به گزارش خبرنگار ایلنا، اصلیترین رمز ماندگاری آثار هنری تاثیرپذیری آنها از وقایع و اتفاقات پیرامونی است. به زبان سادهتر باید گفت هنرمندی در کارش موفقتر است که در وهله اول تجربیات شخصی و اجتماعی خود را دستمایه کار قرار دهد. یا میتوان گفت اثری ماندگار میشود که مضمون آن برگرفته از زندگی معاصر و وقایع و اتفاقات و اجتماعی روز باشد. بهناز آزادنیا (نقاش) یکی از فعالانی است که تلاش دارد با نگاه و منظری متفاوت از دیگران به خلق اثر بپردازد. او در دانشگاه شهید چمران اهواز در مقطع کاردانی نقاشی خوانده و پس از آن با حضور در دانشگاه «سپهر» اصفهان، مدرک لیسانس و فوق لیسانس خود در رشته نقاشی را دریافت کرده.
آزادنیا طی سالهای اخیر علاوه بر حضور در سیزدهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر و دیگر رویدادها، نمایشگاههای انفرادی و گروهی متعددی را در تهران، اصفهان و شیراز برگزار کرده است. او که موضوع پایاننامه ارشدش «بررسی ساختار زندگی شهری بر آثار نقاشان معاصر بعد از انقلاب اسلامی» بوده، تلاش دارد با نگاهی هنرمندانه به زندگی شهری امروزی، به خلق آثاری متفاوت بپردازد. وی در گفتگوی پیشرو از سبک و سیاق و فعالیتهایش گفت.
از چه زمانی ساختار شهری و زندگی شهرنشینی را در آثارتان مد نظر قرار دادید؟
مدت زمان زیادی است که توجه به شهر و زندگی شهری را در آثارم لحاظ کردهام. در واقع کار کردن روی فضاهای شهری برای من از دانشگاه شروع شد. اصولا کلیت ماجرا برای من توجه به فضای حاکم بر جامعه است. خیلی اهل صحبت درباره کارهایم نیستم، اما از آثارم میتوان به فضای سرد حکمفرما بر جامعه پی برد.
این روند حاصل تلاشهایی است که بر اساس تجاربم در جهت ارائه آثار بهتر و کاملتر ، پیمودهام. مثلا در اوائل کارم از وجود آدمها در آثارم بهره میبردم و آن افراد اصطلاحا ریز، همانهایی هستند که در جامعه حضور دارند و زندگی میکنند. در ادامه فعالیتها به مرور آن آدمها را از آثارم حذف کردم.
جامعه شهری بر اساس هر ساختار و قواعدی با وجود شهروندان معنا پیدا میکند. چرا شما آدمها را از نقاشیهایتان حذف کردهاید؟
دلیل حذف آدمها از آثارم این است که احساس میکردم آنها دیگر نیستند و آنچه وجود دارد فضاهای سردی است که با وجود ساختمانها و آپارتمانها و برجها و دیگر سازهها هر روزه شاهدشان هستیم.
ایده پرداختن به زندگی شهری با زبان نقاشی در مقطع لیسانس شکل گرفت. در آن مقطع موضوعی دانشگاهی به ما دادند که کلیت و محوریتش بررسی فرهنگ و اجتماع بود و این اتفاق نیز در جدیتر شدن نگاه من نسبت به زندگی شهری بسیار موثر بود. ابتدای فعالیت در این روند، خودم را به عنوان عنصری واحد در جامعه مدنظر قرار داده بودم که خیلی هم پر رنگ بود، اما کمی بعد خودم را فردی دیدم که در شهر زندگی میکند و زیست آن در کنار مردم و با همراهی آنهاست و مانند آنها در فضای موجود و در بافت شهری و لابلای ساختمانها تردد میکند. زمانی که آدمهای ریز را از آثارم حذف کردم احساس کردم فردی تنها در جامعهام. سپس با استفاده از خطوط ساختمانها و چهارچوبهای که خودش را به جامعه تحمیل میکند، خطها و برشهایی را مورد استفاده قرار دادم.
یعنی اول شخص مفرد تبدیل به دانای کل شده است؟
بله این هم نگاه جالبی است.
چرا اغلب نقاشان وارد فضاهای معاصر و شهری نمیشوند و به ارائه آثاری تکراری و عاری از خلاقیت میپردازند؟
واقعا و به طور جزیی دلیل این عدم تمایل را نمیدانم. خودم نیز در وهله اول به عنوان علاقه شخصی شیوهای را که دارم، آغاز کرده کردهام و ادامه دادهام. پرداختن به فضاهای شهری در قالب نقاشی برایم جذاب است؛ موضوعی که قاعدتا برای همه هنرمندان جذابیت ندارد.
نگاه خلاقانه به زندگی شهری با چه دشواریهایی همراه است؟
به هر حال هر سبک و شیوه بر اساس نگاهی مشخص، سختیهای خودش را دارد. بله «بررسی ساختار زندگی شهری برآثار نقاشان معاصر بعد از انقلاب اسلامی» نیز موضوعی است که برای پایاننامهام انتخاب کردم و به سرانجام رساندن آن برایم بسیار سخت و زمانبر بود. واقعا پیدا کردن منبع در رابطه با هنرمندانی که در فضای شهری کار کردهاند کاری بسیار دشوار است. حال این کاستی در رابطه با هنرمندان معاصرتر جدیتر است. از طرفی تعداد نقاشان معاصری که در فضای شهری کار کردهاند و میکنند نیز بسیار معدود است که این مسئله هم بر سختی به سرانجام رساندن پایانهام افزوده است.
با این حساب برای ارائه پایاننامهتان رفرنسهای کمی در اختیار داشتهاید؟
بله دقیقا با این مشکل مواجه بودم و بر اساس جستجوهایم با منابع بسیار کمی مواجه شدم. متاسفانه در این زمینه با کمبودهای بسیار مواجهیم و هیچ اثر مکتوبی درباره هنر نقاشی و ساختار شهری وجود ندارد. از طرفی همانطور که اشاره کردم، هنرمندان معاصر کمی در فضای شهری کار کردهاند و این موضوع و وجود فوقالعاده کم منابع کار مرا بسیار دشوار کرد. با اینکه کسی نبود تا از او به عنوان فردی نام ببرم که در فضای شهری کار کرده، اما در راستای اهدافم از هنرمندان و جوانانترهایی که فضای کار و دیدگاههایشان به آثار و نظرات خودم نزدیک است، سراغ گرفتم و هدفم از چنین تعامل این بود که از تفکرات و نظرات آنها با خبر شوم.
یعنی کتابی در رابطه با اهمیت ساختار زندگی شهری در نقاشی وجود ندارد؟
متاسفانه همینطور است.
در نهایت از پایاننامه و کیفیت آن رضایت دارید؟
به هرحال به دلیل کمبود منابع برای ارائه پایاننامه و حتی جلسه دفاع با مشکلات عدیدهای در رابطه با منابع برخوردم. قبول دارم که موضوعی سختی را انتخاب کردم و از آنجایی که میخواستم آنچه ارائه میدهم به نقاشی نزدیک باشد نتوانستم پایاننامه تئوریام را آنطور که باید ارائه دهم و دفاع قابل قبولی داشته باشم. زمان زیادی را صرف کردم و حتی در مقاطعی هم از دفاع ناامید شدم. زیرا اعتقادم این است که اگر قرار است کاری کنم باید آن را به نحو احسنت و خوب و درست انجام دهم.
قصد ندارید داشتههایتان را در قالب کتاب یا حتی مقاله تالیف کنید؟
این کار بسیار سخت است و متاسفانه به آن فکر نکردهام؛ بس که بر سر موضوع به مشکلات بسیار بر خوردم.
در زمینه تالیف و ترجمه آثاری با موضوع و محوریت نقاشی چقدر غنی و بهروز و به استانداردهای جهانی نزدیکیم؟
متاسفانه کلا در زمینه نقاشی آثار مکتوب کمی داریم و به هیچوجه هم به روز نیستیم. منابعی که حداقل خودم مطالعه کردهام درباره هنر ایران بوده است. البته از آنجایی که کار اصلی من ربطی به نقاشی ندارد فعلا در رابطه با هنر تمرکز کمی دارم. از سویی دیگر بیماری کرونا تاثیر بسیاری بر فعالیتهای من و باقی هنرمندان گذاشته است.
به نظر میرسد فضای نقد نیز جدی نیست.
در زمینه نقد و مطالب انتقادی نیز وضعیت خوبی نداریم و هرچه هست مربوط به دهه سی و چهل و نهایتا پنجاه است. از این مقاطع به بعد یا حداقل از سالهای پس از انقلاب اسلامی تا امروز همه چیز کمرنگتر شده است. بر همین اساس میتوان گفت طی سالها و چهل دهه اخیر آثار مکتوب درخور و قابل دفاعی با مووعیت نقاشی منتشر نشده است.
اینگونه نبوده که آثار نقاشان سالهای پیش از انقلاب در این زمینه نسبت به سالهای بعد از انقلاب بیشتر باشد؟
تا آنجایی که من تحقیق کردهام فضای آثار در مقاطع پیش از انقلاب نسبت به پس از آن، آرامتر است. مثلا آثار هنرمندانی چون پرویز کلانتری و برخی دیگر روستاییتر است و شهریت در آنها مقولهای کمرنگتر است. منطقی هم هست زیرا در آن دوران تا این حد ساختمان و سازههای شهری، تیر برقها و جرثقیلهای عظیمالجثه مرسوم نبوده و ناهنجاریها و بینظمیها نسبت به الان کمتر بوده است. کلا بینظمیها و ناهنجاریها طی چند دهه اخیر رخ داده و قبل از انقلاب کمتر بوده است. مثلا در سالهای پیش از انقلاب اغلب ساختمانها تک طبقه یا نهایتا دو طبقه بودهاند. چنین مواردی است که در زندگی شهری تغییر ایجاد میکند و قاعدتا هنرمند نیز تحت تاثیر فضا و اتفاقات پیرامون خویش است.
آیا میتوان اینگونه گفت موضوع آثار شما زندگی مدرن است؟
نمیدانم میتوان آثارم را مدرن تلقی کنم یا خیر. به نظرم بهتر است از واژه معاصر استفاده کنیم. یعنی اینکه بگوییم آثار من درباره زندگی شهری معاصر است.
آیا میخواهید در آینده در همین سبک و سیاق کار کنید؟
مدتی است که حضور در فضاهای مجازی و پلتفرمهایی چون اینستاگرام را تعطیل کردهام، زیرا میخواستم کمی از فضای کار دور شوم. طی این مدت نیز با گالریها تعامل نداشتهام. مشغول مطالعه هستم. این احتمال وجود دارد که فضای دیگری را تجربه کنم، شاید هم مسیر و فضای فعلی را ادامه دهم. هنوز در اینباره تصمیم نگرفتهام و نمیدانم چه میشود. گاه پیش میآید که یک فرد پس از انجام کاری فعالیتش را متوقف کند و این اتفاق پس از ارائه پایاننامه و جلسه دفاع برای من افتاده، بنابراین از آن مقطع به بعد اثری خلق نکردهام.
آخرین حضورتان در فضای حرفهای چه زمانی بوده است؟
آخرین فعالیت من حضور در سیزدهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر است که اواخر سال گذشته برگزار شد. پس از این اتفاق هنوز کاری انجام ندادهام.
آثاری از شما در یک نمایشگاه مجازی پیش روی مخاطبان قرار گرفته است. این یعنی اینکه نظرتان درباره اینگونه رویدادهای مجازی مثبت است؟
مطمئنا نمایش آثار در نمایشگاههای حضوری نسبت به مجازی اتفاقی متفاوتتر و درستتر است. کلا در نمایشگاههای مجازی و آنلاین ابعاد و سایز آثار قابل تشخیص نیست. من هم از حضور در نمایشگاه مجازی بازخورد خوبی دریافت نکردهام. البته من طی یکی، دو سال گذشته در هیچکدام از نمایشگاههای مجازی حضور نیافتهام. تنها سایتی که آثارم را به صورت مجازی در آن نمایش دادهام، همان نمایشگاهی است که میگویید. حضور در این رویداد مجازی شاید مربوط به سه، چهار سال پیش است و جدید نیست.
∎
نظر شما