به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران» کتاب «لنگرگاهی در شن روان» شرح تجربهی سوگ و مواجهه با فقدان است از زبان شش نویسنده در سه قالب متفاوتِ جستار، نامهنگاری و خاطرهپردازی. نویسندگان این کتاب از تجربهی سوگ و تأمل در مرگ حرف میزنند و از احساسات و احوالی که از پی آن میآیند و از زندگی که صورت تازهای مییابد.
امیرمحمد رضایی از فعالان حوزه کتاب و کتابخوانی در ضمیمه قفسه کتاب این هفته روزنامه جام جم طی یادداشتی به این اثر جدید نشر اطراف پرداخته است که متن آن به شرح ذیل است:
راینر ماریا ریلکه (شاعر نامدار آلمانی) در یکی از نامههایش، خطاب به دوستی که مادرش را از دست داده، مینویسد: «وای بر آنها که تسلا یافتهاند».
او با استفاده از این عبارت که برگرفته از انجیل لوقاست، مفهوم تسلا را پوچ و بیحاصل میخواند و معتقد است گذر زمان، نه تسلابخش، بلکه فقط عاملی نظمآفرین است که باعث میشود ذهن ما به مرور از پرداختن به فقدان خودداری کند؛ اما قلب، آنقدر قدرتمند است که فراموش نمیکند.
در این دوران که باران غم، از هر سو بر سر اهالی زمین میبارد، «لنگرگاهی در شن روان»، نقش آن سقفی را ایفا میکند که میتوانیم برای دقایقی زیر آن پناه بگیریم و این بارش سیلآسا را چاره کنیم.
کتاب، شرح تجربیات افرادی است که در هیاهوی زندگی روزمره، ناگهان سر بلند کرده و با سایه سنگین سوگ روبهرو شدهاند و پس از چندی، این فقدان را به تأمل نشستهاند و حاصل این تأملات را به کاغذها تزریق کردهاند.
جستار، نامهنگاری و خاطرهپردازی، قالبهایی هستند که از زبان شش نویسنده در این کتاب به تحریر درآمدهاند.
شاهکار الکساندر همن که «آکواریوم» نام دارد، بدون شک، گل سرسبد این روایتهاست؛ همان جستاری که مترجم کتاب در مقدمه خود، پدر و مادرش را از خواندن آن نهی کرده است.
من اما خواندن آن را، هرچند با احتیاط توصیه میکنم؛ گرچه پیشنهادم این است که آکواریوم را آخر از همه بخوانید. چون ممکن است چنان اشباع شوید که سراغ دیگر روایتهای کتاب نروید.
∎
نظر شما