گروه جامعه: افسردگی, موضوعی که گاهی با تغییر فصل ها رنگ بیشتری به خود می گیرد تا جایی که برخی عنوان می کنند از افسردگی بهاره, پاییزه و یا حتی هردو رنج می برند و کافی است که در این دو فصل نه چندان گرم و سرد سال با اتفاق تلخی روبرو شوند که همین بهانه ای برای تشدید افسردگی آن ها میشود.
اگرچه افسردگی در تمامی افراد دارای نقاط مشترکی است امّا در افراد مختلف هم میتواند به شیوههای متفاوتی بروز کند که اگر این معضل در اسرع وقت درمان نشود میتواند آسیبهای جدّی نیز برای فرد و جامعه به همراه داشته باشد.
محبوبه قاسمی روانشناسی در رابطه با افسردگی اظهار کرد: افسردگی به معنای غمگین بودن به مدت طولانی است که در این دوران, انسانهای افسرده، تجربه غمگینی دارند که گاهی, مدت آن بیشتر هم میشود. امّا باید توجه داشت که هر حس ناراحتی و غمگینی، افسردگی به حساب نمیآید، چرا که همه ما انسانها غمگین بودن را تجربه کردهایم، اما باید بدانیم که افسردگی دارای علائم و نشانههای خاصی است که باید تمام آن نشانهها در فرد باشد تا او را افسرده بدانیم.
وی بیان کرد: افسردگی یعنی بی علاقه بودن به تمام کارهایی که ما از آنها لذت میبردیم و حالا آن لذت را تجربه نمیکنیم و علاوه بر این، باید بدانیم که افسردگی با غمگین بودن تفاوت زیادی دارد چون افسردگی با خود برخی از علائم جسمی را هم به همراه دارد که از آن جمله می توان به کاهش یا افزایش اشتها اشاره کرد چرا که ابتدا، روی اشتهای افراد تأثیر میگذارد به نحوی که ممکن است گاهی اوقات فرد پرخوری کرده و گاهی اوقات کاملا بی اشتها شود که همین موضوع ممکن است علائم و عوارض جسمی برای فرد ایجاد کند.
این روانشناس با اشاره به اینکه افسردگی گاهی اوقات باعث اختلال خواب هم میشود، تصریح کرد: اختلال خواب ناشی از افسردگی به گونهای است که ممکن است فرد زمان زیادی را خواب باشد و یا مدتزمان طولانی بیخواب بماند.بنابراین، میتوان نتیجه گرفت که افسردگی با غمگین بودن متفاوت است چراکه بخشی از هیجانات فرد در اثر افسردگی از بین میرود و علائم جسمی او کندتر میشود و گاهی اوقات، علائم جسمی و فیزیکی زیادی در فرد به وجود میآید.
قاسمی با اشاره به اهمیت درمان افسردگی در افراد گفت: هرچقدر زودتر به داد افسردگی برسیم، راحتتر درمان خواهد شد، اما اگر افسردگی طولانیتر شود، درمان آن نیز مانند تمام بیماریهای دیگر سختتر خواهد شد.
وی درباره نشانههای افسردگی ادامه داد: اولین نشانه افسردگی که میتوان به آن اشاره کرد، احساس پوچی و بی ارزشی است که فرد مبتلا به افسردگی به آن مبتلا می شود و دومین نشانه آن هم بیانرژی بودن است؛ به طوری که انسانهای افسرده حتی برای انجام دادن کارهای روزمره خود نیز هیچگونه انرژی ندارند تا جایی که حتی برای خوردن وعدههای غذایی هم نمیتوانند از جای خود بلند شوند.
این روانشناس افزود: با توجه به این شرایط، میتوان نتیجه گرفت که افسردگی، شدیدتر از یک غمگین بودن ساده است و حتی ممکن است افسردگی باعث شود انسان از علایق و کارهایی که برایش لذتبخش بوده است، دیگر هیچ لذتی نبرد و حتی غذا خوردن نیز برایش بیتفاوت باشد.قاسمی تصریح کرد: ممکن است افسردگی باعث نشخوار فکری نسبت به اتفاقاتی شود که برای افراد افتاده است و فرد به طور دائم، آن اتفاق های منفی و بد را در ذهن خود مرورکند.وی درباره عواقب افسردگی گفت: گاهی اوقات، افراد افسرده به فکر این میافتند که به خودشان صدمه بزنند و حتی افکار خودکشی نیز به ذهنشان خطور می کند و حتی از زندگی کردن خود احساس خوبی ندارند. بنابراین، افسردگی علائم بارزی دارد.
این روانشناس، با اشاره به عوامل ژنتیکی به عنوان یکی از علل افسردگی ادامه داد: از علل ابتلا به افسردگی میتوان گفت که بخشی از ابتلای افراد به این بیماری روانی، ژنتیکی است یعنی ممکن است برخی از خانوادهها و افراد نسبت به دیگران زودتر افسرده شوند. به همین دلیل، اگر یکی از اعضای خانواده فرد دچار افسردگی است، این احتمال وجود دارد که آن فرد هم دچار افسردگی شود که در این میان بخشی دیگر از علل افسردگی هم نوروشیمیایی است.
قاسمی، فعالیتهای هورمونی را از عوامل دیگر افسردگی برشمرد و افزود: برخی از فعالیتهای هورمونی مغزی باعث افسردگی میشوند که اغلب اوقات برای درمان این افسردگی دارو تجویز میشود که در درمان این نوع افسردگی تأثیرگذار است، اما برای درمان افسردگی فقط دارو کافی نیست چون بخشی از درمان افسردگی به اطرافیان فرد افسرده بازمیگردد. به همین دلیل، اطرافیان فرد افسرده باید با شوخی کردن، کنار او بودن و پر کردن فضا از او حمایت کنند.
وی در رابطه با کمک به فرد افسرده تصریح کرد: خود فرد افسرده هم باید تشخیص دهد که او افسرده است و خودش به خودش کمک کند؛ به نحوی که برای خودش زمان پیادهروی بگذارد و ورزش کند، زیرا این فعالیتها باعث میشود افسردگی درمان شود.این روانشناس گفت: فرد افسرده باید تلاش کند تا فعالیت و روابط اجتماعی داشته باشد و هدفمند بودن میتواند به فرد بسیار کمک کند. چرا که انسانهای افسرده عمدتاً هدفمند نیستند و انگیزهای ندارند. بنابراین، بهتر است که این افراد از مشاوران روانشناسی کمک بگیرند، علاقمندیهای قدیمی خود را پیدا کنند و قدم به قدم علائق خود را پیگیری کنند تا برایشان انگیزه ای ایجاد کنند.
قاسمی با اشاره به اینکه افراد افسرده خیلی از افکار منفی را برای خود مرور میکنند، ادامه داد: افراد افسرده باید یک دفتر خاطرات مثبت داشته باشند و در خصوص احساس مثبتی که در لحظه به لحظه زندگی خود تجربه می کنند و همچنین میزان لذت خود از آن تجربه بنویسند. چون ما انسانها اتفاقات مثبت را کوچکانگاری و تجربههای منفی را بزرگنمایی میکنیم و در واقع، با این کار، ما رویه را معکوس میکنیم.وی در پایان خاطرنشان کرد: افسردگیها ممکن است در برخی از فصلها بیشتر اتفاق بیفتند؛, به طوری که ممکن است در فصل های پاییز و بهار بازگردد، اما عمده علت آن به عوامل جوی و فصلی، میزان نور و یا اتفاقات ایجاد شده در آن فصل مربوطه است، بنابراین، بهترین کار برای برطرف کردن مشکل افسردگی، ورزش کردن، فعالیتهای اجتماعی و تغذیه خوب است
∎
اگرچه افسردگی در تمامی افراد دارای نقاط مشترکی است امّا در افراد مختلف هم میتواند به شیوههای متفاوتی بروز کند که اگر این معضل در اسرع وقت درمان نشود میتواند آسیبهای جدّی نیز برای فرد و جامعه به همراه داشته باشد.
محبوبه قاسمی روانشناسی در رابطه با افسردگی اظهار کرد: افسردگی به معنای غمگین بودن به مدت طولانی است که در این دوران, انسانهای افسرده، تجربه غمگینی دارند که گاهی, مدت آن بیشتر هم میشود. امّا باید توجه داشت که هر حس ناراحتی و غمگینی، افسردگی به حساب نمیآید، چرا که همه ما انسانها غمگین بودن را تجربه کردهایم، اما باید بدانیم که افسردگی دارای علائم و نشانههای خاصی است که باید تمام آن نشانهها در فرد باشد تا او را افسرده بدانیم.
وی بیان کرد: افسردگی یعنی بی علاقه بودن به تمام کارهایی که ما از آنها لذت میبردیم و حالا آن لذت را تجربه نمیکنیم و علاوه بر این، باید بدانیم که افسردگی با غمگین بودن تفاوت زیادی دارد چون افسردگی با خود برخی از علائم جسمی را هم به همراه دارد که از آن جمله می توان به کاهش یا افزایش اشتها اشاره کرد چرا که ابتدا، روی اشتهای افراد تأثیر میگذارد به نحوی که ممکن است گاهی اوقات فرد پرخوری کرده و گاهی اوقات کاملا بی اشتها شود که همین موضوع ممکن است علائم و عوارض جسمی برای فرد ایجاد کند.
این روانشناس با اشاره به اینکه افسردگی گاهی اوقات باعث اختلال خواب هم میشود، تصریح کرد: اختلال خواب ناشی از افسردگی به گونهای است که ممکن است فرد زمان زیادی را خواب باشد و یا مدتزمان طولانی بیخواب بماند.بنابراین، میتوان نتیجه گرفت که افسردگی با غمگین بودن متفاوت است چراکه بخشی از هیجانات فرد در اثر افسردگی از بین میرود و علائم جسمی او کندتر میشود و گاهی اوقات، علائم جسمی و فیزیکی زیادی در فرد به وجود میآید.
قاسمی با اشاره به اهمیت درمان افسردگی در افراد گفت: هرچقدر زودتر به داد افسردگی برسیم، راحتتر درمان خواهد شد، اما اگر افسردگی طولانیتر شود، درمان آن نیز مانند تمام بیماریهای دیگر سختتر خواهد شد.
وی درباره نشانههای افسردگی ادامه داد: اولین نشانه افسردگی که میتوان به آن اشاره کرد، احساس پوچی و بی ارزشی است که فرد مبتلا به افسردگی به آن مبتلا می شود و دومین نشانه آن هم بیانرژی بودن است؛ به طوری که انسانهای افسرده حتی برای انجام دادن کارهای روزمره خود نیز هیچگونه انرژی ندارند تا جایی که حتی برای خوردن وعدههای غذایی هم نمیتوانند از جای خود بلند شوند.
این روانشناس افزود: با توجه به این شرایط، میتوان نتیجه گرفت که افسردگی، شدیدتر از یک غمگین بودن ساده است و حتی ممکن است افسردگی باعث شود انسان از علایق و کارهایی که برایش لذتبخش بوده است، دیگر هیچ لذتی نبرد و حتی غذا خوردن نیز برایش بیتفاوت باشد.قاسمی تصریح کرد: ممکن است افسردگی باعث نشخوار فکری نسبت به اتفاقاتی شود که برای افراد افتاده است و فرد به طور دائم، آن اتفاق های منفی و بد را در ذهن خود مرورکند.وی درباره عواقب افسردگی گفت: گاهی اوقات، افراد افسرده به فکر این میافتند که به خودشان صدمه بزنند و حتی افکار خودکشی نیز به ذهنشان خطور می کند و حتی از زندگی کردن خود احساس خوبی ندارند. بنابراین، افسردگی علائم بارزی دارد.
این روانشناس، با اشاره به عوامل ژنتیکی به عنوان یکی از علل افسردگی ادامه داد: از علل ابتلا به افسردگی میتوان گفت که بخشی از ابتلای افراد به این بیماری روانی، ژنتیکی است یعنی ممکن است برخی از خانوادهها و افراد نسبت به دیگران زودتر افسرده شوند. به همین دلیل، اگر یکی از اعضای خانواده فرد دچار افسردگی است، این احتمال وجود دارد که آن فرد هم دچار افسردگی شود که در این میان بخشی دیگر از علل افسردگی هم نوروشیمیایی است.
قاسمی، فعالیتهای هورمونی را از عوامل دیگر افسردگی برشمرد و افزود: برخی از فعالیتهای هورمونی مغزی باعث افسردگی میشوند که اغلب اوقات برای درمان این افسردگی دارو تجویز میشود که در درمان این نوع افسردگی تأثیرگذار است، اما برای درمان افسردگی فقط دارو کافی نیست چون بخشی از درمان افسردگی به اطرافیان فرد افسرده بازمیگردد. به همین دلیل، اطرافیان فرد افسرده باید با شوخی کردن، کنار او بودن و پر کردن فضا از او حمایت کنند.
وی در رابطه با کمک به فرد افسرده تصریح کرد: خود فرد افسرده هم باید تشخیص دهد که او افسرده است و خودش به خودش کمک کند؛ به نحوی که برای خودش زمان پیادهروی بگذارد و ورزش کند، زیرا این فعالیتها باعث میشود افسردگی درمان شود.این روانشناس گفت: فرد افسرده باید تلاش کند تا فعالیت و روابط اجتماعی داشته باشد و هدفمند بودن میتواند به فرد بسیار کمک کند. چرا که انسانهای افسرده عمدتاً هدفمند نیستند و انگیزهای ندارند. بنابراین، بهتر است که این افراد از مشاوران روانشناسی کمک بگیرند، علاقمندیهای قدیمی خود را پیدا کنند و قدم به قدم علائق خود را پیگیری کنند تا برایشان انگیزه ای ایجاد کنند.
قاسمی با اشاره به اینکه افراد افسرده خیلی از افکار منفی را برای خود مرور میکنند، ادامه داد: افراد افسرده باید یک دفتر خاطرات مثبت داشته باشند و در خصوص احساس مثبتی که در لحظه به لحظه زندگی خود تجربه می کنند و همچنین میزان لذت خود از آن تجربه بنویسند. چون ما انسانها اتفاقات مثبت را کوچکانگاری و تجربههای منفی را بزرگنمایی میکنیم و در واقع، با این کار، ما رویه را معکوس میکنیم.وی در پایان خاطرنشان کرد: افسردگیها ممکن است در برخی از فصلها بیشتر اتفاق بیفتند؛, به طوری که ممکن است در فصل های پاییز و بهار بازگردد، اما عمده علت آن به عوامل جوی و فصلی، میزان نور و یا اتفاقات ایجاد شده در آن فصل مربوطه است، بنابراین، بهترین کار برای برطرف کردن مشکل افسردگی، ورزش کردن، فعالیتهای اجتماعی و تغذیه خوب است
نظر شما