ادامه از صفحه اول
حالا اینها را در کنار مؤلفه سیاست خارجی و تنظیم شرایط برای دریافت سرمایهگذاری بگذارید که از مسیر احیای برجام محقق میشود و در آنجا هم یک عدم تعادل بین واقعیتها و آرزوها وجود دارد. چون دولت بعدی اگر بخواهد به واقعیتها تکیه کند، ممکن است توسط دوستان خودش که بیشتر آرزومند و آرمانخواه هستند، مورد بی مهری قرار بگیرد و اگر به واقعیتها توجه نکند نمیتواند مسائل را حل و فصل کند. اینها چالشهای کارآمدی دولت بعدی است. حالا باید توجه کنید که همه ما نیازمند توفیق و پیروزی این دولت در عرصه مدیریت کشور هستیم. هیچ وقت همه ایران این طور به شکل حیاتی چنین نیازی به موفقیت دولت نداشته. ما از آقای رئیسی در انتخابات حمایت نکردیم اما میدانیم عدم توفیق دولت او خطر بزرگی برای کشور است و بنابراین من شخصاً آرزو میکنم آنچنان این دولت موفق باشد که سال 1404 با دو برابر رأی امسال دوباره ایشان رئیس جمهوری شود. امیدوار هم هستیم که ما به عنوان رقبای سیاسی ایشان هم بتوانیم هر کمکی که امکانش هست، به ایشان ارائه دهیم.
بر این اساس یعنی اگر دولت آقای رئیسی در مسیر حل مشکلات و مواجهه با واقعیات موجود، جاهایی به این ارزیابی رسید که باید بخشی از شعارها یا وعدهها را تعدیل و با امکانات کشور متعادل کند، از نظر شما به عنوان یک رقیب سیاسی قابل دفاع است یا آن وقت شما خرده خواهید گرفت که چرا از وعدهها عقبنشینی کرده است؟
اینکه دولت بعدی باید شعارها و توقعات عمومی را متعادل کند، حرف درستی است. به هر حال امکانات کشور مشخص است و اگر دولت سیزدهم با همان مسیر برخی شعارهای بزرگ بخواهد جلو برود، خیلی زود زمینگیر میشود. اما درباره انتقادات باید ببینیم هدف از انتقاد چیست. اگر تخطئه و مچگیری باشد خب قطعاً باید تمام شود. اما انتقادات سازنده و منطقی نباید تعطیل شوند.
سؤال من ناظر به انتقادات نبود، ناظر به ایجاد مجال برای متعادل کردن شعار و مطالبات عمومی است.
بله ببینید اینجا دو اتفاق به نظر من باید بیفتد. این حرف درستی است که اگر دولت خواست از برخی شعارهای بزرگ با هدف متناسب کردن شعارهایش با واقعیت عقب بنشیند، این مجال برایش فراهم شود و منتقدان و رقبا، فضایی نسازند که دولت را در یک دوگانگی قرار دهند. در آن طرف هم به نظرم باید توقع را از دولت داشت که فضای بیان نظر و انتقاد را باز بگذارد. اگر از کارکردها سؤال و انتقاد نشود که انگیزهها برای پیشبرد امور کشور کاهش پیدا میکند. مردم با تمام وجود درست بودن یا غلط بودن سیاستها را درک میکنند.
ما وقتی میگوییم آماده کمک به دولت آقای رئیسی هستیم، معنایش این نیست که پست و سمت میخواهیم. رقبای ایشان نیازمند این فضا هستند و قطعاً در تصمیمات منطقی پشت ایشان خواهند بود. ایشان به ظرفیت منتقدان در این دولت بسیار نیاز دارد. یکی همین جایی که شما گفتید. به هر حال واقعیتهای کشور خودش را به شعارهای بلندپروازانه تحمیل خواهد کرد و دولت نیازمند تعدیل جدی این شعارها خواهد بود. در آنجا ظرفیت منتقدانی که از مدتها قبل معتقد بودند کشور امکانات فوری تحقق این شعارها را ندارد، کمک دولت خواهد بود. در مسائل دیگری هم این هست. اداره کشور در این دوره دو چیز میخواهد. یکی علم و توان مدیریتی و گرفتن تصمیمات منطقی. اما بخش دیگر که خیلی مهم است جراحیهای اساسی و زیربنایی در اقتصاد و ساختار و فرایندهاست که به احتمال بسیار زیاد درد دارد و درد آن به مذاق جامعه خوش نیاید. اینجا اگر تصمیمات دولت آقای رئیسی درست اما در بازه زمانی مشخصی دارای طعم تلخ باشد، قطعاً منتقدان دولت مانند بخش زیادی از اصلاحطلبان به کمک دولت خواهند آمد و جامعه را نسبت به این اتفاقات و ضرورت آن توجیه خواهند کرد و یاری میکنند که یک اجماع عمومیتری برای این کارها صورت بگیرد. چون به هر حال عبور کشور از این عدم تعادلها و وضعیتی که میبینیم کار سادهای نیست.
آقای رئیسی در فاصله زمانی که پیروز انتخابات شد تا الان دیدارهایی با افراد مختلف ترتیب داد و حتی از منتقدان و مخالفان خود هم خواسته است تا دیدگاههایشان را به ایشان منتقل کنند. اخیراً هم ایشان جلسهای با صاحبنظران اقتصادی داشت. این حرکت را شما مقدمهای برای وضعیتی که توصیف کردید، میدانید؟
اینها کار خوبی بود. از نظر احترام به گروههای مختلف صاحبنظر و به رسمیت شناختن تکثر دیدگاهها. اما بحث ما چه ناظر به استفاده از ظرفیت کارشناسی کشور باشد و چه اداره بهتر اقتصاد، نیازمند اقدامات به مراتب اساسیتری است. برای تضارب آرا همین که ایشان فضای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی کشور را باز کند و امکان فعالیت در اغلب بخشهای مختلف جامعه مدنی را فراهم بیاورد، خودش یک گام بسیار بزرگ است. از دل یک یا چند جلسه، تضارب آرا سازنده بیرون نمیآید. این باید یک فرایند فراگیر در تمام سطوح جامعه و با دادن سطح معقولی از آزادی فعالیت به همه باشد. کما اینکه از دل این دست جلسات به نظر من برنامه عملیاتی هم بیرون نمیآید. برنامه عملیاتی برای اقتصاد یک تیم مسئول و منسجم میخواهد که حداقل چهار نهاد را در بر بگیرد، یعنی بانک مرکزی، وزارت اقتصاد، سازمان برنامه و بودجه و وزارت نفت و البته نقش دستگاه دیپلماسی هم با توجه به ارتباط کارکرد آن با جذب سرمایهگذاری خارجی بسیار مهم است. مهم این است که در این سطح یک برنامه و تیم هماهنگ وجود داشته باشد که هدفگذاری مشخصی در دو حوزه تورم و رشد اقتصادی داشته باشند تا در نهایت بتوانند به یک بسته سیاستی واحد و هماهنگ برسند. ما تا الان بسته سیاستی در این حوزه داشتیم اما همه آنها مونتاژ بوده، یک جمله را از آقای نیلی میگرفتند، یک جمله از آقای راغفر، یک طرح از آقای خوش چهره میگرفتند و یک طرح از آقای فروزان مهر. استفاده از ظرفیت همه اقتصاددانان و شنیدن نظرات همه آنها خیلی خوب است به شرطی که قبل از آن یک تیم منسجم و هماهنگ شکل گرفته باشند. این برای من خیلی مهم نیست این تیم چه کسانی هستند. قطعاً باید اقتصاددانان قابلی باشند اما چه کسانی باشند از نظر من اولویت ندارد. اولویت مهمتر این است که هماهنگ باشند. آقای رئیسی اگرچهار اقتصاددان قابل و کارکشته اما با نظرات مختلف را در سمتهای اقتصادی دولت بگذارد قطعاً باید بداند که کار مدیریت اقتصادی دولتش از همان اول به بنبست میخورد.
∎
حالا اینها را در کنار مؤلفه سیاست خارجی و تنظیم شرایط برای دریافت سرمایهگذاری بگذارید که از مسیر احیای برجام محقق میشود و در آنجا هم یک عدم تعادل بین واقعیتها و آرزوها وجود دارد. چون دولت بعدی اگر بخواهد به واقعیتها تکیه کند، ممکن است توسط دوستان خودش که بیشتر آرزومند و آرمانخواه هستند، مورد بی مهری قرار بگیرد و اگر به واقعیتها توجه نکند نمیتواند مسائل را حل و فصل کند. اینها چالشهای کارآمدی دولت بعدی است. حالا باید توجه کنید که همه ما نیازمند توفیق و پیروزی این دولت در عرصه مدیریت کشور هستیم. هیچ وقت همه ایران این طور به شکل حیاتی چنین نیازی به موفقیت دولت نداشته. ما از آقای رئیسی در انتخابات حمایت نکردیم اما میدانیم عدم توفیق دولت او خطر بزرگی برای کشور است و بنابراین من شخصاً آرزو میکنم آنچنان این دولت موفق باشد که سال 1404 با دو برابر رأی امسال دوباره ایشان رئیس جمهوری شود. امیدوار هم هستیم که ما به عنوان رقبای سیاسی ایشان هم بتوانیم هر کمکی که امکانش هست، به ایشان ارائه دهیم.
بر این اساس یعنی اگر دولت آقای رئیسی در مسیر حل مشکلات و مواجهه با واقعیات موجود، جاهایی به این ارزیابی رسید که باید بخشی از شعارها یا وعدهها را تعدیل و با امکانات کشور متعادل کند، از نظر شما به عنوان یک رقیب سیاسی قابل دفاع است یا آن وقت شما خرده خواهید گرفت که چرا از وعدهها عقبنشینی کرده است؟
اینکه دولت بعدی باید شعارها و توقعات عمومی را متعادل کند، حرف درستی است. به هر حال امکانات کشور مشخص است و اگر دولت سیزدهم با همان مسیر برخی شعارهای بزرگ بخواهد جلو برود، خیلی زود زمینگیر میشود. اما درباره انتقادات باید ببینیم هدف از انتقاد چیست. اگر تخطئه و مچگیری باشد خب قطعاً باید تمام شود. اما انتقادات سازنده و منطقی نباید تعطیل شوند.
سؤال من ناظر به انتقادات نبود، ناظر به ایجاد مجال برای متعادل کردن شعار و مطالبات عمومی است.
بله ببینید اینجا دو اتفاق به نظر من باید بیفتد. این حرف درستی است که اگر دولت خواست از برخی شعارهای بزرگ با هدف متناسب کردن شعارهایش با واقعیت عقب بنشیند، این مجال برایش فراهم شود و منتقدان و رقبا، فضایی نسازند که دولت را در یک دوگانگی قرار دهند. در آن طرف هم به نظرم باید توقع را از دولت داشت که فضای بیان نظر و انتقاد را باز بگذارد. اگر از کارکردها سؤال و انتقاد نشود که انگیزهها برای پیشبرد امور کشور کاهش پیدا میکند. مردم با تمام وجود درست بودن یا غلط بودن سیاستها را درک میکنند.
ما وقتی میگوییم آماده کمک به دولت آقای رئیسی هستیم، معنایش این نیست که پست و سمت میخواهیم. رقبای ایشان نیازمند این فضا هستند و قطعاً در تصمیمات منطقی پشت ایشان خواهند بود. ایشان به ظرفیت منتقدان در این دولت بسیار نیاز دارد. یکی همین جایی که شما گفتید. به هر حال واقعیتهای کشور خودش را به شعارهای بلندپروازانه تحمیل خواهد کرد و دولت نیازمند تعدیل جدی این شعارها خواهد بود. در آنجا ظرفیت منتقدانی که از مدتها قبل معتقد بودند کشور امکانات فوری تحقق این شعارها را ندارد، کمک دولت خواهد بود. در مسائل دیگری هم این هست. اداره کشور در این دوره دو چیز میخواهد. یکی علم و توان مدیریتی و گرفتن تصمیمات منطقی. اما بخش دیگر که خیلی مهم است جراحیهای اساسی و زیربنایی در اقتصاد و ساختار و فرایندهاست که به احتمال بسیار زیاد درد دارد و درد آن به مذاق جامعه خوش نیاید. اینجا اگر تصمیمات دولت آقای رئیسی درست اما در بازه زمانی مشخصی دارای طعم تلخ باشد، قطعاً منتقدان دولت مانند بخش زیادی از اصلاحطلبان به کمک دولت خواهند آمد و جامعه را نسبت به این اتفاقات و ضرورت آن توجیه خواهند کرد و یاری میکنند که یک اجماع عمومیتری برای این کارها صورت بگیرد. چون به هر حال عبور کشور از این عدم تعادلها و وضعیتی که میبینیم کار سادهای نیست.
آقای رئیسی در فاصله زمانی که پیروز انتخابات شد تا الان دیدارهایی با افراد مختلف ترتیب داد و حتی از منتقدان و مخالفان خود هم خواسته است تا دیدگاههایشان را به ایشان منتقل کنند. اخیراً هم ایشان جلسهای با صاحبنظران اقتصادی داشت. این حرکت را شما مقدمهای برای وضعیتی که توصیف کردید، میدانید؟
اینها کار خوبی بود. از نظر احترام به گروههای مختلف صاحبنظر و به رسمیت شناختن تکثر دیدگاهها. اما بحث ما چه ناظر به استفاده از ظرفیت کارشناسی کشور باشد و چه اداره بهتر اقتصاد، نیازمند اقدامات به مراتب اساسیتری است. برای تضارب آرا همین که ایشان فضای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی کشور را باز کند و امکان فعالیت در اغلب بخشهای مختلف جامعه مدنی را فراهم بیاورد، خودش یک گام بسیار بزرگ است. از دل یک یا چند جلسه، تضارب آرا سازنده بیرون نمیآید. این باید یک فرایند فراگیر در تمام سطوح جامعه و با دادن سطح معقولی از آزادی فعالیت به همه باشد. کما اینکه از دل این دست جلسات به نظر من برنامه عملیاتی هم بیرون نمیآید. برنامه عملیاتی برای اقتصاد یک تیم مسئول و منسجم میخواهد که حداقل چهار نهاد را در بر بگیرد، یعنی بانک مرکزی، وزارت اقتصاد، سازمان برنامه و بودجه و وزارت نفت و البته نقش دستگاه دیپلماسی هم با توجه به ارتباط کارکرد آن با جذب سرمایهگذاری خارجی بسیار مهم است. مهم این است که در این سطح یک برنامه و تیم هماهنگ وجود داشته باشد که هدفگذاری مشخصی در دو حوزه تورم و رشد اقتصادی داشته باشند تا در نهایت بتوانند به یک بسته سیاستی واحد و هماهنگ برسند. ما تا الان بسته سیاستی در این حوزه داشتیم اما همه آنها مونتاژ بوده، یک جمله را از آقای نیلی میگرفتند، یک جمله از آقای راغفر، یک طرح از آقای خوش چهره میگرفتند و یک طرح از آقای فروزان مهر. استفاده از ظرفیت همه اقتصاددانان و شنیدن نظرات همه آنها خیلی خوب است به شرطی که قبل از آن یک تیم منسجم و هماهنگ شکل گرفته باشند. این برای من خیلی مهم نیست این تیم چه کسانی هستند. قطعاً باید اقتصاددانان قابلی باشند اما چه کسانی باشند از نظر من اولویت ندارد. اولویت مهمتر این است که هماهنگ باشند. آقای رئیسی اگرچهار اقتصاددان قابل و کارکشته اما با نظرات مختلف را در سمتهای اقتصادی دولت بگذارد قطعاً باید بداند که کار مدیریت اقتصادی دولتش از همان اول به بنبست میخورد.