به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری تسنیم، محمد جمشیدی عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران در همایش مذاکرات هستهای لوزان که صبح امروز در دانشکده علامه طباطبایی برگزار شد، به عنوان منتقد مذاکرات هستهای گفت: عنوان مخالف گذاشتن بر روی بنده دقیق نیست. بلکه من یک ناصح مشفق هستم و پیشنهاداتی دارم که امیدوارم به انجام توافق نهایی هستهای کمک کند.
وی با طرح این پرسش که در سطح تحلیل استراتژیک باید دید که روابط آمریکا براساس چه راهبردی است، ادامه داد: بنده معتقدم مناسبات دوجانبه ایران و آمریکا تعیین کننده سیاست آمریکا در قبال ایران نیست، بلکه راهبرد منطقهای آمریکا تعیین کننده است. چرا که آمریکا قدرت بزرگ و بین المللی است و در همه جا برای خود منافعی را تعریف میکند. لذا پرداختن به یک مسئله با لحاظ کردن ماتریسی از منافع و تهدیدات خود ممکن است.
عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران با طرح پرسش دیگری مبنی براینکه درک آمریکا از خاورمیانه چیست و چه تأثیری در قبال سیاست ایران دارد، افزود: وقتی اسناد راهبردی دولت اوباما را مرور میکنیم، مشاهده میکنید که مهمترین کلیدواژه (انتقال) است؛ وضعیت منطقه به تبع وضعیت بین الملل در حال انتقال است. اما این انتقال به سمت نظم جدید مسالمت آمیز نیست بلکه همراه با خشونت است.
جمشیدی ادامه داد: سند استراتژی امنیت ملی آمریکا میگوید که این وضعیت یک نسل و یک دهه طول میکشد، ریچارد هاوس وضعیت کنونی منطقه را با جنگهای 30 ساله مذهبی اروپا مقایسه میکند. در این وضعیت قدرت مدیریت آمریکا در تحولات بین المللی کم شده است. تأثیر این وضعیت در نگاه آمریکا در قبال ایران است که آمریکا از لحاظ راهبردی به دنبال درونگرا و منزوی کردن و مهار ایران است تا ایران نتواند در شکل دهی به نظم جدید منطقه نقش فعالی داشته باشد و مذاکرات هستهای در این فضا بخشی از استراتژی بزرگ و تاکتیکی برای تحقق استراتژی است.
وی گفت: ارزیابی جامع اطلاعاتی آمریکا از 2007 تا 2015 سالانه این بوده که ایران نه سلاح اتمی دارد و نه تصمیمی برای ساخت سلاح اتمی گرفته است. اما ما وارد این فضا شدهایم که برای عدم دستیابی به سلاح اتمی با آمریکاییها مذاکره میکنیم. آمریکاییها وقتی این موضوع را مبنا قرار میدهد و چیزی که سیاست همیشگی جمهوری اسلامی بوده را عملیاتی کردند که رسیدن به سلاح اتمی 4 مسیر دارد؛ مسیر اورانیوم، مسیر پلوتونیوم، مسیر بریک اوت(ترکیب ذخایر و سطح غنی سازی یا با چه سرعتی به سلاح اتمی میتوان رسید) و مسیر پنهانی که بعداً اضافه شد.
عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران با بیان اینکه مشکل اساسی این است که بدون مبنا قرار دادن ان پی تی در مذاکرات، منطق بریک اوت یا گریز هستهای را مبنا قرار دادهایم، گفت: بریک اوت یک منطق من درآوردی است. بریک اوت سه مشکل دارد؛ اول اینکه ماهیت برنامه هستهای ما را نهایتاً متمایل به انحراف هستهای نشان میدهد و اساساً این منطق غیرحقوقی است و ما هیچ جای عدم اشاعه، بریک اوت نداریم. بریک اوت منطق ضد استراتژیکی است که منطق استراتژیک دیگری پشت آن وجود ندارد.
جمشیدی ادامه داد: شما وقتی میخواهید سلاح اتمی بسازید، قدرت بازدارندگی مهم است. آنچه باعث میشود کشورها بازدارندگی ایجاد کنند، این است که ضربه اول را بزنند، ضربه دوم را بخورند و بتوانند ضربه دوم را بزنند.زدن ضربه دوم منطق اصلی بازدارندگی است. بریک اوت که مبنا قرار گرفته برای این است که به بمب اتمی برسیم، اما با یک عدد بمب هیچ زمان بازدارندگی ایجاد نمیشود.
عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران با بیان اینکه دومین منطق بیانیه لوزان، منطق مصونیت است که اسرائیلیها آن را مطرح کردهاند، گفت: منطق مصونیت این است که پراکندگی و تنوع در برنامه هستهای ما به گونهای باشد که دشمن امکان نابود کردن برنامه هستهای ما را داشته باشد.اگر این منطق را بپذیریم، به نظر بنده امکان تهدید نظامی علیه خود را افزایش میدهیم و باید حتماً از آن پرهیز کنیم چرا که توافقی که منجر به افزایش احتمال تهدید نظامی شود، توافق خوبی نیست.
جمشیدی در خصوص محدودیتهای فردو گفت: فردو یک منطقه مصونیتدار است. یعنی کوه بالای سر آن قرار دارد و زیر زمین است و امکان نابودی آن به راحتی وجود ندارد. لذا از نظر من تمرکز غنیسازی در فردو و به لحاظ راهبردی موثرتر است تا اینکه در نطنز متمرکز کنیم. وقتی میگویند تأسیسات خود را به نطنز ببرید، یعنی امکان ضربه زدن افزایش پیدا میکند. لذا اگر همین تعداد غنی سازی که داریم در فردو باقی بماند، به لحاظ راهبردی موثرتر است.
وی با بیان اینکه بعد از این دو منطق، متأسفانه نتوانستهایم مفهوم راهبردی و ایرانی ارائه کنیم که بتواند مبنای مذاکرات باشد، گفت: در مورد محدودیتهای فنی در بیانیه آمده که ظرفیت غنی سازی، سطح غنی سازی و ذخایر ایران محدود میشود و این منطق بریک اوت است. اما جالب اینجاست که این محدودیت ها برای یک دوره زمانی بوده و هم اکنون میگوید تعداد سانترفیوژها در سایه، غنی سازی حداقل یعنی 15 ساله و محدودیت ذخایر 15 ساله باشد. به نظر من محدودیتها باید براساس توافق ژنو در یک دوره زمانی باشد. یعنی بعد از 10 سال تمام شود.
عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران افزود: نکته دیگر این است که مراکز غنی سازی ایران در نطنز محدود شده و در فردو غنی سازی و تحقیقات انجام نمیشود. پیشنهاد من این است که موادی که در کشور تولید میکنیم، اگر امریکا و 1+5 نسبت به آن نگرانی دارند، ما به آنها بگوییم که میخواهیم به گروه عرضه کنندگان هستهای که هم کنون در انحصار چند کشور است، بپیوندیم و تولیدات خود را به فروش برسانیم.
جمشیدی گفت: ما میتوانیم تحت نظارت آژانس مواد تولیدی خود را بفروشیم و از آن کسب درآمد کنیم.
وی در زمینه محدودیتهای موجود در بیانیه لوزان افزود: براساس بیانیه لوزان ما پذیرفتهایم که دامنه و جدول زمانی تحقیق و توسعه ما محدود شود. این موضوع خلاف توافق ژنو است و حتی ما از ژنو هم جلوتر آمدهایم. چرا که در ژنو تحقیق و توسعه در گام نهایی توافق نبود و محدودیت ما در حوزه دیگری بود و باید به توافق ژنو بازگردیم و این موضوع را نباید بپذیریم.
عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران ادامه داد: طبق مواضع مقامات ایرانی، ما اجازه فعالیت R&D را در چهار مدل R&D4 R&5 R&D6 R&D8 داریم اما براساس توافقنامه ژنو ما سه مدل دیگر هم داشتیم IR1، IR2Nو IR6S و اینها در بیانیه لوزان نیست که باید گنجانده شود و دامنه آن را گسترش دهیم.
جمشیدی با طرح این پرسش که سوال این است که آیا ما میتوانیم روی همه این مدلها R&D انجام دهیم، افزود: آمریکایی ها در بیانیه گفتهاند آبشار کامل نخواهد بود؛ به این معنی که غنی سازی ما بعد از 10 سال تحقیق و توسعه اش کامل نیست و تازه بعد از 10 سال ما باید کار را شروع کنیم. محدود کردن این موضوع محدود کردن حقوق خودمان است.
وی افزود: مقامات آمریکایی میگویند که R&D ایران باید با طرف مقابل هماهنگ شود که این خطرناک است. محدودیت R&D را برای ما فراهم میکنند و همه میدانند که شرایط ما عادی نمیشود.
عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران با بیان اینکه تحقیق و توسعه از خطوط قرمز اصلی نظام بوده است، گفت: در حوزه تحریمها استراتژی آمریکا در قبال ایران بعد از 35 سال تحریم محور شده و از استراتژی کارتر که نظام محور بوده به استراتژی اوباما یعنی اقتصادمحور تبدیل شده است و برای اولین بار در2015 تحریمها به عنوان ابزار راهبردی آمریکا مطرح میشود که باید آن را جدی گرفت.
جمشیدی با تأکید براینکه اگر امروز تحریم آمریکا را بشکنیم، استراتژی امریکا را شکست دادهایم، خاطرنشان کرد: در بیانیه لوزان چند عبارت در خصوص اینکه تحریمها لغو شود، وجود دارد. برای آمریکا از واژه تعلیق و برای اتحادیه اروپا از واژههایی مانند لغو استفاده میکنند که تفاوت در آن وجود دارد. طبق بیانیه لوزان و توافق ژنو هدف لغو کلیه تحریمهای ایران به صورت جامع است. اما برای عملیاتی کردن میگویند اروپا تحریمهای اقتصادی و مالی مرتبط با هستهای را برمیدارد و آمریکا تحریم هستهای اقتصادی و ثانویه را برمی دارد. ابتدا و انتهای بیانیه با هم همخوانی ندارد.
وی با تأکید براینکه براساس توافق ژنو باید تحریمهای ملی هم برداشته شود، تصریح کرد: چرا که ممکن است انگلیس و فرانسه بخواهند تحریم شخصی بگذارند که باید در این زمینه دقت کرد. نهایتاً این مسائل باید به تأیید آژانس مشروط می ماند و این به معنای لغو تحریمها به صورت یک جا و همزمان نخواهد بود. این مشکل متزلزل کاهش تحریمها منجر به این میشود که سرمایه گذاری بلند مدت اقتصادی در ایران شکل نگیرد به دلیل اینکه منفعت اقتصادی تهدید میشد.
عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران با اشاره به اینکه4 نوع تحریم برضد ایران وجود دارد ادامه داد: بدون این 4 تحریم، تحریم ها باقی میماند. بنابراین اگر به این موارد پرداخته نشود، مشکلات باقی میماند. با توجه به رفتار آمریکا و غرب نسبت به روسیه، بدون قطعنامه شورای امنیت آنها روسیه را تحریم یکجانبه و ثانویه کردند و این مذاکرات که لزوما حتی با اینکه قطعنامهای تصویب شود تأیید نمیکند که تحریم ها به شکل دیگری متوقف شود.
جمشیدی خاطرنشان کرد: دو نوع روش کاهش تحریمها وجود دارد، اول اینکه مفاد حقوقی را بگوییم. در خواست میکنیم موضوع تحریمها را بردارند. یعنی تحریم بانک ملی در تمام موضوعات برداشته شود.
وی با اشاره به قطعنامه جدید شورای امنیت افزود: یک تهدید بزرگ در اینجا وجود دارد، چون ما هرچه قطعنامه داریم مربوط به برنامه هستهای است. ما بخاطر تست موشک شهاب 3 قطعنامه نگرفتهایم.
عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران با بیان اینکه من خروج ایران از فصل هفت را نمیبینم، افزود: یک منفعت اساسی ما این است که وضعیت نهایی ما چه میشود؟ تحریمها نهایتاً لغو میشود، ولی آیا وضعیت پرونده عادی میشود؟
جمشیدی در پایان خاطرنشان کرد: هم اکنون بحث موشکی ما به دم بحث هستهای بسته شده است. میگویند که موشکی تحریم است، چون که شما موشکهایی میسازید که میتواند سلاح حمل کند، اما اگر ما براساس این توافق کار میکنیم که دغدغه آنها نسبت به سلاح حذف شود، باید بحث موشکی نیز حذف شود ولی به صورت هوشمندانه رژیم تحریمی در حوزه موشکی و تسلیحات ما ایجاد میشود و شاهد آن بیانیه وزارت خارجه روسیه است که گفته با توافق هستهای مسئله موشکی معنی ندارد و شما باید سپر موشکی خود را جمع کنید.
انتهای پیام/