گروه سیاسی: روزنامه آفتاب یزد نوشت: ممکن است از رئیس جمهور شدن سید ابراهیم رئیسی خوشحال باشیم یا شاید، بسیار خوشحال باشیم، اصلاً ممکن است در پوست خود نگنجیم یا حتی دچار ذوق زدگی شویم اما همه ی اینها و بیشتر از اینها نباید باعث شود حد و مرزها را فراموش کنیم، چارچوبها را ننگریم و جایگاهها را پاس نداریم.
در جهت مخالف نیز ممکن است، ناخرسند باشیم از رئیس جمهور شدنِ رئیسی یا اساساً او را مستحق چنین جایگاهی ندانیم، بازهم باید گفت اینها نمیتواند دلیلی بر برخی رعایت نکردنها و عبور از حد و مرزها باشد.
شانزده سال پیش در چنین روزی، محمود احمدینژاد نامی مسئول تشکیل نهمین دولت در جمهوری اسلامی ایران شد. آن روزگار نیز عدهای سر از پای نمیشناختند گویی برای ابد پیروزی را در مشت خود میدیدند، تعریفها و تمجیدها و عبارتها و اوصافی روی جلد روزنامهها نشست که اگرچه قابل تامل بود اما چون کسی قدرت تماشای هشت سال بعد را نداشت باعث نگرانی نیز نشد.کاری به مصداقها و نمونهها نداریم اما «معجزه ی هزاره ی سوم» فقط یکی از آنها بود. بسیاری در آن زمانه و لای آن تعریفها و تمجیدها شاید صادقانهترین درونیات خود را بروز میدادند و شاید به آن چه میگفتند اعتقاد راسخ داشتند اما هرگز حسابِ طرف مقابل خود را در توان و تحمل ظرفیتهای شخصیتی، محاسبه نکردند که اگر طاقت نیاورد، اگر نتوانست، اگر از مسیر خود خارج شد و...
از روزی که رئیسی در انتخابات 28 خرداد به عنوان نامزد پیروز معرفی شد یکی از توصیه ها، تذکرها و یادآوریها این بود که دولت سیدابراهیم رئیسی، دولت سومِ احمدینژاد نشود. خیلیها نوشتند که میشود و خیلیها معتقد بودند که رئیسی خود را در چنین چاه ویلی نخواهد انداخت که این فقره من بعدِ رونمایی از کابینه و شاید در ادامه ی راه بر همگان مشخص شود اما فی الحال نگرانیم از برخی ادبیات و لحن و عبارت ها، برخی تعریف و تمجیدها که دوباره مقدسسازی نکنیم، بر عرش ننشانیم که چاره، بر فرش کشانیدن باشد، این که وظیفه داریم به رئیس جمهور کمک کنیم ارتباطی به «رئیسی بودگی» یا«روحانی بودگی» رئیس جمهورِ وقت ندارد یعنی عوام ننشینند و محاسبه کنند که چطور برای روحانی«ز منجنیق فلک سنگ فتنه میبارید» اما برای رئیسی «جنات تجری من تحت الانهار...»؟! شاید اگر بگوییم یا بهتر است که این گونه اظهار داریم که در چارچوب قانون وظیفه داریم، بر اساس قوانین باید و... به صواب و ثواب نزدیکتر باشد که بیاییم و بگوییم همه وظیفه داریم به رئیسی کمک کنیم! بله وظیفه داریم اما در چارچوب قوانین نه ذرهای بیش و نه ذرهای کم.
سخن دیگر این که وقتی بیاییم با گفتاری آمرانه به رئیسی بگوییم: «اولویت رئیسی باید همکاری با روسیه و چین باشد» قطعا اسمش مشورت دادن نیست، دخالت است و دخالت در امور یک رئیس جمهوری که هنوز ساعات نخست کاری خود را پشت سر میگذارد چندان پسندیده نیست!
در نهایت امیدواریم دولتِ رئیسی، دولت رئیسی باشد، نه ادامه ی دولت روحانی و نه دولت سوم احمدینژاد اما، کمک کنیم و در کنار دعا برای موفقیت دولت سیزدهم، از سید ابراهیم رئیسی، محمود احمدینژاد نسازیم؛ همانی که قرار بود معجزه ی هزاره ی سوم شود اما روی خیلیها را سفید کرد!
در جهت مخالف نیز ممکن است، ناخرسند باشیم از رئیس جمهور شدنِ رئیسی یا اساساً او را مستحق چنین جایگاهی ندانیم، بازهم باید گفت اینها نمیتواند دلیلی بر برخی رعایت نکردنها و عبور از حد و مرزها باشد.
شانزده سال پیش در چنین روزی، محمود احمدینژاد نامی مسئول تشکیل نهمین دولت در جمهوری اسلامی ایران شد. آن روزگار نیز عدهای سر از پای نمیشناختند گویی برای ابد پیروزی را در مشت خود میدیدند، تعریفها و تمجیدها و عبارتها و اوصافی روی جلد روزنامهها نشست که اگرچه قابل تامل بود اما چون کسی قدرت تماشای هشت سال بعد را نداشت باعث نگرانی نیز نشد.کاری به مصداقها و نمونهها نداریم اما «معجزه ی هزاره ی سوم» فقط یکی از آنها بود. بسیاری در آن زمانه و لای آن تعریفها و تمجیدها شاید صادقانهترین درونیات خود را بروز میدادند و شاید به آن چه میگفتند اعتقاد راسخ داشتند اما هرگز حسابِ طرف مقابل خود را در توان و تحمل ظرفیتهای شخصیتی، محاسبه نکردند که اگر طاقت نیاورد، اگر نتوانست، اگر از مسیر خود خارج شد و...
از روزی که رئیسی در انتخابات 28 خرداد به عنوان نامزد پیروز معرفی شد یکی از توصیه ها، تذکرها و یادآوریها این بود که دولت سیدابراهیم رئیسی، دولت سومِ احمدینژاد نشود. خیلیها نوشتند که میشود و خیلیها معتقد بودند که رئیسی خود را در چنین چاه ویلی نخواهد انداخت که این فقره من بعدِ رونمایی از کابینه و شاید در ادامه ی راه بر همگان مشخص شود اما فی الحال نگرانیم از برخی ادبیات و لحن و عبارت ها، برخی تعریف و تمجیدها که دوباره مقدسسازی نکنیم، بر عرش ننشانیم که چاره، بر فرش کشانیدن باشد، این که وظیفه داریم به رئیس جمهور کمک کنیم ارتباطی به «رئیسی بودگی» یا«روحانی بودگی» رئیس جمهورِ وقت ندارد یعنی عوام ننشینند و محاسبه کنند که چطور برای روحانی«ز منجنیق فلک سنگ فتنه میبارید» اما برای رئیسی «جنات تجری من تحت الانهار...»؟! شاید اگر بگوییم یا بهتر است که این گونه اظهار داریم که در چارچوب قانون وظیفه داریم، بر اساس قوانین باید و... به صواب و ثواب نزدیکتر باشد که بیاییم و بگوییم همه وظیفه داریم به رئیسی کمک کنیم! بله وظیفه داریم اما در چارچوب قوانین نه ذرهای بیش و نه ذرهای کم.
سخن دیگر این که وقتی بیاییم با گفتاری آمرانه به رئیسی بگوییم: «اولویت رئیسی باید همکاری با روسیه و چین باشد» قطعا اسمش مشورت دادن نیست، دخالت است و دخالت در امور یک رئیس جمهوری که هنوز ساعات نخست کاری خود را پشت سر میگذارد چندان پسندیده نیست!
در نهایت امیدواریم دولتِ رئیسی، دولت رئیسی باشد، نه ادامه ی دولت روحانی و نه دولت سوم احمدینژاد اما، کمک کنیم و در کنار دعا برای موفقیت دولت سیزدهم، از سید ابراهیم رئیسی، محمود احمدینژاد نسازیم؛ همانی که قرار بود معجزه ی هزاره ی سوم شود اما روی خیلیها را سفید کرد!