به گزارش مفدا گیلان , ۲۲ ذی الحجه سالروز شهادت مظلومانه سردار شهید اسلام، مدافع حریم ولایت و امامت، یار باوفای امیرمؤمنان، سردار سربدار، جناب میثم تمّار است؛ همو که در مقابل بیدادگری ظالمان زمانه خود، پرچم بیدارگری برداشت و با زبان گویای خود، ظلم و فتنه و فساد را افشا کرد و در دفاع از حریم اهل بیت عصمت و طهارت، جان بر کف نهاد و تا پای چوبه دار رفت و با لب های خون آلود خود، بوسه بر چوبه دار زد و جان عاریت خود را، تقدیم مولا و مقتدای خود نمود.
میثم تمار، از یاران نزدیک امیرمؤمنان و از پرورش یافتگان مکتب انسان ساز آن پیشوای پرهیزکاران بود که خوشه های فراوانی از خرمن علمی و معنوی آن حضرت چید و بر جزئیات فراوانی از اسرار آن حضرت و انبان دانش وی آگاهی داشت. اخبار و آثار چنین شخصیت برجسته ای، می بایست در کتاب های تاریخی و سیره، به صورت گسترده بازگو می شد، ولی او نیز مانند افراد بیشماری از شخصیت های برجسته جهان اسلام، ناشناخته مانده و در زندگی پرفراز و نشیب میثم، ابهامات فراوانی وجود دارد.
میثم تمار از نگاه اهل بیت
مبارزات خستگی ناپذیر میثم تمار و حق گویی های او، و نیز عشق و ارادت به خاندان پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله از او شخصیتی به یاد ماندنی و دوست داشتنی ساخت که مورد مهر و محبت امامان معصوم قرار گرفته است. سرور و سالار شهیدان، امام حسین علیه السلام همواره از میثم به نیکی یاد می کرد؛ چنانکه ام سلمه خطاب به میثم فرمود:«ای میثم، حسین همواره از تو سخن می گوید». امام باقر علیه السلام نیز می فرماید: «من میثم را بسیار دوست می دارم». پیشوای ششم، امام صادق علیه السلام نیز از او به تجلیل یاد کرده، برای او درود می فرستاد
میثم تمار و امیر المومنین
علی پسر ابیطالب پیشتر، سرنوشت و سرگذشت میثم تمار را از زبان پیامبر اسلام شنیده بود. میثم هم از پیش، علاقهمند به اهلبیت پیامبر اسلام بود.
اما اولین برخورد حضوری و دیدار میثم با علی در دوران خلافت او انجام گرفت. به دنبال همین برخورد و ملاقات بود که علی تصمیم گرفت میثم را از صاحبش بخرد و سپس وی را آزاد کند. سرانجام با تصمیم علی، میثم به آزادی رسید.
میثم، علم تفسیر قرآن را نزد خود علی فراگرفت؛ و از آموختههایش کتابی تدوین کرد که کتابش را پسرش از او روایت کرد. به همین جهت، میثم یکی از مؤلفان شیعه به حساب میآید.
فضائل میثم تمار
- سخنوری: میثم بیانی رسا داشت و در نطق سخن، توانا و فصیح بود.
- مفسر قرآن
- راوی حدیث در صدر اسلام: با آن استعداد ویژهای که داشت و با آن موقعیت خوبی که بهرهمند بود، احادیث زیادی از علی ابن ابیطالب شنیده بود و آنها را بازگو میکرد. حتی مجموعه کتابهایی را تألیف کرده بود. لیکن از نوشتههای او چیزی باقی نماندهاست و اندکی از روایات او در کتاب احادیث نقل شدهاست.
- دانای رازها: میثم از بسیاری از حوادث آینده خبر داشت و آنها را گاهی پیشگویی میکرد. نامه سر بسته میخواند، راز نشنیده میگفت و…. او اینها را از، علی ابن ابیطالب، یادگرفته بود و از وقوع بسیاری از فتنهها، نحوه مرگ خودش و دیگران و… آگاه بود. این از علومی بود که علی ابن ابیطالب به بعضی از یاران برگزیده خویش یاد میداد که روحی بزرگ و مستعد داشتند و دارای ظرفیتی افزون بودند. اینان را «اصحاب سِرّ» علی ابن ابیطالب میدانستند و میثم نیز یکی از این اصحاب بود. میثم میدانست که چگونه کشته خواهد شد و به دست چه کسی و چگونه. کشته شدن در راه خدا آرزوی بزرگ میثم تمار و حبیب ابن مظاهر بود. هر دو هم به این آرزو رسیدند. هنگامی که همدیگر را ملاقات میکردند، حبیب ابن مظاهر گفت: گویا پیرمرد خربزه فروشی را میبینم در راه دوستی با پیامبر خدا و آل او به دار آویخته شدهاست. میثم هم در پاسخ به او گفت: من هم گویا مرد سرخ رویی را میبینم و میشناسم که با دو دسته موی بر سر که برای یاری فرزند دختر پیامبرش قیام میکند و کشته میشود
از دستگیری تا شهادت
میثم در کوفه مورد احترام بود و شخصیت اجتماعیاش موقعیت او را از هر لحاظ جدی و حساس کرده بود. او از سفر حج به سوی کوفه برمیگشت که عبیدالله ابن زیاد دستور دستگیری او را قبل از رسیدن به کوفه داد و این در حالی بود که مسلم ابن عقیل در کوفه کشته شده بود و آشوب و اضطراب کوفه را دربر گرفته بود و پس از گذشت ۱۰ روز از ورود امام حسین به عراق میثم تمار را به دار آویختند.
مدتی پیکر پاک و مطهر میثم پس از شهادتش بر سر داربود. ابن زیاد برای اهانت بیشتر به میثم اجازه نداد که بدن مقدس او را فرود آورده و به خاک بسپارند; به علاوه می خواست با استمرار این صحنه، زهر چشم بیشتری از مردم بگیرد و به آنان بفهماند که سزای مدافعان و پیروان علی(ع) چنین است، ولی غافل از آن بود که شهید، حتی پس از شهادتش هم، راه نشان میدهد، الهام می بخشد، امید می آفریند و مایه ترس و تزلزل حکومتهای جور و ستم است، او اولین مسلمانی بود که به هنگام قتل بر دهانش لگام زده شد.
نظر شما