درس تاریخ به شاگرد
صاحبخبر - گروه سیاسی: اظهارات نسنجیده ظریف در فایل منتشرشده گفتوگوی وی با سعید لیلاز در مرکز بررسیهای استراتژیک نهاد ریاستجمهوری، واکنشهای تندی را در افکار عمومی ایرانیان برانگیخت. در میان این اظهارات و ادعاهایی که پیرامون سردار شهید حاجقاسم سلیمانی مطرح شد، مساله نسبت «میدان» و «دیپلماسی» نیز با بازخوردهای مختلفی در فضای عمومی و نخبگانی همراه شد. هر چند مقامات دولتی و شخص رئیسجمهور در روزهای پس از انتشار این فایل سعی کردند با ارائه توضیحاتی مقابل هم قرار دادن «میدان» و «دیپلماسی» را حرفی غیردقیق بخوانند اما کماکان ابهامها پیرامون اظهارات ظریف در فضای عمومی جامعه باقی ماند. در همین زمینه روز گذشته گفتوگوی تفصیلی دکتر علیاکبر ولایتی، وزیر اسبق امور خارجه و از دیپلماتهای باسابقه ایران با تسنیم منتشر شد. ولایتی در این گفتوگو به بررسی تاریخی تاثیرات ۲ مقوله میدان و دیپلماسی بر یکدیگر در موضوع حکمرانی پرداخت و گفت: از مدتی قبل، ۲ موضوع مهم «میدان» و «سیاست»، مورد مباحثه و گفتوگوهایی در داخل کشور قرار گرفت که سرانجام موجب شد مقام معظم رهبری که خود مبدع نظریه جدید «مقاومت منطقهای ناشی از بیداری اسلامی در عصر حاضر» هستند، اخیرا نکات ارزشمندی را به اجمال و اشاره در تبیین دیدگاه خویش مطرح فرمایند. وی ادامه داد: این سخنان، بنده را که افتخار داشتهام در تئوری و عمل در مکتب حضرت ایشان تلمذ کنم و به قدر بضاعت مزجاه، از استعداد و ظرفیت خویش بهره برده و آموختهها را در جهت خدمت به اهداف جمهوری اسلامی ایران به کار بگیرم، وادار کرد چند کلمهای به عرض دوستان و همکاران سیاستمدار خود برسانم؛ با این امید که این توصیهها که برگرفته از تجربههای سالیان طولانی خدمت در این حوزه است، برای اینجانب و دوستان قدیم و جدیدم در حوزه سیاست خارجی، مفید واقع شود. ولایتی خاطرنشان کرد: موضوع مورد مناقشه این است که بعضی دیپلماسی و بعضی مبارزه میدانی را عامل تعیینکننده در پیشبرد روابط خارجی کشور میدانند. برای روشن شدن مطلب بهترین راه مراجعه به نمونههای تاریخی در تاریخ پرفراز و نشیب معاصر ایران است که من در چند بخش به آنها اشاره میکنم. وی در نخستین مثال، با اشاره به حمله روسها به ایران در سال 1218 هجری قمری (1803 میلادی) گفت: در این مقطع، فتحعلیشاه در تهران مشغول گذران معمول زندگی و سیاستگذاری بود و عباسمیرزای ولیعهد را مامور کرد با نیروهای موجود در آذربایجان، با استفاده از مالیات آن ایالت، مقابل تهاجم روسها بایستد. وزیر اسبق امور خارجه یادآور شد: عباسمیرزا با آن امکانات محدود، 10 سال در برابر یکی از امپراتوریهای قدرتمند جهان آن روز ایستاد و در آغاز جنگ، پیروزیهایی هم به دست آورد به طوری که حتی «سیسیانف» -فرمانده سپاه روس- به دست «حسین قلیخان» - حاکم ایرانی باکو- به قتل رسید که تزار روس (نیکولای اول) ناچار شد «پاسکوویچ» -بزرگترین فرمانده ارتش روس- را برای جنگ فرا بخواند. ولایتی افزود: عباسمیرزا 10 سال در دوره اول جنگهای ایران و روس مقاومت کرد و پس از 10 سال مبارزه، بخشی از شهرهای آذربایجان، ارمنستان و گرجستان را از دست داد. مجددا 13 سال بعد در 1241 با پشتوانه «رساله جهادیه» که 143 نفر از علما و مجتهدان امضا کرده بودند، به مناطق اشغالی آذربایجان و ارمنستان و گرجستان حمله کرد و همه شهرهای اشغالی را از روسها بازپس گرفت ولی باز به دلیل سیاستگذاری منفعلانه فتحعلیشاه در سال 1243 از مناطق بازپس گرفته شده، عقبنشینی کرد، در حالی که فتحعلیشاه در پایتخت شعر میگفت که «کشم شمشیر مینایی که شیر از بیشه بگریزد/ زنم بر فرق «پسکوویچ» که دود از «پطر» برخیزد». وی ادامه داد: با وجود اینکه در نهایت عباسمیرزا در این جنگها شکست خورد اما مقاومت جانانه 12 ساله وی، رعبی در دل روسها افکند که به رغم نقشه اولیه آنها برای رفتن تا آبهای گرم بویژه خلیجفارس و دریای عمان، از ادامه کار منصرف شدند. زمانی که «گریبایدف» -سفیر بیعقل و پر مدعای روس در تهران- طالب اسارت زنهای گرجیالاصل مسلمان ایرانی و اعزام آنها به تفلیس بود، توسط مردم باغیرت ایران کشته شد و متعاقبا عباسمیرزا، هیأتی را به ریاست پسرش، «خسرو میرزا» با همراهی امیرنظام زنگنه و میرزا تقیخان فراهانی (امیرکبیر)، جهت عذرخواهی به مسکو فرستاد و تزار روس که میدانست اگر آن را نپذیرد، مجددا شاید با حمله متقابل عباسمیرزا مواجه شود و این بار با استفاده از تجربه دوره دوم جنگها، ممکن است عباسمیرزا پیروز شود، به فوریت عذرخواهی را پذیرفت و همچنین غرامت سالانه ذکر شده در «قرارداد ترکمنچای» را که قرار بود از دولت ایران دریافت کند نیز بخشید. وزیر اسبق امور خارجه با بیان اینکه آن میدانی که عباسمیرزا گشوده بود، زمینه را برای اعمال سیاست «امیر نظام زنگنه و میرزا تقیخان فراهانی جوان» آماده کرد، گفت: در واقع اگر ترس از اقدامات میدانی عباسمیرزا نبود، به چه دلیل روسها باید ناراحتی بزرگ دیپلماتیک ناشی از کشته شدن سفیر خود در تهران را بپذیرند و از گرفتن غرامت هم منصرف شوند؟ آیا همراه هیأت اعزامی، سپاه رزمی کارآمدی بود که اگر نمیپذیرفتند، مسکو را فتح میکردند؟ ولایتی در ادامه به یک موضوع تاریخی دیگر، این بار در مساله افغانستان اشاره کرد و اظهار داشت: با توطئه و دسیسه انگلیسیها، در «هرات» - که «ولیعهدنشین عهد صفوی» بود- به قصد جدایی از ایران، شورشی به سرکردگی «امیر دوست محمدخان» به پا شد و متعاقب آن «سالار» فرزند آصفالدوله در خراسان با تحریک انگلیسیها، شورش دیگری به پا کرد تا خراسان نیز مانند هرات جدا شود. «امیرکبیر» در سال 1264 که نخستین سال حکومت «ناصرالدین شاه» بود و امیرکبیر نخستوزیر ایران و در رأس سیاستگذاری حکومت ناصرالدین شاه قرار داشت، به «سلطان مراد میرزا» فرزند «عباسمیرزا» که حاکم «قرچه داغ» بود، فرمان داد به خراسان رفته و فتنه سالار را دفع کند و وی موفق به این کار شد و از آن پس لقب «حسامالسلطنه» گرفت. به گفته ولایتی، وی به عنوان والی خراسان، اقدام به سرکوب شورش هرات کرد و با شکست «دوست محمدخان» در آنجا نیز موفق شد و به نام ناصرالدین شاه خطبه خواند و سکه ضرب کرد و سکهها را برای ناصرالدین شاه در تهران فرستاد و «شمسالشعرا سروش اصفهانی» قصیدهای در فتح هرات گفت. وزیر اسبق امور خارجه کشورمان یادآور شد: سال 1273 یعنی سال نهم حکومت ناصرالدین شاه، ایشان در فتحنامهای که به مناسبت فتح هرات به شاه نوشت، از وی اجازه خواست با نیروهای خود از «تنگه خیبر» عبور کند و وارد «دره سند» شود که رگ حیات حاکمیت کمپانی هند شرقی را قطع کند که متعلق به انگلیس و در حال برقراری تسلط کامل بر هند بود و با نیروهای «بهادر شاه ظفر»، آخرین پادشاه گورکانی هند، درگیر جنگ بود. ولایتی افزود: در واقع حسامالسلطنه قصد داشت با کمک و حمایت نیروهای بهادر شاه، انگلیسیها را تحت فشار قرار دهد تا دست از خوزستان بردارند و از آن طریق هرات را نجات دهد اما کارشکنیهای انگلیس در مرکز، توسط «مهدعلیا» -مادر ناصرالدینشاه- و «میرزا آقاخان نوری»-صدراعظم وابسته به سفارت انگلیس- او را وادار به تخلیه هرات کرد. نکته مهم این است که میرزا آقا خان نوری، عنصر وابسته به سفارت انگلیس و دارای روابط نزدیک با «مهدعلیا»، طی نامه غلاظ و شدادی، از وی که فرزند خلف عباسمیرزا بود و خراسان و هرات را از خطر جدایی از ایران نجات داده و مانند نادر، عازم فتح هند و این بار برای استخلاص آن سرزمین از استعمار انگلیس بود، خواست هرات را ترک کند؛ یعنی چند سال بعد از پیروزی، تسلیم شورشیان کند! دیپلمات باسابقه کشورمان خاطرنشان کرد: در این وقایع تاریخی، فرمانروایی سیاسی کشور، ابتدا در دست امیرکبیر بود که توانست به طور صحیح و وطنپرستانهای از نیروهای میدانی میراث سردار رشید ایران یعنی عباسمیرزا استفاده کرده و خراسان و هرات را نجات دهد ولی زمانی که مرکزیت سیاسی کشور در اختیار مثلث «مهدعلیا»، «میرزا آقاخان» و «سفارت انگلیس» قرار گرفت، آن فاجعه تاریخی به وجود آمد و موجب جدایی هرات از ایران شد. * علت مخالفت غربگرایان برای ارتباط با روسیه چیست؟ ولایتی به سومین موضوع تاریخی در مقطع پیروزی انقلاب اسلامی اشاره کرد و گفت: در ابتدای حکومت جمهوری اسلامی ایران، تلاشهای بسیار ارزشمندی در جهت اعمال سیاست موازنه منفی، یعنی عملیاتی شدن شعار محوری «نه شرقی- نه غربی» انجام شد و الحق حمایت از مردم افغانستان از یک سو و مردم فلسطین از سوی دیگر که در هر دوی آنها جمهوری اسلامی ایران، به صورت متوازن در جهت مقابله با سلطه بیگانه چه غربی و چه شرقی تلاش کرد و بهای سنگینی برای آن پرداخت، نشانگر باور عمیق و عملی ایران اسلامی بود. وی ادامه داد: بعد از فروپاشی شوروی، روسیه از یک کشور با وزن یک ابرقدرت به یک قدرت بزرگ و تأثیرگذار در فعل و انفعالات جهانی تغییر کرد و به تعبیر حضرت امام خمینی(ره) عملا آرمان مارکسیستی را به موزه تاریخ سیاسی جهان سپرد. وزیر اسبق امور خارجه اظهار داشت: وقتی آن کشور دیگر داعیهای در تأسیس حکومت جهانی «پرولتاریا» نداشت، جمهوری اسلامی ایران تصمیم گرفت با آن دولت، به عنوان یک همسایه مقتدر و صاحب تکنولوژی درجه یک دفاعی، هستهای و فضایی (حتی پیشرفتهتر از آمریکا) در این حوزهها رابطه برقرار کند. ولایتی افزود: از آن پس «غربگرایان» و «غربدوستان»، از جمله آنهایی که مارک غربگرایی ندارند اما دلبسته غرب هستند، به مخالفت با برقراری رابطه معقول براساس احترام متقابل، حقوق برابر و عدم مداخله در امور داخلی یکدیگر با روسیه برآمدند و «غربگرایان»، با عوامفریبی و تکیه بر ذهنیتهای تاریخ گذشته، مبتنی بر برداشت سلطهجویانه کمونیستهای جهان با محوریت مسکو، با تبلیغات پنهان و آشکار، برقراری ارتباط راهبردی با روسیه را مورد تهاجم قرار دادند. وی از دیگر دلایل و قرائن غیرمستقیم این روسستیزی را دلبستگی بعضی ایرانیان مقیم غرب نسبت به غرب دانست که قریب به 50 درصد جمعیت کل ایرانیان خارج از کشور بوده و اغلب طبقه تحصیلکرده و ثروتمند و با دسترسی وسیع به رسانههای بینالمللی هستند و میخواهند رابطه ایران و کشورهای غربی مبتنی بر تسهیلات و آسانگیری ویزا و رفت و آمد بین ۲ طرف باشد. * سیاست بدون قدرت امکان توفیق ندارد وزیر اسبق امور خارجه تصریح کرد: هر کدام از این افراد که مردمی مسلمان و ایراندوست هستند، اگر به طور متوسط، حداقل با 5 نفر از اقوام و دوستان نزدیک مقیم ایران در ارتباط باشند، میتوان گفت 10 میلیون نفر طالب ارتباط متعارف با غرب هستند. در حالی که تعداد ایرانیان موجود در کشورهایی مانند روسیه و چین، بسیار اندک و غیرقابل مقایسه با ایرانیان مقیم در غرب است. ولایتی خاطرنشان کرد: شهید بزرگوار ما، سپهبد حاجقاسم سلیمانی که یکی از مصادیق ارزشمند قهرمانان بزرگ ایران و همچون عباسمیرزا میراثدار ایران قدرتمند پیرو اهلبیت(ع) بوده است، هم صاحب تدبیر شجاعانه میدانی و هم دارای دید راهبردی در مدیریت سیاسی کشور بود که به موقع اقدامی ارزشمند در جهت اجرای تدابیر تعیینکننده مقام معظم رهبری در حوزه سیاستهای منطقهای انجام داد و درست زمانی که بیش از 80 کشور با محوریت آمریکا و اروپای غربی در حوزههای بینالمللی و تهاجم نظامی، عرصه را بر سوریه تنگ کرده بودند و در چند سال اول، فقط ایران بود که از سقوط سوریه توسط آمریکا و صهیونیستها با پادویی برخی کشورهای ذلیل منطقهای جلوگیری میکرد، توانست روسها را قانع کند به کمک بیایند و از هدر رفتن زحمات و فداکاریهای چند ساله ایران و سوریه و حزبالله جلوگیری و پیروزی نهایی سوریه را قطعی کرد. وی افزود: کیست که نداند اگر تدبیر مقام معظم رهبری با اجرای موفق سردار نبود، سوریه و متعاقب آن عراق دچار مشکلات عدیده میشدند و سرنوشت آنها این نبود که امروز شاهد آن هستیم و به این ترتیب، حزبالله و حماس و جهاد اسلامی نیز تحت فشار قرار میگرفتند که معلوم نبود در مقابل سیل مهاجم ایادی شیطان بتوانند آنطور که امروز ایستادهاند، مقاومت کنند. وزیر اسبق امور خارجه در جمعبندی این بحث گفت: بعضی به این واقعیت توجه ندارند که سیاست بدون قدرت، امکان توفیق ندارد؛ اگرنه کشورهای کوچک و حتی ذرهبینی، این امکان را داشتند که سرنوشت دنیا را در دست بگیرند. * میدان مقتدر نیازمند سیاستمدار مقتدر است ولایتی با تاکید بر اینکه یک میدان مقتدر، نیازمند سیاستمدار مقتدر و بصیر برای حرکت با اقتدار توأم با بصیرت در صحنه بینالمللی است، افزود: سیاست منطقهای جمهوری اسلامی ایران، در «مقاومت حول محور بیداری اسلامی» معنی پیدا میکند. وی اضافه کرد: امروز اگر از یمن تا عراق و سوریه و لبنان و فلسطین، خط مقاومت و اتحاد کلمه هر روز پررنگتر میشود، مدیون سیاست آرمانی جمهوری اسلامی است و بدون حرکت در جهت این تفکر، هیچ دلیل دیگری برای اتحاد کلمه بین کشورهای اسلامی با سابقه طولانی مبارزه علیه صلیبیون، استعمارگران و صهیونیسم وجود ندارد. وزیر اسبق امور خارجه با بیان اینکه با تعارفات و تشریفات، هیچ کس جان خود را فدای وطنهای اسلامی فلسطین و عراق و سوریه و ایران و لبنان و یمن نخواهد کرد، گفت: توصیه متواضعانه و برادرانه اینجانب به دوستان سیاستمدار جمهوری اسلامی ایران این است که قدر شهدای گرانقدر ایران، عراق، سوریه، لبنان، فلسطین و یمن را بدانیم و در مقابل عظمت این بزرگان «پرچمدار تجدید حیات اسلام»، سر تعظیم فرود آوریم و همانطور که آنها از جان خویش گذشتند، ما هم از خودی خویش بگذریم.∎
نظر شما