گزارش «وطن امروز» از نقش سپاه قدس در جلوگیری از دیپلماسی انفعالی در غرب آسیا و پاسداری از آرمان آزادی فلسطین
رزمندگان بدون مرز
صاحبخبر - «سپاه قدس را به عنوان یک مجموعه و سازمان اداری صرفا نبینیم، بلکه به عنوان یک نهاد انسانی و دارای انگیزههای بزرگ و روشن انسانی مشاهده کنیم... سپاه قدس یک نیرویی است که با سعهصدر به همه جا و همه کس نگاه میکند. رزمندگان بدون مرزند؛ رزمندگانی که هر جا نیاز باشد در آنجا حضور پیدا میکنند؛ خود را بلاگردان مقدسات و حریمهای مقدس میکنند.... آن وقت همینها هستند که میروند و سایه جنگ و ترور و تخریب را از کشور خودمان هم دور و دفع میکنند.... بخش مهمی از امنیت میهن عزیز ما محصول کار همین جوانهای مؤمنی است که سالها تحت فرماندهی سردار شهید عزیزمان کار و تلاش کردند». اینها بریدههایی از کلام رهبر حکیم انقلاب اسلامی درباره «سپاه قدس» است که در خطبه نماز جمعه ۲۷ دیماه ۱۳۹۸ بیان فرمودند. نیرویی که به فرماندهی سردار شهید حاجقاسم سلیمانی، نه تنها آوازهاش در 4 گوشه دنیا پیچیده، بلکه مهرش در قلب همه مستضعفان و آزادیخواهان جهان ریشه دوانده است. رهبر معظم انقلاب در سخنرانی اخیر خود که به مناسبت روز معلم و روزکارگر ایراد شد، جملهای را با تعابیر تحسینبرانگیز درباره سپاه قدس بیان کردند که تامل در آن بسیار حائز اهمیت است. ایشان در بخش پایانی سخنان خود بعد از اشاره به مطالب فایل صوتی منتشر شده از سخنان وزیر امور خارجه، اظهار داشتند: نیروی قدس بزرگترین عامل جلوگیری از دیپلماسی انفعالی در غرب آسیاست. این جمله کلیدی، نیازمند تبیین ۲ موضوع است؛ یکی تبیین کلیدواژه دیپلماسی انفعالی و شاخصهای آن و دیگری بررسی چگونگی خنثیسازی این نوع دیپلماسی در منطقه غرب آسیا از سوی سپاه قدس. به همین علت تلاش کردیم در گفتوگو با کارشناسان و صاحبنظران مطالعات خاورمیانه و روابط بینالملل، تصویر روشنتری از این ۲ موضوع استراتژیک را ترسیم کنیم. *** سپاه قدس پروژه صهیونیستی «از نیل تا فرات» را ناکام گذاشت محمدمحسن فایضی*: پس از انتشار صوت محمدجواد ظریف، دوگانه کاریکاتوری و اشتباه «میدان» یا «دیپلماسی» در گوشه و کنار مطرح شده است. اما میدان یا دیپلماسی نه تنها در نقطه مقابل هم نیستند بلکه در تکمیل کننده و در کنشگری یکدیگرند. واقعیتهای موجود در منطقه غرب آسیا و تجربه یک دهه کنشگری جمهوری اسلامی در منطقه نشان داده، این میدان و بازوی نظامی کشور بوده که توانسته کشور را به خواسته خود و اقتدار برساند. دلیل اصلی این تحقق، ماهیت اصلی منطقه و وجود مؤلفههای منطقهای است. اصلیترین مولفههای شکلدهنده معادلات، پرونده رژیم صهیونیستی و فلسطین است؛ پروندهای که بر بسیاری از تحولات دهههای اخیر سایه انداخته است. از تقابل با پیروزی انقلاب اسلامی، تا جبههبندیهای منطقهای و حتی سیاستهای کلان آمریکا و روسیه در خاورمیانه. اسرائیل مولفهای است که به باور بسیاری از تحلیلگران بنام آمریکایی مانند مرشایمر، دلیل نخست ورود ایالات متحده به جنگ عراق بوده است. آنچه واقعیت منطقه ما را شکل داده، کنش، توطئه و ماهیت و جایگاه رژیم اشغالگر به عنوان یک غده سرطانی در میان جهان اسلام و سرزمینهای اسلامی است. امام خمینی(ره) در ارتباط با اهداف اساسی رژیم صهیونیستی صراحتا میفرمایند: «این جرثومه فساد را که در قلب کشورهای اسلامی گماشتهاند، تنها برای سرکوبی ملت عرب نیست، بلکه خطر و ضرر آن متوجه همه مناطق غرب آسیا است. نقشه، استیلا و سیطره صهیونیسم و استعمار بر دنیای اسلام و بیشتر سرزمینهای زرخیز و منابع سرشار کشورهای اسلامی میباشد». جمهوری اسلامی ایران با بهرهگیری از ۲ بازوی میدان و دیپلماسی، با حضور بیبدیل و صحیح بازوی میدانی توانسته طی 4 دهه در مساله فلسطین، با حمایت از گروههای مقاومت و زنده نگه داشتن مبارزات مسلحانه علیه رژیم صهیونیستی، تاثیر عمیقی در منطقه بگذارد و از سیاست انفعالی عبور کند. حمایت و توسعه توان نظامی حزبالله، حماس و جهاد اسلامی منجر به تحمیل شکستهای بزرگی بر پیکر صهیونیستها مانند خروج از لبنان، جنگ 33 روزه و مقاومتهای 22، 11، 51 و ۲ روزه شد. این شکستها سناریو و برنامه صهیونیستها را برای سیطره بر کل منطقه یک به یک نابود کرد. به طوری که اکنون رژیم صهیونیستی با کشیدن دیوار دور تا دور خود از نوار غزه تا مرزهای لبنان و اردن سعی دارد موجودیت پوشالی خود را حفظ کند. امام خامنهای در ششمین کنفرانس بینالمللی حمایت از انتفاضه فلسطین فرمودند: «مهمترین دستاورد مقاومت، ایجاد مانع اساسی در برابر پروژههای صهیونیستی است. موفقیت مقاومت، در تحمیل یک جنگ فرسایشی به دشمن است، یعنی توانسته برنامه اصلی رژیم صهیونیستی را که سیطره بر کل منطقه بود، به شکست بکشاند. در این روند، باید بحق، از اصل مقاومت و سلحشورانی که در دورههای مختلف و از همان ابتدای اجرای پرده تأسیس رژیم صهیونیستی به مقاومت پرداختند و با تقدیم جان خود، پرچم مقاومت را برافراشته نگاه داشته و نسل به نسل آن را منتقل کردند، تجلیل شود... اگر مقاومت، رژیم صهیونیستی را زمینگیر نکرده بود، اینک شاهد دستاندازی آن به دیگر سرزمینهای منطقه بودیم؛ از مصر گرفته تا اردن و عراق و خلیجفارس و...؛ آری این دستاورد بسیار مهم است». همچنین باید اشاره کرد یکی از مهمترین تأثیرات بنیادین انقلاب اسلامی بالاخص در مساله فلسطین، بازگشت اسلام به متن مبارزه است. در حالی که در دهههای 1960 و 1970 میلادی جریانهای چپ و ملیگرای ناسیونالیست عربی پرچم مبارزه را در دست داشتند و شکستهایی را متحمل شدند، ظهور یک قدرت با هویت دینی، جریانهای مذهبی و اسلامی را در فلسطین زنده کرد. باور به نقش و هویت ایمانی و اسلامی در مبارزه انقلاب اسلامی ایران انگیزه اصلی خیزش و رستاخیز اسلامی در فلسطین اشغالی بویژه در نوار غزه و کرانه باختری رود اردن محسوب میشود. اکنون پس از چند دهه جریانهای چپ، مارکسیستی یا سوسیالیستی و ناسیونالیسم کمترین نقش را در میان جریانهای مقاومتی ضدصهیونیستی دارند و نقش و اهمیت اسلام، جهاد و شهادت در خون تمام جریانهای مقاومت فلسطین جریان دارد. دستاوردها و ایستادگی جریانهای اسلامی مقاومت موجب شده کارآمدی این هویت برای امت اسلامی و فلسطین به یک باور تبدیل شود. این مساله و ویژگی با توجه به پیروزیهای محور مقاومت علیه رژیم صهیونیستی در ۲ دهه اخیر، بسیار مورد توجه قرار دارد. اما در پایان با نزدیکی روز قدس باید یک نکته را یادآور شد. تبیین چرایی و عقلایی بودن آرمان فلسطین، رفع شبهات کهنه درباره فلسطینیان و جریانهای مقاومت و در نهایت اجتماعی کردن مساله فلسطین، مسالهای است که باید بیش از گذشته به آن توجه شود. اگر چه دوگانه میدان و دیپلماسی به بهانههای انتخاباتی مطرح شده اما در میان افکارعمومی نیاز به پاسخی دقیق و به دور از سیاستزدگی دارد. برای تداوم راهبرد منطقهای جمهوری اسلامی با محوریت ضدیت با آمریکا و رژیم صهیونیستی، در مرحله نخست اقناع و همراهی افکارعمومی و نخبگان سیاسی انقلابی و حتی غیرانقلابی باید انجام شود؛ در غیر این صورت چالشهای موجود در حمایت از جریانهای مقاومت فلسطینی کار را دشوار خواهد کرد. منظور از اجتماعی کردن این است که یک موضوع و مساله برای افکار عمومی ملموس و قابل درک شود و افراد با این مساله توان و قابلیت همزادپنداری و نزدیکی داشته باشند. تعریف اقدامات جدید مردمی، افزایش و نقشآفرینی نهادهای مردمی، فراهم کردن بستر ارتباطات مردمی و غیردولتی، روایت زندگی اجتماعی فلسطینیان و... بخشی از اقداماتی است که میتواند مساله فلسطین را اجتماعی کرده و آرمان آزادی قدس را نهادینه و اجتماعی کند. تداوم مسیر سیاستزدگی در تکرار شعارها و اکتفا به اقدامات نمادین در حمایت از فلسطین (مثل راهپیمایی روز قدس و...) طی 4 دهه گذشته موجب شده آرمان فلسطین در بدنه اجتماعی جامعه نهادینه نشود و افراد با این مساله همزادپنداری و نزدیکی نکنند؛ نقیصهای که برای رفع آن باید کمر همت بست. * کارشناس مسائل فلسطین *** سردار قاآنی از نگاه صهیونیستها خالی از لطف نیست که خیلی گذرا نگاهی بیندازیم به تصویر و تحلیل رسانههای اسرائیلی از شخصیت فرمانده جدید سپاه قدس. از همان روزهای اول ترور سردار شهید سلیمانی، رسانههای غربی و عبری به دنبال تحلیل شرایط سپاه قدس بعد از ترور سردار سلیمانی بودند. روزنامه اسرائیلی یدیعوت آحارانوت یکی از رسانههایی بود که بعد از شهادت سردار سلیمانی، سعی کرد در یادداشتی به بررسی نحوه فکر و استراتژیهای سردار قاآنی بپردازد. روزنامه یدیعوت آحارانوت در یادداشت خود درباره فرمانده جدید سپاه قدس نوشت: «ژنرال اسماعیل قاآنی که 5 سال پیش اعتراف کرد موشکهای غزه را تأمین میکند، اکنون مسؤولیت نیروی قدس را بر عهده دارد و بر هرگونه انتقامی که ایران قصد دارد علیه ایالاتمتحده بگیرد نظارت خواهد کرد». یدیعوت آحارانوت در ادامه مینویسد: «اسماعیل قاآنی همانند سلف خود، در دهه 1980 با جنگ 8ساله ایران با عراق روبهرو شد و بعدا به نیروی قدس پیوست. نگاهی به لیست تحریمهای غربی نشان میدهد با آنکه وی مدت طولانی یکی از مقامات در سازمان (سپاه قدس) بوده است اما هنوز ناشناخته مانده است!» البته نویسنده در ادامه به این نکته اشاره میکند که سردار قاآنی سال 2012 به اتهام همکاری مالی با سپاه قدس تحریم شده است. این روزنامه صهیونیستی در ادامه به بخشی از سخنان رهبر انقلاب در حکم جدید سردار قاآنی اشاره میکند: «در اعلام قاآنی بهعنوان جانشین سلیمانی، آیتالله علی خامنهای او را یکی از برجستهترین فرماندهان در خدمت ایران خواند». یدیعوت آحارانوت مدعی است تحلیلگران غربی بر این باورند در حالی که سلیمانی بر کشورهای همسایه غربی ایران تمرکز میکرد، قاآنی نیروهای کشورهای شرقی ایران یعنی افغانستان و پاکستان را مدیریت میکرده است. به این ترتیب میتوان اذعان کرد فرمانده جدید سپاه قدس، همچنان برای غربیها و اسرائیلیها یک پدیده پیشبینیناپذیر است که عملکردش میتواند آنها را با شوکهای تازهتر و غافلگیرکنندهای مواجه کند. *** سپاه قدس سایه جنگ را از سر ایران برداشت دکتر فؤاد ایزدی: دیپلماسی سپاه قدس، «دیپلماسی تولید قدرت» است و دیپلماسی انفعالی دیپلماسی «واگذاری قدرت»؛ اولی امتیاز میگیرد، دومی امتیاز میدهد آقای دکتر! رهبر معظم انقلاب در سخنرانی اخیرشان فرمودند نیروی قدس مهمترین عامل جلوگیری از دیپلماسی انفعالی در غرب آسیا بوده است. من مشخصاً ۲ سوال از حضرتعالی دارم؛ یکی اینکه کلیدواژه «دیپلماسی انفعالی» دقیقاً ناظر بر چه رویکردی در سیاست خارجه است و دیگری اینکه سپاه قدس چگونه توانسته این دیپلماسی انفعالی را در منطقه غرب آسیا خنثی کند؟ از نظر من «دیپلماسی انفعالی» یعنی تمکین به وضع موجود و تبعیت از چارچوبهای تعیین شده از سوی هژمونی ابرقدرتها. دیپلماسی انفعالی به دنبال ایجاد قدرت نیست، بلکه به دنبال این است با دادن امتیاز، طرف مقابل را راضی کند که بخشی از نیازهای کشور را برآورده کند، در حالی که یک دیپلماسی فعال، با ایجاد قدرت، دشمن را مجبور به دادن امتیاز میکند و این کاری است که سپاه قدس انجام داده است. شما میبینید در یک ماه، چندین بار مقامات رژیم صهیونیستی ایران را تهدید به حمله نظامی میکنند اما چرا حمله نمیکنند؟ جوابش این است که سپاه قدس توانسته با توانمندسازی جنبشهای ضداسرائیلی و نهضتهای رهاییبخش فلسطین در منطقه و ایجاد همگرایی بین آنان، زمین جنگ را به همسایگی سرزمینهای اشغالی ببرد. خود این فعالیت که یک اجماع منطقهای بین گروههای مختلف مبارز علیه اسرائیل ایجاد شود و اینها یک شبکه منسجم را تشکیل دهند که ما امروز آن را تحت عنوان جبهه مقاومت میشناسیم؛ جبههای که از لبنان و سوریه تا پاکستان و عراق و افغانستان و یمن در آن حضور دارند، خود همین ایجاد همگرایی بین این طیفهای مختلف، نیازمند یک دیپلماسی فعال و پرکار بوده که از سوی سپاه قدس انجام شده است. در واقع این سپاه قدس بود که توانست سایه جنگ را از سر کشور بردارد، نه دیپلماسی انفعالی وزارت امور خارجه. دیپلماسی سپاه قدس، «دیپلماسی تولید قدرت» است و دیپلماسی انفعالی، دیپلماسی «واگذاری قدرت»؛ اولی امتیاز میگیرد، دومی امتیاز میدهد. شما تمام کتابهایی را که در حوزه مطالعات راهبردی و استراتژیک نگاشته شده ببینید، همه اینها شاخصهای قدرت یک کشور را احصا و همگی اذعان کردهاند میزان نفوذ یک کشور در سایر کشورها، یک مؤلفه قدرت برای آن کشور حساب میشود. سپاه قدس توانست حول محور «پرونده فلسطین» و مقاومت در این راه، افکار عمومی جهان اسلام را به خود متوجه کند. در دورهای که بسیاری از سردمداران عرب به آرمان فلسطین خیانت کردند، این سپاه قدس بود که امکانات جهان اسلام را برای آزادی فلسطین تجهیز کرد و همین مساله به یکی از مؤلفههای نفوذ جمهوری اسلامی در جهان اسلام تبدیل شد؛ موضوعی که طبیعتا برای جمهوری اسلامی علاوه بر پایبندی به آرمانهای انسانی و اسلامی، تولید قدرت سیاسی و امنیتی نیز کرده است. اگر پرونده فلسطین به سپاه قدس واگذار نشده بود، ابدا ما این اقتدار کنونی را در خاورمیانه نداشتیم و مجبور بودیم برای تامین امنیت خود در برابر اسرائیل، باز هم مسیر مذاکرات و دادن امتیاز را در پیش بگیریم که آن هم دردی را دوا نمیکرد و مشخصا جنگ را به مرزها و بلکه داخل مرزهای ما میکشاند. *** نیروی قدس با «دیپلماسی نهضتی» ایران را به قدرت منطقه تبدیل کرد دکتر سعدالله زارعی*: از سال 1948 که سازمان ملل متحد تاسیس شد، نظام سلطه مناسبات خاصی را برای همه کشورهای جهان تنظیم کرد. بر همین اساس، همه کشورها فارغ از مدل حکومتیشان، از طریق نهادی به نام وزارت خارجه در چارچوب مناسبات تعریفشده از سوی نظام سلطه به بازیگری در صحنه بینالملل میپردازند. نهاد وزارت خارجه، ابداع انقلاب اسلامی نبوده و یک نهاد معمول با دستور کار مشخص است. بعد از انقلاب اسلامی این ضرورت حس شد که برای پیشبرد آرمانهای انقلاب اسلامی، نهاد وزارت خارجه کشش و ظرفیت لازم را ندارد، چرا که این نهاد در چارچوب وضع موجود عمل میکند اما انقلاب اسلامی قصد داشت وضع موجود و مناسبات روابط بینالملل را به نفع مستضعفین برهم بزند. همین هم پایه و زیربنای تاسیس سپاه قدس شد. اگر بخواهم به صورت خاص درباره غرب آسیا صحبت کنم، باید بگویم پرونده فلسطین و مبارزه با اسرائیل اصلیترین مساله خاورمیانه است. اگر شما تاریخ 40 ساله انقلاب را به دقت مطالعه کنید، میبینید وزارت خارجه نتوانسته در این حیطه خشتی روی خشت بگذارد. اگر قرار بود به این دیپلماسی انفعالی تن بدهیم، باید منطقه را دودستی تقدیم آمریکا و رژیم صهیونیستی میکردیم. سپاه قدس در منطقه خاورمیانه با در پیش گرفتن «دیپلماسی نهضتی» توانست ایران را به یک قدرت منطقهای تبدیل کند. همین الان در پرونده فلسطین، جهان اسلام با خیانت سران برخی کشورهای عربی مواجه شده است. پایبندی جمهوری اسلامی به آرمان فلسطین و تلاش سپاه قدس برای احیا و توانمندسازی جنبشهای آزادیبخش فلسطین، نقطه امید مردم منطقه و باعث افتخار و غرور ملتهای مسلمان است. اگر پیش از این، حمایت جمهوری اسلامی ایران از فلسطین مایه خرسندی تودههای مسلمان بود، امروز این احساس خرسندی با وجود خیانت سران کشورهای عربی مضاعف شده است. مساله فلسطین، تنها یک مساله سرزمینی نیست، تنها مربوط به هویت عربی نیست، بلکه قبله اول مسلمانان است و با هویت اسلامی-قرآنی پیوند خورده است. فعالیتهای جمهوری اسلامی در راستای تحقق آرمان آزادی فلسطین، زندهکننده احساس غرور و توانمندی در تودههای مردم مسلمان منطقه است. شما مطمئن باشید اگر نفوذ قدرت نرم جمهوری اسلامی در کشورهای منطقه نبود، سران این کشورها با قدرت بیشتری وارد چالش و رویارویی با ایران میشدند اما این نفوذ جمهوری اسلامی است که ترمز این کشورها برای رویارویی خصمانه با ایران را کشیده است؛ نفوذی که مشخصا از سوی سپاه قدس ایجاد شده و دیپلماسی انفعالی وزارت خارجه نقشی در آن نداشته است. سپاه قدس، خودش را در چارچوبهای تعریف شده محصور نکرده و تلاش کرده شرایط تحمیلی را نپذیرد و یک جبهه و فضای جدیدی را در مناسبات بینالملل باز کند. شما آثار این تلاش را از آمریکای لاتین و ونزوئلا گرفته تا خاورمیانه و لبنان و عراق و یمن میبینید. اینها همان مؤلفههای اصلی قدرت جهانی جمهوری اسلامی است که اگر این مؤلفهها وجود نداشت، خیلی پیش از این انقلاب اسلامی ایران توسط قدرتهای جهانی بلعیده شده بود اما نه تنها این اتفاق نیفتاد، بلکه ورق برگشت و امروز این قدرتهای جهانی هستند که منافع خود را از سوی انقلاب اسلامی ایران در خطر میبینند. * کارشناس مسائل غرب آسیا∎
نظر شما