونیست‌ها در آن قرار داشتند. جنگ نیز نهایتا با پرتاب بیش از 3 هزار راکت به سمت مناطق صهیونیست‌نشین و بازگشت موقت صهیونیست‌ها از اقدامات‌شان در قدس به‌پایان رسید تا مقاومت با پیروزی در جنگ شروط خود را به دشمن تحمیل کند.

بنت در راس دولتی قرار گرفته است که دربرابر فشار نظامی مقاومت غزه تن به بسیاری از شروط سیاسی آن داده و همچنین هدایت ارتشی را در دست دارد که در جنگ با یک گروه چریکی کوچک در نواری باریک و در جنگی محدود طعم شکست را چشیده است؛ شکستی که نشان داد میلیاردها دلار بودجه نظامی سالانه و جمع‌آوری صدها جنگنده پیشرفته و خریداری جنگنده‌های رادار گریز اف-35 نیز دردی از دردهای تل‌آویو را به‌ویژه در محیط پیرامونی‌اش درمان نمی‌کنند.

درطول این جنگ تحولاتی بین‌المللی و منطقه‌ای نیز رقم خورد، درحالی‌که به‌دنبال موج عادی‌سازی روابط رژیم‌صهیونیستی با کشورهای عربی، مقامات تل‌آویو از موفقیت‌های منطقه‌ای صحبت می‌کردند، مردم کشورهای منطقه در طول جنگ تنفر شدید خود از صهیونیست‌ها را به‌نمایش گذاشتند. در کشورهای اروپایی و آمریکا نیز در اوج بحران کرونا تظاهرات‌هایی با جمعیت بالا علیه صهیونیست‌ها برگزار شده و تل‌آویو در شبکه‌های مجازی و رسانه‌ها زیر انتقادهای شدید قرار گرفت؛ اقداماتی که پیش از این در این سطح بی‌سابقه بودند.

تل‌آویو قورباغه در حال کباب

صهیونیست‌ها مدعی هستند از طریق همکاری با غرب، فشارهایی علیه ایران ایجاده کرده‌اند تا این کشور همانند یک قورباغه به آرامی در ظرفی در حال جوش از بین برود. در این روش، فشارهایی به ایران وارد می‌آمد که تهران قادر به پاسخگویی به آنها نبود. به‌عنوان مثال تهران درصورت روبه‌رو شدن با جنگ منطقه‌ای می‌توانست به حملات نظامی پاسخ داده و رژیم صهیونیستی و متحدان غرب را هدف قرار دهد اما دست ایران برای پاسخ‌دهی به تحریم‌های بانکی و مالی و همچنین جنگ اقتصادی خالی بود. این‌گونه از فشارها بهانه لازم و فضای موردنیاز را برای برخورد شدید و مستقیم با تل‌آویو به تهران نمی‌داد. این دیدگاهی بود که صهیونیست‌ها درباره ایران ترویج کرده و مدعی بودند تهران در این شرایط بدون آنکه بتواند دست به واکنشی بزند شکست خواهد خورد. حالا اما با گذشت چند سال از اجرای سیاست فشار حداکثری علیه ایران، اتفاقات منطقه شکل دیگری از تحولات را نشان می‌دهد.  خرابکاری‌های متعدد در تاسیسات نظامی رژیم‌صهیونیستی مانند صنایع موشک‌سازی، انفجارهای پیاپی در تاسیسات و زیرساخت‌های نفتی و فرودگاهی، پرتاب موشک‌های نقطه زن از سوریه به سمت تاسیسات موشکی دیمونا در قلب فلسطین اشغالی، شکست در جنگ با غزه و روبه‌رویی با صحنه‌های شگفت‌آور در این جنگ، نخستین حمله راکتی رسمی مقاومت لبنان به سرزمین‌های اشغالی پس از 14 سال و مورد هدف قرار گرفتن چندین کشتی تجاری صهیونیست‌ها نشان می‌دهد رژیم‌صهیونیستی همانند قورباغه‌ای کوچک درحال کباب شدن در تحولات منطقه است که تنها می‌تواند پاهای بلند و ضعیفش را در منطقه تکان دهد تا راهی برای خلاصی از آتش بیابد.  حقیقت آن است که نبرد با محور مقاومت که شامل چندین کشور و ملت است به هیچ عنوان در قواره تحمل و توان رژیمی به کوچکی رژیم‌صهیونیستی نیست. کشورهای منطقه از ایران 80 میلیونی تا لبنان با جمعیت 5 میلیونی‌اش با تهدید وجودی از طریق مهاجرت مردمانش روبه‌رو نیستند. هم‌اکنون نیز تعداد لبنانی‌ها در خارج از این کشور بیش از جمعیت این کشور است و مهاجرت از ایران نیز ضربه‌ای وجودی علیه آن نیست؛ چراکه این اتفاق در مقیاس وسیع به وقوع نپیوسته است. آنکه در بازی فعلی درحال تحمل آسیب‌های راهبردی و وجودی است، رژیم‌صهیونیستی است. محور مقاومت با کنار گذاشتن صبر راهبردی و مهیا شدن شرایط، در پی پاسخگویی به شیطنت صهیونیست‌ها برآمده است و می‌کوشد با استفاده از اشتباهات صهیونیست‌ها مانند ادامه حملات به سوریه و کشاندن جنگ به دریا، جبهه مقابله با تل‌آویو را گسترش دهد. تا چند سال پیش که کشتی‌های تجاری رژیم صهیونیستی با مشکلی روبه‌رو نبودند، از سمت سوریه و لبنان راکتی به سرزمین‌های اشغالی شلیک نشده بود، تل‌آویو زیر راکت‌باران قرار نداشت و حداقل از سال 2014 تا 2021 شهرک‌های صهیونیست‌نشین از سمت غزه مورد حمله امواج راکتی قرار نگرفته بودند. حالا اما حتی گروه‌های مقاومت در عراق و یمن نیز به شکلی علنی وارد معادله نبرد با تل‌آویو شده‌اند.

نظر شما