به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری فارس، یک تئوریسین روابط بینالملل در آمریکا با بینتیجه خواندن ادامه حضور نظامی این کشور در افغانستان، از تصمیم جو بایدن برای خروج نظامیان آمریکایی از این کشور تمجید کرد.
استفان والت استاد دانشگاه هاروارد و صاحب نظریه «موازنه تهدید» در یادداشتی نوشت: «جنگ بایدن در خانه (آمریکا) بر سر افغانستان، تازه شروع شده است».
او در فارین پالیسی نوشت: «هر یک از سه سلف جو بایدن رئیسجمهور ایالات متحده-جورج دبلیو بوش، باراک اوباما و دونالد ترامپ باید تصمیم میگرفتند که درباره تلاش ناکام ایالات متحده برای ملتسازی در افغانستان چه کار انجام بدهند. هر کدام از آنها تصمیم گرفتند که مسیر قبلی را ادامه داده و این جنگ غیر قابل پیروز شدن را طولانی کنند. آنها این کار را یا به دلیل انجام دادند که فکر می کردند با تلاشی بیشتر می شود روند تحولات را برگرداند و یا اینکه آنها راغب نبودند روند حاکم بر سیاست خارجی را که به رغم بی اطلاعی از چگونگی پیروزی در این جنگ همچنان بر لزوم ادامه تلاش در این زمینه (حضور در افغانستان) تاکید دارد، به چالش بکشند».
به اعتقاد این تئوریسین روابط بینالملل، «بایدن این توصیه منسوخ شده را رد کرده است و اعلام کرد که نیروهای رزمی ایالات متحده تا ۱۱ سپتامبر (۱۱ اردیبهشت) خارج خواهند شد. او این موضوع را به رسمیت شناخت که درخواستها برای خروج "مبتنی بر شرایط"، معنای کمی دارد چرا که حصول به شرایط خاص فراتر از توانایی این کشور (آمریکا) است و این موضوع باعث خواهد شد که نیروهای ایالات متحده برای همیشه در افغانستان باقی بمانند».
استفان والت
استاد دانشگاه هاروارد معتقد است: «تصمیم بایدن هم شجاعانه بود و هم درست اما او هم اکنون به صورت ادامه دار با تردیدهای ناشی از منتقدان جنگ طلب مواجه خواهد شد؛ کسانی که باور دارند که ادامه جنگ به نوعی باعث پیروزی خواهد شد و تک تک جمهوری خواهان هم از این موضوع سوءاستفاده خواهند کرد. او باید به این نه گویان توجهی که لیاقتشان است را نشان بدهد و آن هم این است که هیچ توجهی به آنها نکند و شما (خوانندگان یادداشت فارین پالیسی) هم نباید به آنها توجهی بکنید».
وی ادامه داد: «چرا تصمیم بایدن، تصمیم درستی است؟ برای اینکه باقی ماندن بیشتر (آمریکا در جنگ افغانستان)، باعث تغییر نتیجه جنگ نخواهد شد. مقامها و فرماندهان نظامی ایالات متحده که مکرر ادعای "مسلط شدن" بر اوضاع در افغانستان را داده اند و وعده تاکتیکهای نو را دادهاند از قبیل افزایش موقتی تعداد نیروها، دیپلماسی بهتر، بمبهای بزرگتر، برنامههای مقابله با فساد، ریشه کنی تریاک، برگزاری انتخابات جدید یا دیگر طرحها سرانجام باعث تغییر روند تحولات به نفع آنها و محکم شدن پای دولت افغانستان بشود اما هیچ یک از این ارزیابیهای خوشبینانه درست از آب در نیامدند. در واقع وزارت دفاع ایالات متحده هم به خوبی می دانست که جنگ در افغانستان به چه نحو بدی از دست رفته بود اما به افکار عمومی (مردم آمریکا) چیزی نگفت».
استفان والت نوشت: «اما اشتباه نکنید: عدم تعامل، نوشدارو نیست و اکنون زمان جشن گرفتن نیست. بعد از خروج ایالات متحده (از افغانستان) اتفاقهای بدی خواهد افتاد و برخی از این اتفاقها شاید برای تعداد کمی از آمریکاییها بیافتد. دولت افغانستان شاید فروبپاشد، طالبان شاید کنترل کابل و شاید همه کشور را دوباره بدست گیرد، وضعیت حقوق بشری (در افغانستان) قطعا بدتر خواهد شد و القاعده یا داعش هم شاید در منطقه فعال تر شوند. یکی از این گروههای تندرو شاید بتواند تعداد کمی از آمریکاییها را شاید حتی در خود ایالات متحده بکشد. اگر زمانی چنین اتفاقهایی بیافتد، مطمئن باشید که منتقدان (خروج آمریکا از افغانستان) به سرعت بایدن را مورد سرزنش قرار خواهند داد و تلاش میکنند تقصیر را به گردن او بیاندازند».
نظامیان آمریکا
تحلیلگر ارشد آمریکایی در ادامه تصریح کرد: «مساله دردسرساز و دردناک است است: همه این اتفاقهای بد فارغ از اینکه چه زمانی ایالات متحده تصمیم به خروج بگیرد، احتمال حادث شدنان وجود دارد. خبر خوب حداقل برای آمریکاییها این است که پیامدهای آنها شدید نخواهد بود و همچنین آنقدر مخرب نخواهند بود که تلاش شبه دائمی ایالات متحده برای تقویت یک متحد ضعیف، فاسد و غیرقابل اتکا (دولت افغانستان) را توجیه کند. همانطور که من و دیگران استدلال کردهایم ایمن یک مغالطه است که گفته شود خطر تبدیل شدن دوباره افغانستان به یک "پناهگاه امن" برای تروریستهای مخالف آمریکا با یک دامنه فعالیت در سراسر جهان وجود دارد و این یک ادعای مبالغهآمیز است. ایالات متحده در قیاس با سال ۲۰۰۱، یک هدف بسیار سخت تر برای حمله کردن است، تقویت امنیت هوانوردی تقریبا این موضوع را که از خطوط هواپیمایی به عنوان سلاح استفاده شود، غیرممکن کرده است و این دفعه واشنگتن صبر نمی کند که کمپهای تروریستی حمله کنند البته اگر آنها آنقدر احمق باشند که در خاک افغانستان دور هم جمع شوند. آمریکاییها امروز از ناحیه کووید-۱۹، تروریسم داخلی دست راستی و اقدامات ناشی از خشونت مسلحانه بسیار بیشتر از تندروهای خشن مخفی شده در مناطق دور افتاده جنوب آسیا با خطرات مواجه هستند. صرف هزینه تقریبا ۱۰۰ میلیارد دلاری در هر سال برای کاستن از این خطر کوچک، اصلا منطقی نیست. موضوع بد دیگر که قطعا اتفاق خواهد افتاد این است که سیاستمداران جمهوری خواه زیادی مشتاق خواهند بود که وارد هر باشگاهی شوند که از یک رئیسجمهور دموکرات (بایدن) انتقاد کنند؛ رئیسجمهوری که به طرز شگفت آوری، محبوب است».
وی سپس نوشت: «میچ مک کانل رهبر اقلیت (جمهوریخواه) سنا به سرعت تصمیم برای خروج ایالات متحده (از افغانستان) را تقبیح کرد و آن را عجولانه خواند و لیندسی گراهام سناتور تندرو جمهوری خواه کارولینای جنوبی تصمیم بایدن را "کثیفتر از کثافت" خواند».
میچ مک کانل و لیندسی گراهام
والت ادامه داد: «این حرفها نشانه یک مشکل جدی است: ماهیت تهی و کلیشه زده گفتمان کنونی ایالات متحده درباره موضوعات حیاتی استراتژیک و تمایل برای گوش دادن به کارشناسان و شخصیت های سیاسی که مکرر و به صورت فاجعه بار و بدون عذرخواهی اشتباه کردهاند. اگر بعد از دو دهه جنگ، جدا شدن از این جنگ اقدامی عجولانه است، من از این موضوع نفرت دارم که ببینم مک کانل چه چیزی را مشمول "مدت طولانی" میداند. برای یک نفر شاید جنگیدن ۲۰ ساله در یک جنگ با دلیلی بازنده، شاید نشانه واضحی برای سرسختی و عزم ایالات متحده باشد و نه نشانه ضعف. البته مهمتر از همه چیز این است که منتقدان خروج (آمریکا از افغانستان) تا کنون هیچ استراتژی کارآمدی برای ساختن یک افغانستان با ثبات ارائه نکردهاند البته به جز ادامه همان کارهای قبلی که تا کنون ثاثیر نداشتهاند».
استاد روابط بینالملل در دانشگاه هاروارد در این یادداشت نوشت: «اینجا ارزش دارد که پیشبینی هشداردهندگان درباره تاثیرات مصیبت بار خروج ایالات متحده از جنگ ویتنام بر جایگاه جهانی ایالات متحده را یادآوری کنیم، باوری که برای سالها باعث طولانی کردن این جنگ شد اما وقتی ایالات متحده سرانجام ویتنام را ترک کرد و ویتنام شمالی کل کشور را یکپارچه کرد، چین کمونیست و ویتنام کمونیست با یکدیگر جنگیدند. سپس چین و ایالات متحده به صورت ضمنی برای تقابل با اتحاد شوروی و دیگر کشورها در آسیا متحد شدند. چهارده سال بعد از *سقوط سایگون*، این اتحاد شوروی بود که در زباله دان تاریخ قرار گرفت و این موضوع نه در آسیا بلکه در اروپای شرقی تاثیرات دومینو وار برجا گذاشت».
*سقوط سایگون پایتخت ویتنام جنوبی به دست ارتش خلق ویتنام و جبهه آزادی ملی در تاریخ 30 آوریل 1975 رخ داد و این سقوط نشانه شکست آمریکا و جبهه ویتنام جنوبی، پایان جنگ ویتنام و آغاز رسمی کمونیستی شدن ویتنام بود*
به باور استفان والت، «البته برخی از کشورها از تصمیم بایدن ناراحت خواهند شد. رهبران چین با ترکیبی از بیم، سرگشتگی و خوشحالی در حال تماشای این موضوع بودهاند که ایالات متحده تریلیونها دلار را در جنگ های صلیبی ناکام در خاورمیانه به هدر داده است و پکن در همین زمان مشغول به ساختن یک اقتصاد در کلاس جهانی، بیرون ماندن از جنگهای خارجی و افزایش حضور و نفوذ خود در سازمانهای بینالمللی مهم بوده است. ممکن است کسی گمان کند که ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه هم شاید زیاد درباره تصمیم بایدن خوشحال نباشد چرا که این کار باعث می شود واشنگتن تمرکز بیشتری روی فعالیتهای کنونی مسکو انجام دهد».
یادداشت این تحلیل گر و تئوریسین شناخته شده آمریکایی در حالی منتشر شده که جو بایدن هفته گذشته به طور رسمی اعلام کرد که نیروهای آمریکا از افغانستان خارج خواهند شد.
رئیسجمهور آمریکا گفته بود: «ما نمیتوانیم به چرخه گسترش و توسعه حضور ایالت متحده در افغانستان ادامه دهیم . عقب نشینی در یکم ماه مه (شنبه ۱۱ اردیبهشت) با هماهنگی با ناتو آغاز میشود». (جزئیات بیشتر)
انتهای پیام/م
نظر شما