به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، منوچهر متکی وزیر اسبق امور خارجه کشورمان عصر جمعه (۴ تیرماه) با حضور در برنامه دستخط شبکه پنجم سیما، به سوالات مجری برنامه در حوزههای مختلف سیاست داخلی و خارجی و انتخابات اخیر پاسخ داد.
متن کامل گفتگوی این برنامه به شرح زیر است:
«این اولین برنامه ما بعد از انتخابات پرشور ریاست جمهوری است. به شما ملت شریف و عزیز ایران خداقوت میگوییم که به رغم همه مشکلات، سختیها و گلایهها پای کار آمدید و یک انتخاب پرشور را انجام دادید و ان شاالله دولت منتخب شما بتواند کارهای موثری را برای مردم انجام بدهد و فضا را بهتر از اینی که هست، قرار دهد.
مهمان ارجمند این هفته برنامه دستخط، از آدمهای شناخته شده فضای سیاسی کشور است. بیشتر در عرصه دیپلماسی و سیاست خارجی ایشان را میشناسید، متولد ۱۳۳۲ در یکی از روستاهای کردکوی استان گلستان است. قبل از انقلاب وارد شغل معلمی میشود و به نیروهای انقلاب میپیوندد و بعد از انقلاب هم با آموزش و پرورش شروع میکند و بعد انتخابات مجلس اول نماینده مردم در انتخابات مجلس شورای اسلامی میشود. بعد از آن، به صورت دائم در وزارت امور خارجه سمتهای مختلفی را داشته تا مجلس هفتم که دوباره نماینده مجلس میشود و بعد از آن هم، ۵ سال وزیر امور خارجه بوده است. قطعاً حرفهای گفتنی فراوانی برای ما از حال، گذشته و آینده خواهد داشت.
در خدمت جناب آقای منوچهر متکی وزیر اسبق امور خارجه هستیم که بخشهایی از سوابق ایشان را در ابتدای برنامه عرض کردم.
*سلام و خیلی خوش آمدید.
علیکم السلام. خوشحالیم در خدمت شما هستیم.
*زنده باشید. اولین برنامه ما بعد از انتخابات ۲۸ خرداد است. انتخابات را چطور دیدید؟
انتخابات همانطور که اشاره کردید، تقریباً طراحی جدی کرده بودند که بتوانند فضای متفاوتی را از ایران به دنیا مخابره کنند. به گونهای که نظام را با یک مشکل جدی و محوری مواجه کنند. همه فتنههای بعد از انقلاب نشد، آخرین حربهشان این بود که مردم را متقاعد کنند که با نظام قهر کنند و انتخابات مجلس یازدهم این بهانه را به آنها داد؛ چون مردم از مسئولین عصبانی بودند، تعارف هم نداریم، لذا طراحیها و برنامههای خود را گفتند. متاسفانه جریانهایی در داخل کشور از نوع بدخیم سیاسی، همین زمزمه را تکرار میکرد و بحث تحریم انتخابات را دنبال میکردند و این اواخر که شعارهایی در این زمینه درست کرده بودند.
در شمال وقتی میشنویم علی رغم اینکه مردم در زمین ها، زراعتها و موارد مختلف گرفتار بودهاند، بالای ۶۰ درصد در استانی مشارکت میکنند نشان میدهد طراحی اینها موفق نبوده است. صحنهای از کشورداری را به نمایش گذاشتند که همفکرها و همحزبیهای خودشان میگویند ناکارآمدترین دولت بعد از انقلاب! از اصلاحطلبان و سران اصلاح طلب این را بیان میکنند.
آقای رئیس جمهوری که یک سال و نیم کشورداری را از داخل یک اتاق انجام میدهد؛ این به هیچ وجه قابل دفاع نیست. رئیس جمهور وقتی در روزهای بعد از سال جدید میگوید هرچه میخواست گران شود تا عید شده، حالا بعد از عید نگذارید گران شود! این نحوه بیان مدیریت کشور را دنیا به ما میخندد. بعد از کلام ایشان، عمل شد! چون دو روز بعد از فرمایش ایشان مصوب کردند فلان جنس گران شود، سه روز بعد مصوب کردند فلان جنس گران شود و ... من کاری به گران شدنها ندارم، من میخواهم بگویم مدیریت در یک کشور شوخی نیست و مردم متاسفانه هیچ تصویر خوبی از موفقیت این دولت در کشورداری ندارند.
*البته نافی زحمات آنها در این شرایط سخت نیستیم.
بله، طبیعی است آن چه دولتها انجام میدهند، وزارتخانهها انجام میدهند و آن بخش مثبت کار قابل تقدیر است، اما مدیریت یک فن است، کشورداری یک فن است.
* شما تخصص در حوزه بین الملل دارید؛ فکر میکنم آمار واجدین را وزارت کشور ۵۹ میلیون نفر اعلام کرد که ۳ میلیون نفر خارج از کشور هستند. ۳ میلیون از این افراد، رفتارهایی دیدند که بیرمنگام انگلیس یک نمونه آن است. به تعبیر یکی از دوستان، یک حرکتی کردند که پخش کنند تا بگویند هر کسی برود این چنین برخوردی را خواهد دید. این امر نیز اثرگذار بوده است.
ببینید، منافقین بعد از مسائل عراق باید به نوعی و در یک جایی از تصدق سر آمریکاییها جایی پیدا کنند و مستقر شوند. اینها را بدون مابه ازا نمیگذارند. اینکه در آلبانی بروند و ۵۰۰ آدم را برای کار کامپیوتری و فضای مجازی جمع کنند، آن پرداختها مابه ازا دارد. کسانی که ۴۰ و چند سال است، چه آنهایی که بعدها از ایران رفتند، چه آنهایی که بودند و با انقلاب رفتند، باید معیشتشان را بگذرانند. آمریکاییها آخرین حربه خود را استفاده کردند.
در بیرمنگام انگلیس که اشاره کردید یا برخی از کشورهای غربی دیگر، ناگزیر شدند همه اصولی که کلی شعار آن را میدهند که آن هم دموکراسی است، مجبور شدند بهم بریزند. یعنی خودشان هم نمیدانند چه کار میکنند. یک عده ایرانی علاقهمند هستند بروند و رای بدهند؛ ما این حق را از آنها میگیریم.
*در داخل هم رهبر معظم انقلاب در پیام خود اشاره کردند به رغم برخی کاستیها در روز انتخابات ...
بفرمایید اخلال! کلمهای که ایشان بکار بردند اخلال بود.
*شما دقیقتر بیان کردید. این امر نیز قدری ناراحت کننده بود. در روز انتخابات تماسهای زیادی داشتیم که چرا تعرفه نیامده، یا روند انتخابات را دیر شروع کردند یا زود میخواستند تمام کنند که ادامه پیدا کرد. قدری از این جهت ناراحت کننده بود.
دولت در برگزاری انتخابات ۱۴۰۰ نمره قبولی نگرفت. در کنار انبوه زحمت کشان وزارت کشور و شورای نگهبان، عوامل اجرایی، عوامل نظارتی و غیره، اما کسانی خواستند یک نوع همراهی و همزبانی با کسانی کنند که به دنبال کاهش آراء مردم در این انتخابات بودند. برای من بعنوان کسی که مسائل را به لحاظ سیاسی نگاه میکند، این حرکت که در چند استان کشور ما رصد میکردیم، یک اتفاق صرفاً فنی نبود. برخی از استعفاها، برخی از سرکار نیامدنها اگرچه اقلیت بودند، ولی نشاندهنده این بود که دولت نتوانست کسانی را کنترل کند که طراحی شده و حساب شده میخواستند بخشی از پروژه کلان علیه ملت ایران در انتخابات باشند.
به اعتقاد من، کمیسیون اصل ۹۰ مجلس و نهادهای ذیربط باید این موضوع را بررسی کنند. اخلال به چه معناست؟ یعنی اخلالگری بوده است که اخلالی واقع شده است.
*نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد، قضیه احراز صلاحیتها بود.
من تصور میکنم این را باید علاج کرد؛ ما نمیتوانیم ۸۰ کاندیدا داشته باشیم، نمیتوانیم ۴۰ کاندیدا داشته باشیم. این دیگر انتخابات ریاست جمهوری نیست. در همه جای دنیا ببینید دو نفر کاندیدای ریاست جمهوری در مسابقه نهایی رایگیری و انتخابات شرکت میکنند. این مشکل را در کشور باید به نوعی حل کنیم؛ بنابراین معذور شورای نگهبان را از این منظر به نوعی باید دید.
خب؛ اگر اصلاحطلبان این توانمندی را دارند، این روشن شده که اصلاح طلبان کسی را که وابسته به جرگه و جبهه خود آنها معرفی کنند، اینها در حقیقت کسانی هستند که همه همراهی میکنند. دو رجل را اینها بین نامزدها از جریان فکری خودشان داشتند. آقای همتی فرد ناشناختهای نبود، آقای مهرعلیزاده آدم ناشناختهای نبود. اینها افراد شناخته شدهای بودند و در آخرین لحظه نیز اجماع کردند. اگر اینها احساس میکردند زمینه برای رأی دارند از این آرایش انتخاباتی ناراحت نمیشدند؛ البته بنده بارها در جلسات مختلفی که داشتهایم به دوستان عرض کردم که این آرایش برابر نیست؛ ۵ به دو آرایش خوبی نیست. خود دوستان باید تدبیر کنند که این بحث جدایی بود.
مشکل اصلاح طلبان در این انتخابات این بود که ۸ سال مدیریتی را ارائه دادند که علیرغم این که رسانههای خارجی در روزهای پایانی منتهی به رایگیری مشی خود را عوض کردند و گفتند بروید و رای بدهید، آقای ظریف در آنتالیا اعلام میکرد که مردم شگفتیآفرین هستند و مرادش این بود که اصلاحطلبان را ترغیب میکرد که رای بدهند، طرفداران اصلاح طلبان هم رغبتی به رای دادن پیدا نکردند؛ بنابراین شکست را بپذیرند که البته با تبریکی که گفتند این را پذیرفتند.
*بعنوان کسی که رئیس ستاد آقای لاریجانی در انتخابات ریاست جمهوری نهم در تهران بودید، فکر میکردید آقای لاریجانی احراز صلاحیت نشود؟
من در سال ۸۴، در ادامه روندی که شورای داوری آبادگران ایران اسلامی که از سال ۸۲ شروع کردند که شورای شهر دوم و مجلس هفتم شد و بعد به ریاست جمهوری آمد، در خصوص ریاست جمهوری، همان هیئت داوری بررسی کرد و من جزو هیئت داوری ریاست جمهوری نبودم، به آقای لاریجانی رسید. یکی از افراد که تلاش میشد جزو این مجموعه باشد و ملتزم به تصمیم جمعی باشد، از همان ابتدا راه خودش را عوض کرد و رفت و نهایتاً هم پیروز شد. ولی بقیه دوستان ما که در شوراها و در مجلس هفتم این قضاوت و داوری جمع ۱۱ نفره را پذیرفته بودند، متاسفانه در اینجا این قضاوت را نپذیرفتند!
یعنی این جمع آقای لاریجانی را انتخاب کرد و اگر هر کسی را این جمع انتخاب میکرد من رئیس ستاد آن میشدم؛ بنابراین من رئیس ستاد یک شخص نبودم، بلکه رئیس ستاد یک تصمیم جمعی بودم؛ بنابراین من در آغاز این دوگانههای ساختگی که اصلاحطلبان در واقع مبدع آن بودند، معتقد بودم اینها با افکار عمومی بازی میکنند.
این دو گانههای ساختگی دوگانههای واقعی در جامعه ما نبود. قبلاً از این دوگانه استفاده کردند و موفق شدند. این دوره هم از دو سال پیش شروع کردند یعنی قروم قروم دوگانه سازی را در جامعه را آمدند. دوگانه جنگ و صلح؛ این که مردم صلح میخواهند یا جنگ! دوگانه فروپاشی اقتصادی یا مذاکره! اینها دیدند دوگانه سازیهای مصنوعی آنها جواب نمیدهد. طراحی مصاحبههای وزرا را کردند، اما هدف اصلی روی وزیر خارجه بود. ایشان در آنجا آمد مسئله «دیپلماسی و میدان» را مطرح کرد. دیپلماسی و میدان همان دوگانهای بود که دو سال کار کردند با تعابیر دیگر و موفق نبودند و اینجا آقای ظریف میخواست جا بیندازد.
به اعتقاد من لورفتن آن نوار، پخش در شبکههای خارج از کشور حتماً حساب شده و جزو برنامه بود. ضمن اینکه تئوری غلطی را آقای ظریف بیان کرد و حرفی را بیان کرد که آمریکاییها دنبال آن بودند. تعبیر صریح مقام معظم رهبری بود که حرفی را بیان کردند که حرف آمریکا بود و هدف این بود که در این دوگانهسازی بتوانند انتخابات را ببرند که بحمدالله با افشاگری به موقع، با موضعگیریهای به موقع و روشن شدن موضوع برای مردم، همراهی با این کاری که آقای ظریف ماموریت انجام آن را داشت، اتفاق نیفتاد.
*یعنی با تمام توضیحات شما آقای لاریجانی را بخشی از این پروژه میدانید؟
من تصور میکنم اشتباه استراتژیک آقای لاریجانی - کار به نظر شورای نگهبان و چرایی نظر آنها ندارم - این بود که در همین دام افتاد. وقتی دو کلمه «دادگاه» و «پادگان» از زبان آقای لاریجانی در روز ثبتنام خارج شد من خیلی متاثر شدم. ایشان دادگاه را از آقای روحانی قرض گرفته بود و پادگان را از آقای ظریف قرض گرفته بود. بعنوان یک برادر کوچک آقای لاریجانی معتقد هستم اشتباه استراتژیک ایشان این مسئله بود.
*البته این را باید بیان کنیم که برخورد شایستهای با عدم احراز شد یعنی در انتها خیلی عقلایی برخورد کردند.
البته من معتقدم کلمه نجیبانهای که مقام معظم رهبری در پیام خودشان بکار بردند، از تمکین به رای شورای نگهبان، مصداق بارز آن آقای لاریجانی بود.
*در آستانه انتخابات شورای ائتلافی بود و بعد شورای وحدت بوجود آمد و شما سخنگوی شورای وحدت شدید. بسیاری بیان کردند وقتی شورای ائتلاف است شورای وحدت برای چیست؟
شورای وحدت در انتخابات این دوره بوجود نیامد. زمینه این شورای وحدت بعد از انتخابات مجلس یازدهم ایجاد شد. ما همیشه با هم بودیم. در شورای ائتلاف با هم بودیم که مجلس دهم را باختیم و با هم بودیم که مجلس یازدهم را بردیم. اما شما در یک کار جمعی اگر به لوازم کار جمعی توجه نکنید، از عملکرد خودتان نمیتوانید دفاع کنید. بنده و ۹ نفر دیگر منتخبین بر اساس رأی جمع زیادی از اصولگرایان تهرانی بودیم که عضو شورای انتخاب شدیم و در انتخاب نمایندگان مجلس یازدهم در شهر تهران، هیچ وقعی به نظرات ما گذاشته نشد. ما یک بار بحث و صحبت کردیم و رایگیری شد و یک لیست درآمد، زیر میز زد و این لیست را هوا کرد. تعداد جدیدی به این لیست اضافه شد و بعد با مصالحه حل شد و این لیست جدید شد.
دو شب قبل از رایگیری پایانی، جبهه پایداری زیر میز زد و دوباره این لیست بهم ریخت و این بار در گعدههای ۳-۲ نفره پشت پستویی این لیست نهایی شد. در کار حزبی و جمعی و در یک کاری که با هواداران میخواهید توجیه کنید آنها را، اگر شیوههای غیردموکراتیک بکار ببرید، اگر فقط حرف ۴-۳ نفر آقابالاسر ملاک باشد، چون الان بعد از انتخابات است این صحبتها را بیان میکنم - اگر تصمیمگیر باشند این کار مشارکت جمعی نیست.
ما ۴۰ حزب اصولگرا در خانه احزاب وزارت کشور داریم. این آقایان ۵ حزب را مانند موتلفه، جامعه مهندسین، رهپویان و ۲ – ۳ حزب دیگر را انتخاب کردند و در شورای مرکزی شورای ائتلاف قرار دادند. ۳۵ حزب دیگر میگویند ما چه کاره بودیم؟! ما چرا به حساب نیامدیم؟! اینها گلهمند بودند در حالی که میتوانید در روش قابل فهم و قابل دفاع از ۴۰ حزب دعوت کنید و بگویید ۵ حزب را میخواهیم در اینجا عضو شورا شوند، ببینید آن ۳-۲ حزبی که همیشه در همه هستهها حضور دارند رای میآوردند یا خیر؟ شاید برخی از اینها انتخاب میشدند و هیچ مانعی نداشت، اما شما یک کار دموکراتیک میکردید، اما جامعه روحانیت مبارز به ما به عنوان نمایندگان احزاب گفت که الان موقع گلهمندی نیست، الان روی لیست اتحاد و وحدت کنید تا این لیست موفق شود و بالاخره موفق شد، اما به قیمت این میزان گلهگذاری شد.
جامعه روحانیت ۸ دوره با آقایان مذاکره کرد و آقایان تمکین نکردند و نپذیرفتند. وقتی نپذیرفتند در تابستان سال قبل، ۴۰ حزب دعوت شدند، اقشار دعوت شدند. با آنها طرح موضوع شد. احزاب گفتند همراهی میکنیم و در یک مجموعه جدید باشیم، اما همه باشیم. نمیگوییم هر ۴۰ حزب در اینجا عضو شویم، ولی ما هر تعدادی که میخواهید بگذارید انتخاب کنیم. این ضلع احزاب از مثلث شورای وحدت شد. ضلع دوم اقشار بودند و دعوت شدند که نماینده معرفی کنند. ۷ نفر را آنها گذاشتند که بانوان دو نفر و بقیه نیز یک نفر معرفی کردند. جامعه روحانیت مبارز هم ۳ نفر را معرفی کرد تا در شورای مرکزی تصمیم بگیریم که ضلع سوم شود. بسیار جالب است که جامعه روحانیت مبارز گفت که من این سه نفری که گذاشتم که اگر نظر آنها رای عمومی را آورد، مصوبه میشود، نه اینکه به اعتبار این که عضو جامعه روحانیت مبارز هستند حرف آنها حتماً باید تصویب شود و این دموکراتیکترین برخوردی بود که جامعه روحانیت مبارز میتوانست این کار را انجام دهد. به این ترتیب شورای وحدت را تشکیل دادیم. از آن روز تا الان که بیش از ۹ ماه گذشته هیچ تخریبی نداشتهایم. ما اولین مجموعهای بودیم که در ارتباط با کاندیدای ریاست جمهوری گفتیم آقای رئیسی باشند. به محض اینکه از آقای رئیسی نام بردیم، شورای وحدت کارش را شروع کرد و کلید خورد که شورای وحدت دنبال آقای لاریجانی است!
*یک مسئلهای هم پیش آمد که شما هم موضع گیری کردید. آقای پورمحمدی و آقای باهنر به نوعی کد میدادند آقای لاریجانی باشد. قبول دارید؟ یکباره شما بیان کردید آقای لاریجانی برای ما نیست و آقای رئیسی نامزد ماست.
شما باید عملکرد و خروجی ما را ببینید. ما ۱۵ نفر بودیم و همه موارد را بحث میکردیم. یک بار در این جلسه ۱۵ نفره صحبت از آقای لاریجانی نکردیم. ابتدا از آقای رئیسی صحبت کردیم و، چون از آمدن ایشان مطمئن نبودیم، گفتیم با کسان دیگری هم گفتگو کنیم و ۱۰ اسم دادیم و در این تعداد هم هیچ صحبتی از آقای لاریجانی نبود. وقتی این مواضع را گرفتیم مقاله نوشتند که شورای وحدت دنبال آقای لاریجانی است. در عین حال ما معتقد هستیم خاستگاه ما یکی است، مشترکات ما بسیار زیاد است. ما در جبهه بزرگ انقلاب با هم قرار داریم.
*همین طور در این مسیر حرکت میکنید؟
ما فکر میکنیم شیوهها را در طول راه باید تصحیح کنیم. ما با هدف تصحیح شیوهها برای یکی شدن مذاکره کردیم، بعد از اینکه شورای وحدت بوجود آمد. برای ادامه مذاکرات همیشه آماده هستیم؛ بنابراین جوان هستیم و کار میکنیم و ان شاالله برای دوره بعد تلاش میکنیم.
*فکر میکنید برای دورههای بعد به نقطه مشترک برسید؟
امیدواریم.
* آقای متکی فکر میکنند که دولت منتخب و آقای رئیسی، رئیس جمهور منتخب، همانطور که ایشان بیان کردند من رئیس جمهور همه ایران، چه کسانی که به من رای دادند و چه کسانی که رای ندادند و چه کسانی که اصلاً رای ندادند، هستم، چه مسئولیتی در قبال الان کشور دارد بخصوص که بسیاری مسیر سنگینی است و با یک عملکرد درست خیلی از این نارضایتیها و ناراحتیها و دلخوریها ان شاالله حل میشود و میتواند در انتخابات بعدی اثر خودش را نشان دهد.
من به آقای رئیسی تبریک میگویم؛ آقای رئیسی اولین خان را پشت سر گذاشتند که آن انتخابات بود؛ ۶ خان دیگر پیش روی دارند. آقای رئیسی وقتی در ثبت نام آمد و گفت من مستقل ثبتنام میکنم، مردم بلافاصله این کلام را ترجمه کردند. الان مردم منتظر هستند که ببینند ویترینی که آقای رئیسی میچیند و دولتی که تنظیم میکند آیا آن فراجناحی بودن را میتوانند در آن ببینند یا خیر؟
در قسمت بعدی، این است که ما مشکلات فراوانی داریم. تحریم اثر میگذارد، اما ۲۰ درصد وقتی ۵ سال از آن میگذرد ۱۰۰ درصد میشود. ما البته بعنوان واسطه بین دولت آقای رئیسی و مردم باید تلاش کنیم که مطالبات انباشته شده را یکباره نمیتوان برآورده کرد و این نکته بسیار مهمی است، البته مردم اگر ببینند مسئولین برای مطالبات کار میکنند صبوری میکنند.
*در عرصه سیاست خارجی فکر میکنید چگونه تیم خود را باید بچینند؟
من فکر میکنم ایشان اولین محوری که در سیاست خارجی مدنظر دارد این است که ما ناگزیر از تعامل با جهان هستیم، منتهی این تعامل باید هم تحولخواهانه باشد و هم ضدسلطه باشد.
*فکر میکنید چهره وزیر خارجه جوانتر خواهد بود؟
حتماً باید روحیه جوانی داشته باشد.
*فکر میکنید از بدنه وزارت خارجه است یا از بیرون آن؟
من معتقدم هم در وزارت خارجه و هم بیرون وزارت خارجه نیروهای مناسب حضور دارند.
*نکتهای که وجود دارد برخی تحلیل میکنند مذاکرات وین تقریباً به مرحله نهایی رسیده و منتظر انتخابات بودند، بعد از انتخابات ممکن است تمام شود و تمام شده است. این را قبول دارید یا خیر؟
من به این خوشبینی نیستم؛ قبلاً هم بیان کردم. در وین آمریکاییها به کرات مواضع خود را بیان کردند. ما اساساً ساختاری را پذیرفتهایم که در آن ساختار اصلاً نقشآفرین نیستیم. ما پذیرفتیم دولت امریکا جداست و کنگره آمریکا جداست. این جدا بودن را برای مجلس و دولت خودمان قائل نشدیم، ولذا به محض اینکه مجلس کوچکترین حرف مخالفی بیان میکرد، با آن برخورد میکردیم. در لایههای داخلی آمریکا باید خیلی پیچیدهتر از اینها وارد گفتگو میشدیم.
نظر شما