روزنامه اعتماد نوشت: سيدحسن خميني كه با توصيه رهبري از كانديداتوري كنارهگيري كرد، اصلاحطلبان اگرچه سعي در حفظ انسجام و تمركز براي ادامه مسير كوتاه باقيمانده تا انتخابات رياستجمهوري داشتند اما از آنجا كه در يكي، دو ماه پاياني سالي كه گذشت درپي طرح زمزمههايي از احتمال ورود سيدحسن خميني به انتخابات، اصلاحطلبان دستكم از اينكه بتوانند با كانديدايي واحد وارد كارزار انتخابات شوند.
كه امكان عبورش از فيلتر نظارت استصوابي شوراي نگهبان فراهم باشد، به نسبت آسودهخاطر بودند، وقتي ساعات پاياني بيستوسومين روز نخستين ماه 1400، تيتر «انصراف قطعي سيدحسن خميني از كانديداتوري انتخابات» از يكي از مهمترين تحولات انتخابات پيشرو خبر داد، طبيعتا با بهت و شوكي جدي مواجه شدند.
آنان البته خيلي زود بار ديگر تمركزشان را به دست آورده و بلافاصله رايزني با گزينههاي بعدي را كليد زدند. گزينههاي متعددي كه خيلي زود، پيش از آنكه همان هفته به پايان برسد، به چند نام مشخص رسيد و از اين دو، سه چهره شاخص نيز با نگاهي به اظهارنظرها و موضعگيريهاي اصلاحطلبان، ميشد حدس زد كه يكي از آنان بيش از ديگران موردنظر قاطبه احزاب و اشخاص شاخص اين جريان سياسي است؛ «محمدجواد ظريف»
ديپلماتم، سياستمدار نيستم!
بحث از كانديداتوري ظريف اما نه تنها در اين چند ماهي كه فضاي سياسي-رسانهاي كشور درگير تحولات و رويدادهاي انتخاباتي رياستجمهوري سيزدهم شده، بلكه چند سالي هست كه هر از گاه مطرح شده و پاسخ و واكنش آقاي ديپلمات به تمامي اين زمزمههاي انتخاباتي، پاسخي صريح، روشن و رسا بوده؛ «ديپلماتم؛ سياستمدار نيستم!»
احتمالا بارها از برخي شباهتهاي شؤون فعاليت حرفهاي در اين حوزه با آنچه در دستگاههاي نظامي ميشناسيم، شنيدهايد. اينكه ديپلماتها نيز همچون نظاميان، مقيد به رعايت نوعي سازوكار مبتني بر سلسلهمراتب و فرماندهي بوده، خود را همچون نظاميان، «سرباز وطن» ميشناسند و نيز همچون نظاميان، مقيدند به نوعي نظم و ديسيپلين در نوع رفتار و كردار و گفتار. نكاتي كه اگرچه نه لزوما در كنش و منش تمامي ديپلماتهاي ايراني و غيرايراني اما بهخصوص در سلوك و رفتار شخصيتي جواد ظريف آشكارا به چشم ميآيد.
شايد كمتر كسي از ناظران و اهالي سياست و مطبوعات سياسي ايراني تصاويري را كه به طور نمونه از مراسم تشيع پيكر جلال طالباني، رييسجمهوري سابق عراق و رهبر اتحاديه ميهني كردستان و نحوه اداي احترام ظريف به تابوت او منتشر شد، از ياد برده باشد. زماني كه ظريف همچون يك درجهدار ارتش، با گامهايي محكم، چهرهاي جدي و نگاهي نافذ، درحالي به سوي تابوت طالباني حركت كرد كه شكل و شمايل گامهايي بر زمين استوار ميكرد، تصويري را ميساخت كه به روشني شبيه بود به رژه مقامي نظامي. اين اشاره اگرچه به ظاهر ارتباطي به مناسبات انتخاباتي نداشته و ندارد اما ازقضا يادآور همان نكتهاي است كه ظريف در رد احتمال ورودش به عرصه سياستِ جناحي و كارزارهاي انتخاباتي بر آن انگشت گذاشته و بيش و پيش از هر نكته از آن گفته است.
اينكه سرباز وطن است و به توصيه بنيانگذار انقلاب و البته به موجب قانون انتخابات، مجاز به ورود به عرصه كانديداتوري نيست؛ آنهم با وجود اينكه باور دارد كه حتي در اين روزهاي سخت برجام و در حال و اوضاعي كه رقباي دولت، خود را پيشاپيش پيروز انتخابات 1400 ميدانند، او همچنان آنقدر ميان ايرانيان ارج و قرب دارد كه اگر وارد گود انتخابات شود، پيروز و سربلند بيرون خواهد آمد. نكتهاي كه ظاهرا هم چندي قبل، درپي تداوم فشارهاي مخالفان برجام و «دلواپسان هستهاي» به دستگاه ديپلماسي، آنهم همزمان با بالا گرفتن اميد به احياي برجام در مذاكرات وين، در يك نشست كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس پيش كشيده و البته به تصريح تاكيد كرده كه حتي اين اطمينان از پيروزي در صورت كانديداتوري هم او را براي درآوردنِ رداي سربازي و خروج از كسوت يك ديپلماتِ فراجناحي ترغيب نخواهد كرد.
مرقومه انتخاباتي عليه فشار به ديپلماسي
دلواپسان و مخالفان كه ظاهرا بيش از آنكه دلواپس سرنوست صنعت هستهاي ايران باشند و مخالفِ راهبردِ ديپلماسي مبتني بر مذاكره اين سالهاي اخير جمهوري اسلامي، دلواپسِ نتايج انتخابات رياستجمهوري و تقابلهاي جناحياند و مخالفِ تداوم حضور اصلاحطلبان و چهرههاي مورد حمايتشان در «پاستور» اما صراحت كلام ظريف را ناديده گرفته و همين كه از جلسه كميسيون بيرون آمدند، از كانديداتوري ظريف گفتند؛ آنهم درحالي كه آن جلسه كميسيون امنيت مجلس ازقضا همان روزي برگزار شده بود كه در ساعات پايانياش، خبر كنارهگيري سيدحسن خميني منتشر شد و اگرچه قاعدتا ظريف زمان حضور در جمع نمايندگان از اين تحول مهم انتخاباتي بيخبر بوده، اما با طلوع خورشيد روز بعد، دلواپسان بيش از پيش نسبت به ورود ظريف به صحنه انتخابات دلواپس شده و تا توانستند عليه او تاختند؛ حملاتي كه ظريف را ناگزير به آن كرد كه دست به قلم ببرد و در يك پست اينستاگرامي، با گلايه از «توهين و تهديد و اتهام» عليه خود، تاكيد كرد كه اگرچه به هيچ عنوان نه «نگران سبد راي» است، «نه راي آوردن و راي نياوردن» و نوشت: «بر عزم خود براي نامزد نشدن استوارم!»
نامهاي به رهبري
اين اما ظاهرا تنها باري كه ظريف در اين مدت در رد احتمال كانديداتوري خود دست به قلم شده، نبوده و آنطور كه ديروز پايگاه خبري-تحليلي رويداد 24 به نقل از يك منبع آگاه نزديك به وزير امور خارجه گزارش داده، ظريف براي كاهش فشارها عليه تيم مذاكرهكنندگان وين، نامهاي به رهبري نوشته و در آن درخواست كرده جلوي فشارها گرفته شود تا مذاكرات وين خارج از فشارهاي سياسي داخلي به سرانجام برساند. او همچنين در اين نامه تاكيد كرده كه كانديداي انتخابات نخواهد شد!
ورود تاجزاده يك هفته پس از خروج سيدحسن
همزمان با انتشار خبر مرقومه ظريف در رد هرگونه احتمال كانديداتورياش در انتخابات پيشرو اما يك نامه ديگر نيز مناسبات و معادلات انتخاباتي اردوگاه اصلاحطلبان را تحتالشعاع قرار داد، با اين تفاوت كه اولي خبر از خروج قطعي يكي از گزينههاي جدي اين جريان سياسي از گردونه رقابت ميداد و دومي از ورود قطعي چهره شاخص ديگري به اين كارزار حكايت داشت؛ «سيدمصطفي تاجزاده!» درست يك هفته پس از شامگاهي كه خبر توصيه رهبري به سيدحسن خميني و كنارهگيري او از كانديداتوري، شوك اساسي به انتخابات رياستجمهوري سيزدهم و بهخصوص اردوگاه اصلاحطلبان در اين رقابت وارد كرد، خورشيد روز سيام فروردين ماه كه غروب كرد و شامگاه از راه رسيد، باز خبري كوتاه و مهم، انتخابات 1400 را در شوك و بهت فرو برد.
با اين تفاوت كه اينبار اين بمب خبري به سود اصلاحطلبان بود و عليه رقيب؛ آنجا كه الياس حضرتي، دبيركل حزب اعتمادملي درحالي از «جديتر» شدن احتمال كانديداتوري تاجزاده خبر داد كه نهتنها پيش از آن، بلكه حتي پس از انتشار اين توييت انتخاباتي نيز بسياري از ناظران قادر به باور و پذيرش اين مهم نبودند. هرچند تاجزاده نيز ساعاتي بعد در توييتي از تاييد خبر حضرتي نوشت و از واپسين روز فروردين ماه 1400 تا همين ديروز، گمانهزني درباره چند و چون كانديداتوري تاجزاده، احتمال تاييدصلاحيتش از جانب شوراي نگهبان، نحوه مواجهه مخالفان پرشمارش در اردوگاه اصولگرايان و دهها نكته ديگر به بحث اصلي انتخاباتي رسانهها و افكار عمومي تبديل شد. روندي كه بالاخره ديروز باز با انتشار مرقومهاي به قلم تاجزاده، وارد مرحلهاي تازه شد.
نامهاي به ايران و ايرانيان
تاجزاده را همگان بيش و پيش از هر صفت، به صراحت كلام ميشناسند. نكتهاي كه بيش از هر نكته در بيانيهاي كه ديروز به منظور اعلام كانديداتوري رسمي خود منتشر كرد، به چشم ميآيد؛ چه آنجا كه در شرح اوضاع كنوني از اين نوشته كه «ايران و ايرانيان از ناكارآمدي و مسووليتگريزي حاكمان، گراني و تورم مزمن، تبعيض و رانت و فساد فراگير، ناهنجاريهاي اجتماعي، ستيزهاي پرهزينه و غيرضروري با امريكا، تحريمهاي كمرشكن و افزون بر همه كروناي مرگبار رنج ميبرند» و ادامه داده «ناتواني حكومت در تطبيق خود با تحولات ملي و جهاني، انباشت مشكلات و نارضايتي و نااميدي عمومي نتيجه سانسور انديشهها، حذف شايستگان و ترجيح فضاي امنيتي و نظاميگري بر فضاي آزاد و رقابتي است» و تاكيد كرده كه «اين وضعيت اسفبار سرنوشت محتوم ملت ايران با فرهنگ غني، تمدن كهن، موقعيت ژئوپليتيك، منابع سرشار مادي و تحصيلكردگان فراوان نيست و بهبود آن در گرو بازگشت حكومت به مردم، اولويت دادن به دانش و توانايي، به جاي سرسپردگي، گفتوگوي آزاد و آشتي با خود و با جهان است» و البته چه آنجا كه تصريح دارد: «من سيد مصطفي تاجزاده، شهروندي از تبار مشروطهخواهان و اصلاحگران با استمداد از روح پاك شهيدان عدالت و آزادي وارد ميدان انتخابات رياستجمهوري ميشوم، براي تغيير و براي اصلاحات ساختاري، رويكردي و رفتاري!» تاجزاده كه به نحوي بيانيه اعلام كانديداتوري ميرحسين موسوي در انتخابات بحثانگيز 88 را الگوي بيانيه خود قرار داده و به آن لحن و گفتار ارجاع ميدهد، نوشته است: «ميآيم تا با احياي اصول جمهوريت، قطار مديريت ميهن در ريلي قرار گيرد كه شكاف بين اختيارات و مسووليت برطرف شود. حكومت كارآمد و حاكمان پاسخگو شوند.» تاجزاده ميگويد كه ميآيد تا از حقوق محرومان، به ويژه كارگران و معلمان و همه حقوقبگيران ثابتي دفاع كند، ميآيد براي رفع تبعيض از زنان و احقاق حقوق كامل تمامي شهروندان.
ميآيد براي تنشزدايي و عاديسازي روابط با امريكا و لغو تحريمها. ميآيد براي برچيدن بساط گزينههاي عقيدتي و نظام سهميهبندي خودي/غيرخودي. ميآيد تا با تشكيل دولتي كارآمد، جوان و فراگير، به توسعه كشور سرعت بخشيده و قانون اساسي خصوصا دو فصل سوم و پنجم را بدون تنازل اجرا كند. ميآيد تا با جلب همكاري رهبر، اصلاح قانوناساسي ممكن شود و رهبري دورهاي و انتخابي شود. تاجزاده البته تاكيد كرده كه اينها هرگز محقق نميشود، مگر پس از دست كشيدن همگان از تماميتخواهي. او نوشته است: «من در اين انتخابات به ياري خداوند و پشتيباني مردم صداي بيصدايان خواهم بود؛ صداي سركوبشدگان دي ۹۶ و آبان ۹۸؛ قربانيان فاجعه سقوط هواپيما؛ حاشيهنشينان و ناديدهگرفتهشدگان؛ صداي محروماني كه ساختارهاي عقبمانده، رويكردهاي اشتباه و رفتارهاي نادرست حكومت فشار طاقتفرسايي بر آنها تحميل ميكند.»