شناسهٔ خبر: 48007673 - سرویس بین‌الملل
نسخه قابل چاپ منبع: ایسکانیوز | لینک خبر

استاد دانشگاه افغان در گفتگو با ایسکانیوز:

تمایل طالبان به داغ کردن شعله‌های خشم و خشونت در میادین جنگ/ خطر ظهور منازعات مذهبی وجود ندارد

از نظر استاد دانشگاه ابن سینا در شهر کابل، هویت‌های قومی موجود در این کشور برای صیانت از جان و هویت خود در برابر طالبان از هیچ چیزی دریغ نمی‌کنند و تمام قد در برابر طلبان –وبرای سرکوب این گروه- از ظرفیت‌های بالفعل و بالقوه خود استفاده می‌کنند.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرنگار بین‌الملل ایسکانیوز، به دنبال پیشروی‌های روز افزون طالبان و تصرف برخی شهرها و ولسوالی‌های افغانستان توسط این گروه، دور جدید خشونت و درگیری‌ها در این کشور به وجود آمده است. طبق اخبار میدانی منتشر شده، درگیری در حدود 10 استان این کشور در جریان است و هر روز خبرهایی در خصوص تصرف مناطق مختلف توسط طالبان شنیده می‌شود. برخی تلاش می‌کنند این درگیری‌ها را با خروج نظامیان آمریکایی از این کشور مرتبط معرفی کنند. این درحالی است که علیرغم دو دهه اشغالگری و حضور آمریکایی‌ها در افغانستان، نه تنها اوضوع این کشور بهتر نشده، هر روز شاهد افزایش درگیری‌ها و عملیات‌های تروریستی بوده‌ایم.

به گفته دکتر «ذاکر حسین ارشاد» -از اساتید برجسته افغان در حوزه روابط بین‌الملل و عضو هیئت علمی و معاون آموزش دانشگاه ابن سینا شهر کابل- طالبان ترجیح می‌دهد با داغ کردن آتش جنگ در افغانستان، منافع خود را دنبال کرده و از این طریق سهم خود را در صحنه سیاسی و مدیریتی افغانستان افزایش دهد. از نظر این استاد روابط بین‌الملل، راه حل نهایی بن بست‌ها و آشفتگی‌های سیاسی در افغانستان، دستیابی به یک همسویی و همگرایی داخلی و منطقه‌ای است. بازیگران داخلی افغانستان باید منافع خود را در صلح و ثبات این کشور بدانند. وی در پاسخ به سوالی در خصوص احتمال برجسته شدن درگیری‌های مذهبی و ایدئولوژیکی در افغانستان پاسخ داد که امکان ظهور منازعات مذهبی بسیار دور از ذهن است.

مشروح مصاحبه با دکتر «ذاکر حسین ارشاد» بدین شرح است:

- علت اقدامات تهاجمی اخیر طالبان چیست و چه هدفی را دنبال می‌کنند؟

من فکر می‌کنم علت اقدامات طالبان روشن است؛ طالبان تا همین جای کار هم از طریق خشونت‌ورزی، قتل و خلق فاجعه انسانی خواسته‌ها و اهداف سیاسی خود را تعقیب کرده است. اگر هدف اصلی تصاحب قدرت و به دست گرفتن مدیریت سیاسی افغانستان برای طالبان قابل تصور باشد، از روزهای نخستین تا اینجای کار طالبان تلاش کرده این هدف را از طریق خلق فجایع انسانی، از طریق گرم کردن تنور جنگ در ولایات و حوزه‌های مختلف افغانستان تعقیب بکند. اکنون نیز که گفتگوهای صلح در جریان است، طالبان تمایل دارد که خواسته‌ها و زیاده‌خواهی خود را با داغ کردن شعله‌های خشم و خشونت در میادین جنگ تعقیب بکند. بنابراین هدف آنها واضح است و با همین هدف جنگ‌ها را گسترش می‌دهند.

-  به نظر جنابعالی با توجه به سقوط برخی شهرها و تصرف آنها توسط طالبان، امکان تجزیه افغانستان وجود دارد؟

از نظر بحث‌های استراتژیکی یا سوق الجیشی، خشونت‌ورزی طالبان و یا تصرف برخی از ولسوالی‌ها و جاهای دیگر از اهمیت خاصی برخوردار نیست و طالبان می‌تواند آنها را تصرف کند. اما من با این فرضیه خیلی موافق نیستم که معنی تصرف طالبان حرکت به سمت تجزیه و فروپاشی کلیت جامعه افغانستان باشد. زیرا طالبان هر چقدر هم که پیشرفت داشته باشد و بتواند جاهایی را تصرف کند، حداقل سه یا چهار گروه مشخص در مقابل طالبان برای بقا و صیانت از هویت و حیاتشان ظهور خواهد کرد. در همین راستا، این روزها شاهد خیزش‌های مردمی هستیم.

 از طرف دیگر، نظام سیاسی و دولت مستقر در کابل در مناسبات کلان حضور دارد و برای استمرار یا تصاحب قدرت نظامی و سیاسی افغانستان تلاش می‌کند. مسئله بعدی، هویت‌های قومی است که معمولا در افغانستان حضور دارند و هر کدام برای صیانت از جان و هویت خود در برابر طالبان از هیچ چیزی دریغ نمی‌کنند و تمام قد در برابر طلبان –وبرای سرکوب این گروه- از ظرفیت‌های بالفعل و بالقوه خود استفاده می‌کنند. بنابراین، کارکرد ضمنی و جانبی خیزش‌ها این است که گویا کلیت افغانستان و حفظ جغرافیای واحد این کشور بر همگان مسئله است. خیزش‌های مردمی که که در برابر طالبان ظهور کرده‌اند، به منظور دفاع از نظام مستقر است. هیچگاه شعارها و اهداف تجزیه طلبانه را نداشته و نخواهند داشت.

- به عنوان یک کارشناس مسائل سیاسی، راه برون رفت از مشکلات و جنگ داخلی را چه می‌دانید؟

راه حل نهایی بن بست‌ها و آشفتگی‌های سیاسی در افغانستان، دستیابی به یک همسویی و همگرایی داخلی و منطقه‌ای است. بازیگران داخلی افغانستان باید منافع خود را در صلح و ثبات این کشور بدانند. متاسفانه فعلا واگرایی‌هایی به عنوان یک رویه عام در میان بازیگران سیاسی کابل به یک الگوی رفتاری تبدیل شده است. این امر باید جای خود را به یک همگرایی و همسویی بدهد. تنها در آن صورت فروپاشی و بحران سیاسی افغانستان خاتمه خواهد یافت. در غیر اینصورت، استمرار وضع موجود موجب واگرایی و شکاف سیاسی در بین بازیگران به عنوان یک واقعیت تلخ ادامه خواهد داشت. همچنین اگر قاعده بازی منطقه‌ای هم به گونه‌ای باشد که پاکستان به صورت خاص منافع خود را در پرتو فربه شدن طالبان جستجو کند، این وضعیت به معنای استمرار جنگ و بحران در افغانستان خواهد بود.

بازیگران کابل باید الگوهای رفتاری جدیدی اتخاذ کنند که در داخل هم واگرایی جای خود را به همگرایی بدهد. بدین ترتیب لازم است همگرایی قاعده بازی سیاسی در افغانستان شود و ممد منافع همه بازیگران به شمار بیاید. تنها در این صورت بستر خاتمه بحران و برداشتن گام‌های نخست صلح و ثبات به وجود خواهد آمد.

- آیا امکان مذهبی شدن جنگ اخیر افغانستان بین شیعیان و طالبان وجود دارد؟

اگرچه احتمالا طالبان و کارگردانان اصلی این گروه بی‌میل نباشند که از شکاف‌های ایدئولوژیکی و مذهبی استفاده کنند، اما علیرغم همه نقدهایی که به قاعده قدرت در افغانستان و فرهنگ سیاسی این کشور وجود دارد، ولی خوشبختانه شکاف‌های مذهبی خیلی برجسته نیست. بازیگران قبل از اینکه تابع شکاف‌های مذهبی باشند، بیشتر به شعارهای قومی گرایش دارند. از این لحاظ اگرچه طالبان بعضا شعارهای مذهبی و ایدئولوژیکی می‌دهد اما هیچگاه متاثر از این موضوع نبوده است. بعید است که این جنگ پوشش اینچنینی بگیرد.

همانطور که قبلا هم عرض کردم، سه – چهار گروه اجتماعی قومی و همچنین نظام مستقر کابل در برابر طالبان صف آرایی کرده‌اند که بقای خود را با حضور طالبان در تهدید می‌بینند. بنابراین، در بین آنها هم ممکن است گرایشات شیعی وجود داشته باشد و هم سنی و سایر موارد. لذا خطر ظهور منازعات مذهبی وجود ندارد.

انتهای پیام/

برچسب‌ها:

نظر شما