به گزارش بولتن نیوز، سعید جلیلی، نامزد سیزدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری، امشب (سهشنبه ۱۱ خرداد) در برنامه گفتوگوی ویژه خبری حضور یافت و به سؤالات مجری برنامه پاسخ گفت.
محورهای مهم گفتوگوی سعید جلیلی را در ادامه میخوانید:
- یکی از برنامههای مهمی که دولت باید داشته باشد که سایر برنامهها هم تحت تأثیر قرار میدهد، موضوع ارزآوری است.
- یکی از مسائل مهم این است که در سالهای مختلف دولتها موضوعی را مطرح میکنند. مثلاً می گویند امسال درآمد ارزیمان کم است پس همه برنامهها تحت تأثیر قرار میگیرد. اینجا دو نگاه وجود دارد. یک نگاه که حداقلی است این است که مثلاً بازار ارز را تنظیم کنیم و مراقب باشیم نوسانات ارزی را بگیریم. این حداقلی است و نمیتواند ما را به موفقیت برساند.
- چیزی که من روی آن تأکید دارم این است که کشور موفقیتهایی دارد که بر اساس آن باید به قلهها نگاه کند. نمیخواهم شعار بدهم. در بررسیهایی که این هشت سال داشتهایم به جمعبندی مهمی رسیدهایم و اینکه کشور را نباید تنها اداره کرد، بلکه باید جهش داد.
- جهش یعنی اینکه امروز کشور فرصتهای ارزشمندی دارد که اگر با یک مدیریت صحیح و برنامهریزی صحیح دنبال کنید کشور جهش پیدا میکند.
- در موضوع ارز، دولت باید برای ارزآوری یک برنامه با نگاه مبتنی بر جهش داشته باشد.
- یک وقت شما میگویید نفت خام میفروشم و امسال نتوانستهایم بفروشیم پس درآمد ارزی من کم شد و بازار ارز دچار کمبود میشود. این یک نوع اداره کشور است. یک وقت این است که شما برای ارزآوری برنامه دارید و آن را فقط منوط به وزارت نفت آن هم فروش نفت خام نمیکنید.
- ما در این چند سال برای موضوع ارز، برنامهای طراحی کردیم که دولت باید برنامه داشته باشد و مأمویت تعیین کند برای تک تک دستگاههای خودش که آنها بتوانند ارزآوری داشته باشند نه اینکه مصرفکننده ارز باشند. دستگاههای دولتی مأموریت پیدا میکنند که بخش خصوصی را برای ارزآوری فعال کنند.
- وزارت کشاورزی باید بستری را فراهم کند که کشاورزان ما به میزانی از تولید برسند که صادرات داشته باشند.
- اگر هر بخشی قرار باشد برای خودش کاری کند و سیاستهای بخش خود را پیش ببرد پس کارویژه رئیسجمهور چیست. هنر رئیسجمهور این است که دستگاههای مختلف را همآهنگ و همافزا کند.
- در بحث ارزآوری، وزارت خارجه هم نقش دارد. نمیتواند بگوید کار من مذاکره با چند کشور است، آن هم یکی از کارهاست.
- به بوشهر رفته بودم، کشاورزان گوجه تولید کرده بودند و در فصل نزدیک به زمستان، دیدیم که عزا گرفتهاند که گوجه ما خریدار ندارد، چون جلوی صادرات آن گرفته شده است. این در حالی است که روسیه سالی ۱۱ میلیارد دلار واردات صیفیجات دارد. سهم ما از این بازار، تقریباً هیچ است. خب شما میتوانید این بازار را بگیرید.
- اگر میگوییم بازار ارز را تنظیم کنیم یک وقت این است که برویم چهار راه استانبول و بررسی کنیم ببینیم چهار نفر چکار میکنند. انقدر نازل برخورد کنیم. یک بار این است که با توجه به توانمندیهای کشور آنقدر تأمین ارز کنم که کشور جهش پیدا کند تا با یک اتفاق انقدر دچار نوسان نشود.
- دولت وظیفه دارد نسبت به تأمین مسکن که حق مردم است اقدام کند. آماری که در هشت سال گذشته وجود دارد نگران کننده است. یعنی زمانی متوسط سالی ۸۰۰ هزار مسکن میساختیم که به حدود ۴۰۰ هزار رسیده است.
- اگر به بخش مسکن نپردازیم روی کسب و کار و ازدواج هم تأثیر میگذارد. باید حداقل سالی یک میلیون مسکن بسازیم. امّا آیا مسکن مهر کامل بود؟ نه حتماً باید تکمیل شود. اقتضائات بومی را باید در مسکن در نظر بگیرید، اقتضائات محیطی و چیزهایی که در معماری ایرانی- اسلامی باید یک مسکن داشته باشد.
- برای مسکن باید سیاستهای اقتصادی داشته باشید که بازار مسکن را بتوانید مدیریت کنید تا مسکن از کالایی سرمایهای به مصرفی تبدیل شود.
- چند کار بزرگ را درباره مسکن انجام میدهیم؛ نخست اعطای تسهیلات. با رشد بالای قیمتها مردم نمیتوانند برای مسکن، آورده اولیه داشته باشند. پس دولت باید تسهیلاتی را تخصیص دهید.
- یکی از بهترین عرصهها برای بازگشت تسهیلات، همین مسکن است. در زمان مسکن مهر میگفتند ۳۷ هزار میلیارد وام به مردم داده شد و تورم ایجاد شد، حال اینکه الان گفته میشود که عمده آن ۳۷ هزار میلیارد تومان بازگشته است. چون مردمی که مسکن میگیرند، قسط را سروقت پرداخت میکنند، حالا این را مقایسه کنید با اینکه میگویند ۹۰ هزار میلیارد معوقات بانکی ما در دست ۱۱ نفر است.
- در بحث عرضه زمین و اعطای تسهیلات اقدام میکنیم به نحوی که حداقل سالی یک میلیون مسکن ساخته شود.
- اینکه گفتیم در چهارسال آینده کشور را نه فقط اداره بلکه باید جهش داد، این بهمعنای کارهای بزرگ و خیلی راهبردی نیست و اینطور نیست که کاری به معیشت مردم نداشته باشیم. نه اتفاقاً اگر میخواهید اقتصاد را جهش دهیم، یک بحث اساسی این است که برای معیشت مردم برنامه مشخص داشته باشید.
- در این هشت سال در کارگروههای مختلف با حضور جوانان متخصص، اساتید دانشگاه و مدیران سابق، روی طرحهای معیشتی کار کردهایم.
- فشار معیشت باید از روی مردم برداشته شود تا مردم بتوانند نفس بکشند. آن هم با همین بودجه و امکانات موجود. بحث ما این است که در همین سه سال اخیر ۵۵ میلیارد دلار ارز ۴۲۰۰ برای معیشت مردم تخصیص پیدا کرده است، امّا خود دوستان میگویند آنطور به دست مردم نرسیده است. یک بحث جدی این است که پس دولت چکاره است.
- سال 91 هم در زمینه توزیع مشکل پیش آمد. در چنین صورتی، یک زمان این است که فلان متخلف را بگیری، یک زمانی دیگر این است که این مشکل، ساز و کار میخواهد. مخصوصاً امروز با این فناوریها پیشرفته، با سازوکارهای هوشمند کردن و فوق هوشمند کردن دولت، میتوانید مناسباتی را برای توزیع شکل دهید.
- مثلاً وقتی پورتال ارزی، پورتال کالا و پورتال حمل و نقل و انبارها را تشکیل دهید توزیع مدیریت میشود.
- شبکه مویرگی بسیار خوبی در همه محلات و کوچهها کشور داریم که سالهاست دارند خدمات میدهند. اگر سیستمی طراحی کردیم که کالا به خوبی به دست این شبکه برسد، نهتها مردم برای دریافت کالا در صف قرار نمیگیرند و کرامتشان خدشهدار نمیشود، بلکه آن مغازه دار است که به دنبال مردم میرود و میگوید بیا از ما خرید کن.
- چند طرح معیشتی داریم که یکی از آنها طرح سبد غذایی است. اگر می گویید معیشت این نیست که یارانهای بدهیم تا مردم به نانی برسند.
- ما بررسی کردیم که 13 قلم کالا که باید به مردم برسد تا تغذیه متعادل را تأمین کند و مثلاً روزی 2500 کالری در طیفی از مواد مغزی دریافت کنند. اگر این اقدام صورت گیرد، در چند عرصه موفق خواهید بود؛ تولید افزایش پیدا خواهد کرد و تأمین کالا بیشتر میشود و بر همین مبنا اشتغال ایجاد میشود و کالای مردم هم تأمین میشود.
- دو طرح دیگر این است که سهم مردم را از انرژی به خودشان بدهیم، تحت عنوان طرح «وان» که دو سه سال کار جدی و عمیق روی آن کردیم. این طرح درباره بنزین، برق و گاز است که مردم سهم مشخصی از این حاملها دارند و خودشان باید بتوانند آن را مدیریت کنن و باعث اصلاح الگوی مصرف هم میشود. مازاد انرژی خود را هم می توانند واگذار کنند و از پول آن استفاده کنند.
- درواقع یک بازار شکل میگیرد که اصلاً هم نیاز به ورود دولت ندارد. چیزی هم گران نمیشود. به عدالت هم نزدیک است. الان سهم مردم از انرژی این است که اگر کسی 5 ماشین داشته باشد 5 برابر استفاده میکند و اگر ماشین نداشته باشد اصلاً استفاده نمیکند. این توزیع، عادلانه نیست.
- برای تفریح و شادکامی مردم هم برنامه داریم، آن هم بر اساس همین بودجه. الان دولت دارایی و بودجهای دارد که خوب هزینه نمیشود. یکی از طرحهای ما این است که مکانهای اقامتی و سیاحتی و مهمانسراهایی که در اختیار دولت قرار دارد، تقریباً اندازه مکان های بخش خصوصی است که برای کارمندان دولت است و اشکالی هم ندارد و باید استفاده کنند، امّا شش ماه سال تقریباً خالی هستند.
- اگر سالی پانصد هزار ازدواج میشود، ما می توانیم به هر زوج پنج روز رایگان سفر اختصاص داد تا از این اماکن دولتی استفاده کنند. همچنین اگر میگویید تحکیم خانواده، فردی که یک بار با پدر و مادرش مسافرت نرفته، میتواند سه روز برای دهک پای پایین درآمدی این سفر را قرار دهید.
- در هشت سال گذشته خیلی روی موضوع خصوصی سازی متمرکز شدیم. واگذاریهایی مثل هفت تپه و هپکو به شکل واضحی نشان میداد سوءمدیریت بوده است.
- یکی از علتهای مشکلات امروز خصوصیسازی این بوده که دولت از خصوصیسازی نگاه صرفاً درآمدی داشته است. این خیلی غلط است. اصلاً چرا خصوصی سازی کردیم؟ چون دولت در اداره آن مجموعهها ناتوان بود و قرار شد مردم را مشارکت دهیم تا ارتقاء کارآیی داشته باشند نه اینکه به بدترین وضع بیفتند.
- یکی دیگر از اشکالات این بوده که واگذاری بدون توجه به ماهیت شرکتها انجام شده است. برخی شرکتها اهمیت راهبردی دارند، مثل ماشین سازی تبریز که در خاورماینه جایگاهی دارد اما به کسی که دیپلم هم نداشته و فقط پول داشت واگذار شده، آن هم به ثمن بخس.
- امّا راه حل چیست؟ یکی واگذاری مدیریتهاست. مدیریت را باید واگذار و زمین را از انتقال مالکیت حذف کنید تا بتواند پایدار شود یا واگذاری را مشروط به ارتقاء کارایی کنیم. راه حل این است که شفاف سازی کنیم. اگر روز اول شفاف بگویی هپکو را به این میزان واگذار کردم، حتماً افکار عمومی اجازه این کار را نمیدهد.
- باید در هیأت واگذاری یک تعریف مجدد بشود، همچنین در معیارهای ارزشگذاری بویژه با تأکید بر داراییهای غیر مشهود. حتماً باید در این موارد بازنگری بشود.
- اگر صحبت از ارتقاء و جهش میکنیم برای این است که بتوانیم تولید بیشتر از پول باشد. تورم به این دلیل پیش میآید که پول شما بیشتر از کالا است که یک قصه پرغصه است.
- از سال ۵۲ تا ۹۸ در این ۴۷ سال میزان پول کشور بیش از ۴۲ هزار برابر شده است اما تولید کشور ۱.۷ دهم برابر شده است. راه حل این مشکل توجه به بازار سرمایه و تولید کالاست. توجه به بازار سرمایه به خاطر این است که تولید کالا بیشتر شود نه اینکه سفتهبازی و سوداگری بیشتر شود و بازار ثانویه و سوداگری و بازار اولیه به حاشیه برود.
- رفتن نقدینگی به سمت بازار سرمایه برای تولید کالاها است نه اینکه دچار سفته بازی شود. متاسفانه در یکی ، دو سال گذشته در این بازار سوء تدبیر های جدی صورت گرفته است. بازار سرمایه باید محلی باشد برای جذب مردم برای تولید نه یککوره ای برای سوزاندن سرمایه مردم. بازار سرمایه باید مطمئن و پایدار باشد.
- گفته میشود نفت را نمی توان فروخت اتفاقا این فرصتی می شود که به جای اینکه نفت خام بفروشی تبدیل فرآورده کنید عوض اینکه بشکه ای ۵۰ دلار بفروشید تا ۲ هزار دلار میتوانید با ارزش افزوده که دارد افزایش پیدا کند.
- اگر ۱۰ یا ۸ پتروپالایشگاه مثل ستاره خلیجفارس بسازید میتوانید نفت خود را تبدیل به فرآورده کنید و فرآوردهها تبدیل به صنایع پایین دستی پتروشیمی کنید که منافع زیادی خواهد داشت و تحریم نمیتواند بر آن اثر کنند.
- در همین سه سال گذشته که فشار حداکثری بود خود دوستان دولت می گویند و دشمنان هم به آن اعتراف دارند که نتوانستند به بازار پتروشیمی و فرآوردههای ما فشار را اعمال کند. از طریق تامین مالی و بورس مردم را در این برنامه مشارکت دهید تا سود قابل اطمینان در دراز مدت داشته باشند آن وقت دولت باید بگوید به همان میزان که مشارکت میکنید به شما سود پرداخت میکنم و این بود واقعی، پایدار و تضمین شده است.
- اما یک وقت می بینیم افرادی غیرمسئول مثلاً رییس دفتر میگوید شاخص باید انقدر باشد. لذا چیزی که فکر میکنیم بازار سرمایه، بازار پول و بیمهای است که اینها را تضمین کند و این ها باید با هم، هم آهنگ و هم افزا باشند. هنر رییسجمهور این است.
- یکی از مشکلاتی که برای بازار بورس پیش آمد به این دلیل بود که دو وزارتخانه از یک دولت در یک روز دو نگاه متفاوت دارند و دو پالس متفاوت به بازار می دهند. وزیر نفت یک چیز میگوید وزیر اقتصاد یک چیز دیگری میگوید.
- اگر آمدید آن شورای ثبات را بین نهادهای مالی، یعنی بین بیمه مرکزی، بانک مرکزی و بازار سرمایه که بورس هست شکل دادید و با هم هماهنگ شدند، مردم هم منتفع می شوند. این غلط است که افرادی بخواهند در بورس یک شبه پولدار شوند و با خدای ناکرده ضرر کنند.
- در بحث های مختلف اقتصادی بین همین نامزدهای انتخاباتی و حتی دولت مستقل در برخی موارد اشتراک نظر وجود دارد اما مردم این سوال را از خود می پرسند پس چرا اجرا نمی شود؟ فساد اینجا معنی پیدا میکند که فساد یک طیف است.
- اگر کسی کار نمایشی هم کرد آن هم فساد است، اگر کسی آمد در موضوعی تعارف کرد آن هم فساد است، اگر کسی در پیگیری موضوعات جدیت نداشت اینها هم فساد است. فساد، یعنی متزلزل کردن یک کار. اگر به اینها به عنوان مصادیقی از فساد توجه نکنید ممکن است با چند مفسد هم برخورد کنید اما اینها نمونه و ریشه هستند.
- اینکه رییس دفتر فلانی در مورد بورس نظر دهد این فساد است.
- سه جور با فساد می توانید برخورد کنید، یک وقتی با خود مفسد برخورد می کنید، یک وقتی است که بر فساد نظارتهای جدی میگذارید ، یک وقتی هم سازوکاری را درست میکنید که اصلا فساد نتواند شکل گیرد.
- شکل گیری بانکهای اطلاعاتی و تقاطع دادن بانک های اطلاعاتی با یکدیگر اجازه نمیدهد اصلا فسادی بروز پیدا کند.چرا در کشور ما مجوز فروشی وجود دارد.
∎
نظر شما