به گزارش گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از بوشهر، ساعت ۸:۳۰ صبح، در حالی که تابش نور خورشید به شیشههای رنگی عمارت قدیمی سرکنسولگری انگلیسیها در بوشهر یا همان عمارت کلاه فرنگی میتابد، سفرم را به زمانهای دور آغاز میکنم.
اینجا دیگر یک عمارت قدیمی صرف نیست، چند وقتی است که گنجینهای شده برای حفاظت از آثاری که ریشه در یک آبراهه دارند. حالا این عمارت نام موزه منطقهای خلیج فارس را بر خود دارد.
همراه میشوم با دو تن از مسئولان و کارشناسان اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان بوشهر. آنها روایتگرند و من شنونده.
همین طور که در گوشه گوشه موزه قدم میگذارم انگار صدای امواج دریا را میشنوم. امواجی که روزهای پر فراز و نشیبی را دیدهاند.
نمونک یا ماکتی از خلیج فارس با آن رنگ آبی آرامش بخشش توجهم را جلب میکند.
نصرالله ابراهیمی، معاون اداره کل میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری استان بوشهر، میگوید: هر آنچه اینجا هست ارتباطی دارد با آبراهی که قدمت آن بیش از ۴۰۰ میلیون سال است، برای گواه این موضوع قدیمیترین شیء شناسایی شده یعنی ابزارهای سنگی هزاره پنجم قبل از میلاد را به من نشان میدهد که از کرانههای خلیج فارس یافت شده و حتی فسیل هایی، چون آمونیکها که مربوط به چهار هزار سال پیش است.
به دوره پیش از تاریخ خلیجفارس قدم گذاشتیم، تنها سند سنگی به جا مانده که نشان دهنده وجود خلیج فارس در زمان سرزمین بابل و آشور بود را لمس کردیم.
آثار باقی مانده از کاخهای چرخاب و بردک سیاه نیز کم کم نمایان شد؛ کاخهایی که مربوط به دوره هخامنشیان است و در شهرستان دشتستان قرار دارد.
اسناد نشان میدهند که دریانوردی و استفاده نظامی از خلیج فارس در دوره هخامنشیان پررنگتر شد.
با تماشای آثار به جا مانده از دوره اشکانیان خود را به لنگرگاه رونق خلیج فارس در دوره ساسانیان رساندیم و آنگاه که سیراف جانی دیگر میگیرد.
رونق تجارت، خانههای اعیانی نشین را زیبنده گچبریهای خاص میکند و سفر به سرزمین چین صورت میگیرد تا تجارت سفال رنگ پذیرد.
آقای ابراهیمی میگوید سیراف تنها بندر زنده جهان است که از ابتدای شکلگیری تا دوران کنونی زنده مانده و مردم همچنان در آن زندگی میکنند.
وجود خمرههای کف اژدری نیز که در یونان قدیم از آن به عنوان آن آمفوره یاد میشد هم رونق تجارت را این بندر را در دوره ساسانیان به رخ میکشد. خمرههایی که از کشتیهای غرق شده در خلیج فارس پس از سالها جان سالم به در بردهاند.
این بار تاریخ از زبان سیاحان، دانشمندان و جغرافیدانان با ما سخن میگوید. آقای ابراهیمی با نشان دادن نقشههای به جا مانده عنوان میکند، محمد بن موسی خوارزمی در کتاب خود در قرن سوم هجری قمری و استخری و جیحانی در قرن چهارم هجری و تمام منابع به جا مانده تا قرن دوازدهم هجری همه و همه از این شاخاب، با نام بحر فارس، بحر الفارِس و دریای پارس یاد میکنند.
او میگوید، اسناد نشان میدهد که مردمانی از سرزمین پارس با دانش و بینش خود به کار دریانوردی پرداختند و تا دریای سرخ، تانزانیا و بمبئی مبادلات تجاری انجام دادند و به همین منظور این دریا را دریای پارس نامیدند.
از اینجا به بعد قرار است آقای محمدی روایت خلیج فارس را در دوران اسلامی برایمان بازگو کند.
او از تاثیر تجارت بر روی شکل گیری فرهنگها و معماری در کرانههای خلیج فارس و دریاهای دورتر میگوید و با اشاره به چوبهای ساج به کار رفته در عمارت سرکنسولگری انگلیس میگوید این چوبها از هند به بوشهر آمدهاند و در بناهای قدیمی دیده میشوند. به طور کلی مشابهتهای زیادی در ساخت خانهها در کرانههای شمالی و جنوبی خلیج فارس وجود دارد به خصوص بحرین وبصره.
آقای محمدی به جایگاه ویژه خلیج فارس از نظر جغرافیایی اقتصادی و سیاسی نیز اشاره میکند و ادامه میدهد، این شاخاب همیشه در کانون توجه بیگانگان قرار داشته و حتی لرد کروزون نایب السلطنه هندوستان که سفری به خلیج فارس و بوشهر داشته است در جلد اول کتاب خود مینویسد هر کس که بخواهد منافع سیاسی انگلستان را بشناسد باید خلیج فارس را خوب بشناسد.
با گفتن اینها کمی جلوتر میرویم و پس از یادآوری جنگهای صورت گرفته در جنوب میگوید، در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی انگلیسیها که در خلیج فارس و بوشهر نفوذ کرده بودند، ساختمان سرکنسولگری خود را در بوشهر بنا میکنند.
این کارشناس میراث فرهنگی، بیان میکند که انگلیسیها میدانستند ایران بر روی منافع خود در خلیج فارس حساس است و هرگاه ایران به دروازههای افغانستان برای فتح نزدیک میشد، انگلستان گلوی ایران در خلیج فارس و بوشهر میفشرد تا سرانجام حکومت ایران برای آزادسازی خلیجفارس، دست از نبرد برای رسیدن به افغانستان میکشد.
پس از تماشای ۱۵ وادی از تماشاخانههای موزه منطقهای خلیج فارس که آثار به جا مانده در سه استان همسایه خلیجفارس یعنی هرمزگان، خوزستان و بوشهر یکجا گرد هم جمع شدند بیرون میآییم و از یک خیابان گذر میکنیم تا به بقایای اولین شناور جنگی توپدار ایران یعنی پرسپولیس برسیم؛ شناوری که روزگاری وظیفه اش تامین امنیت خلیج فارس بود.
آقای محمدی کارشناس میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان بوشهر میگوید این کشتی ۶۰۰ تن گنجایش،۸۵۰ اسب بخار و چهار توپ جنگی در خلیج فارس و ناخدایی احمد خان دریابیگی به گشت زنی مشغول بوده و با قاچاق اسلحه مبارزه میکرده است.
او ادامه میدهد دور نگهداشتن طمع بیگانه از دریای پارس دغدغه همیشگی همسایگان این آبی بیکران بوده است و دهم اردیبهشت سالروز اخراج پرتغالیها از خلیج فارس بهانهای شد برای اینکه این روز به عنوان روز ملی خلیج فارس نامگذاری شود.
شاه عباس در عهد صفویه و در سال ۱۶۲۱ میلادی هرمز را از چنگ پرتغالیها درآورد و آنها بعد در آوریل ۱۶۲۲ میلادی و در پی رشادتهای لشکریان ایران به فرماندهی «امامقلیخان» خلیج فارس را ترک کردند.
شورای عالی انقلاب فرهنگی در جلسه ۵۶۵ در تاریخ ۲۱ تیر ۱۳۸۴ به پیشنهاد شورای فرهنگ عمومی، نامگذاری سالروز اخراج پرتغالیها از خلیج فارس را به عنوان روز ملی خلیج فارس تصویب کرد.
کم کم سفر زمان به پایان میرسد و من با خود فکر میکنم که همسایگان دیرین خلیج فارس و مردمانی که در این آب و خاک زیستند همیشه در پی حفظ آن کوشیده اند و اینک ما و آیندگان باید با فعالیتهای علمی و فرهنگی در پی حفظ این میراث ملی یعنی خلیجفارس باشیم.
گزارش از: خاطره خواجگانی
انتهای پیام/ک
نظر شما