به گزارش اداره اطلاع رسانی و روابط عمومی اداره کل آموزش و پرورش استان اصفهان ۱۹ اردیبهشت ماه سالگرد تولد استاد جبّار باغچه بان بنیانگذار آموزش رسمی ناشنوایان در ایران بود. استاد جبّار باغچه بان در سال 1303 شمسی تابلوی کوچک را با اعلانی بدین مضمون در درب کودکستان زد: " در باغچه اطفال کلاسی برای تعلیم نوشتن و خواندن و حرف زدن به بچه های کرولال گشایش یافت و هر طفل کرو لالی می تواند به طور مجانی در این کلاس تحصیل کند. از ساعت چهار تا نه بعد از ظهر برای اسم نویسی به دفتر باغچه اطفال مراجعه کنید"
صدای این اعلان مانند انفجار بمبی توجه عموم دانشمندان و فرهنگیان تبریز را به خود جلب کرد و جنجالی بر پا ساخت. تقریبا همان بلایی که در آغاز دعوی نبوت به سر هر پیغمبری آمده بود به سر جبار نیز آمد. خوشبختانه ثبات قدم باغچه بان بی نتیجه نماند چون دو روز بعد از اعلام اعلان دو فرزند آقای قزوینی و لطفعلی رعدی آذرخشی که کرولال مادر زاد بودند اسم نویسی کردند.
پس از شش ماه در باغچه اطفال جشنی برای امتحان این سه کودک کرو لال برپا شد. در این جشن تمام فرهنگیان و دانشمندان تبریز و علمای خارجی و اعضای کنسولگری ها حضور داشتند و در حیاط بزرگ باغجه اطفال که محل نطق محمد خیابانی بود جایی برای گذاشتن یک صندلی دیگر باقی نمانده بود. و علاوه بر دیوارهای حیاط درختان خانه های همجوار هم آدم بار آورده بودند.
خلاصه امتحان شروع شد بچه ها برای مردم درس خواندند و در تخته سیاه دیکته نوشتند. لذا تقدیرها و تمجیدها از زمین می جوشید و از آسمان می بارید. مردم از دست زدن و هورا کشیدن سیر نمی شدند. به این ترتیب آموزش و پرورش ناشنوایان در ایران آغاز گردید البته با دشواری زیاد. باغچه بان بعد از موفقیت در تعلیم به سه کودک کرو لال در تبریز به فکر تالیف کتاب الفبای دستی مخصوص ناشنوایان در سال 1303 شمسی افتاد. اهمیت کارش در این است که با اینکه در زمینه تعلیم و تربیت کودکان ناشنوا هیچ تجربه ای نداشته و هیچ گونه دوره ای را طی نکرده بود بعد از اندیشه و تلاش زیاد موفق به کشف اسرار صداهای زبان شد و آن را به دو گروه صداهای تنفسی و حنجره ای و هریک از آنها را به دو دسته صداهای امتداد پذیر و غیر امتداد پذیر تقسیم کرد. این کشف معمای تعلیم و اصلاح تعلیم و اصلاح تلفظ کودکان کرو لال را برای باغچه بان حل کرد.
او برای اینکه صدا را برای طفل کر محسوس کند از حواس بینایی و لامسه اش مدد گرفت و الفبای دستی باغچه بان را اختراع کرد که تلفظ هر حرف را با شکل انگشتان و محل گذاشتن دست بر سینه و یا نگاهداشتن آن در مقابل دهان نشان می دهد و به خاطر تاکید زیاد بر روی تلفظ و لبخوانی به الفبای گویای باغچه بان شهرت یافت و با چاپ در کتاب الفبای گویا به سال 1329 شمسی به تکامل رسید.
باغچه بان در اواخر سال 1306 شمسی به طور موقت از تعلیم به کرو لالهای تبریز دست کشید و به شیراز رفت و در اولین کودکستان شیراز واقع در خیابان دو میل شروع به فعالیت کرد که از پربارترین دوره های زندگی اش محسوب می شود و کتابش تحت عنوان زندگی کودکان که شامل اشعار و سرودهای کودکانه و چیستانها می باشد به سال 1308 شمسی در شیراز چاپ شد که به عنوان نخستین کتاب غیر درسی کودکان ایرانی در تاریخ ادبیات کودکان ایران شناخته شد.
او در کودکستان شیراز هفت نمایشنامه مخصوص کودکان تحت عنوان پیر و ترب / گرگ و چوپان / خانم خزوک / مجادله دو پری / شیر و باغبان / شنگول و منگول / آتشدان زرتشت را نوشت که نخستین ادبیات نمایشی کودکان ایران به شمار می آید. در این دوره کتاب بازیچه دانش به سال 1311 شمسی تالیف شد که شامل طرح چند نوع بازیچه برای پرورش قوای فکری و تقویت حافظه کودکان می باشد. باغچه بان چون همواره به فکر مسئله تعلیم به کرو لالها بود در سال 1311 شمسی که به تهران آمد به دنبال تاسیس دبستان مخصوص کرولالها رفت.
باغچه بان با تشویق دوست خویش دکتر بهره مند در روزنامه اطلاعات آذرماه 1311 شمسی اعلانی به شرح زیر داد:" مقتضی است کسانی که دارای اطفال کرولال هستند و مایلند اطفالشان در مدت کمی نوشتن و خواندن و حرف زدن آموخته و از فقر و بدبختی که آتیه ایشان را تهدید می کند نجات یابند. از این تاریخ عصرها از ساعت 3 الی 6 بعد از ظهر برای ثبت نام به آدرس ذیل مراجعه فرمایند. اطفالی که از نقاط دور دست از قبیل ولایات و ایالات فرستاده می شوند با شرایط خصوصی به طور شبانه روزی پذیرایی خواهند شد. بدیهی است آقایان مراجعه کنندگان در مراجعه به این موسسه تسریع خواهند فرمود زیرا وقتی که عده اطفال به حد کافی رسید طفل دیگری قبول نخواهد شد. نشانی : تهران خیابان ناصر خسرو مطب دکتر هوشمند. "
سوفیا لبنان و ادیک بارسقیان از اولین شاگردان بودند که اسم نویسی کردند و تا آخر سال سه چهار نفر همچون رضا قلی شهیدی هم به تعداد شاگردان جبار باغچه بان اضافه شد . پس از هشت ماه تدریس در خانه پدر سوفیا لبنان جشن امتحانی برای شاگردان ناشنوا فراهم شد و آقای وزیر از مشاهده درس و نتیجه امتحان بچه های کرولال بسیار متعجب شد و مقرر نمود از همان تاریخ ماهانه به دبستان اعانه داده شود لذا کار باغچه بان رو به بهبودی رفت و او توانست امتیاز دبستان کرولالهای باغچه بان را در آغاز سال 1313 شمسی بگیرد و سپس دستگاهی تحت عنوان تلفن گنگ یا گوشی استخوانی را اختراع کند که کرولالها با گرفتن میله آن به دندان می توانستند از طریق استخوان فک صورت ارتعاشات صوتی را دریابند و بشنوند . این دستگاه جالب در 18 فروردین همان سال تحت شماره 118 در اداره ثبت شرکتها و علائم تجارتی و اختراعات ثبت گردیده است.
در آخر سال دهم فعالیت دبستان کرولالهای باغچه بان ( 1322 شمسی ) تعداد شاگردان ناشنوا به سی نفر رسید لذا در این وضع کار باغچه بان بسیار سنگین و توان فرسا بود که شاید در دنیا کم سابقه باشد. سرانجام او به فکر افتاد که جمعیتی برای حمایت کودکان کرولال را تاسیس کند تا ضمن ایجاد مرجع و ملجا کودکان کرولال فقیر بودجه ای برای تربیت معلمان مورد نیاز فراهم نماید. بدینوسیله اساسنامه جمعیت حمایت کودکان کرولال در سال 1323 شمسی به ثبت رسید.
او همیشه دوست داشت از هر راهی که به نظر می آمد به ناشنوایان هویت و شخصیت مستقلی ببخشد و بدین منظور گروهی از فارغ التحصیلان کرولال را دعوت کرد و به آنان پیشنهاد داد تا کانونی که تمام اعضا و نیز هئیت مدیره آن کرولال باشند تاسیس شود. بنابراین کانون کرولالها به سرپرستی رضا قلی شهیدی در سال 1327 شمسی شروع به کار شد اما به دلیل نداشتن محل دائمی و درآمد بعد از دو سه سال متوقف شد.
سپس اساسنامه دبستان کرولالهای باغچه بان در 14 اسفند 1328 شمسی به تصویب رسید و در آن برنامه آموزش پنج سال ابتدایی که توسط باغچه بان نوشته شده است دیده می شود. باغچه بان عاشق زندگی و تجلیات آن بود و تا لحظه آخر زیبایی های جهان را می ستود و به آن درود می فرستاد و سر انجام با آن همه کوشش و تلاش بی نظیر در سن 80 سالگی پس از یک بیماری کوتاه چهار روزه در حالیکه افکار و اعمال پاکش مورد تائید مقامات فرهنگ دوست و افراد خیر قرار گرفته بود به تاریخ چهارم آذر سال 1345 شمسی چشم از جهان فانی فرو بست و ناشنوایان ایران را در اندوهی ابدی فرو برد.
نظر شما