به گزارش گروه علم و فناوری باشگاه خبرنگاران دانشجویی(ایسکانیوز)، علی جهانشاهی در سال 1357 در یکی از شهرستانهای همدان به اسم بهار متولد شد و تا دوران دبیرستان را در این شهر گذراند. دوره کارشناسیاش را در همدان گذراند و بعد از اتمام خدمت سربازی، کارشناسی ارشد را در رشته فیزیولوژی پزشکی در دانشگاه تربیت مدرس خواند.
او در سال 87 موفق به گرفتن بورس تحصیلی در هلند شد و از آنجا که برای پایاننامه دوره کارشناسی ارشد روی سیستم عصبی تحریک الکتریکی عمقی مغز کار کرده بود، در هلند نیز همین رشته را در دانشگاه ماستریخت ادامه داد و هماکنون نیز در همین زمینه کارهای تحقیقاتی انجام میدهد. خودش میگوید که جو تحقیق محور و فرهنگ حاکم دانشگاه تربیت مدرس زمینهای شد که از همان ترم اول وارد دنیای پژوهش شود و از این کار لذت ببرد.
وی هماکنون دانشیار بیمارستان آموزشی شهر ماستریخت است و گروه تحقیقاتی و آزمایشگاه خود را دارد و با دانشجویان دکتری و فوق لیسانس پژوهشهای خود را در زمینه علوم اعصاب انجام میدهد. جهانشاهی تاکنون استاد راهنمای هشت پایان نامه دکتری و حدود 20 پایان نامه فوق لیسانس بوده و در کنار آن 80 مقاله علمی نوشته و بخشهایی از هشت کتاب در زمینه علوم اعصاب نیز تالیف کرده است.
در ادامه مصاحبه تلفنی ما را با این دانشمند ایرانی خواهید خواند:
سفر به هلند چطور شرایط را برایتان تغییر دارد و چه تاثیری روی پژوهشهای شما داشت؟
سفر به هلند شرایطی را در اختیارم قرار داد که با امکانات و بودجههای تحقیقاتی و آزادی عمل بیشتر در انتخاب موضوعات به تحقیق مشغول شوم و به راحتی بتوانم به کشورهای دیگر برای شرکت در کنفرانسهای مختلف سفر کنم و مستقیما با دانشمندان بزرگ دنیا ارتباط بگیرد. البته علاقه به تحقیق را در دانشگاه تربیت مدرس پیدا کردم و در هلند با کیفیت بالاتر تحقیقاتم را ادامه میدهم.
لطفا در مورد دستاوردهایتان توضیح دهید.
به طور کلی ما روی مکانیسم تحریک عمقی مغز تحقیق میکنیم تا بتوانیم عملکرد آن را درک کنیم و در نتیجه آن را توسعه دهیم و به غیر از بیماریهای حرکتی، روی بیماریهای دیگر هم کار کنیم. در واقع سعی داریم روشهای دیگری را به غیر از روشهای سنتی مثل ایمپلنت الکترود در مغز را پیدا کنیم که غیر تهاجمی باشد و نیاز به جراحی نداشته باشد. به کمک دانشجویان دکتریام روی تحریک عمقی مغز برای بیماران پارکینسونی و اختلال حرکتی کار میکنیم، اما به تازگی این کار را توسعه دادهایم و از این روش برای درمان زنگ زدن یا وزوز گوش (tinnitus) استفاده کردیم. این بیماری در شرایط حاد بسیار آزار دهنده است و حتی موجب خودکشی افراد میشود.
در این پژوهش، ناحیه خاصی از مغز را پیدا کردیم که در دسترس است و در آزمایش روی موشها متوجه شدیم که کامل جواب میدهد. در این راستا کارآزمایی بالینی روی تعداد محدودی از بیماران را شروع کردیم. هماکنون این پروژه به عنوان یک کلینیکال تریال ثبت شده و دانشمندان دیگر نیز روی آن کار میکنند.
در تحقیقات اخیر، از فناوری نانو استفاده کردیم و نانوذرات را به ناحیه خاصی از مغز که باید تحریک شود، هدایت کردیم و با کمک امواج الکترومغناطیس توانستیم تحریک عمقی مغز را انجام دادیم که جایگزین خوبی برای تحریک مغز با روشهای کلاسیک است.
این روش در سال 2020 در هلند طرح پژوهشی منتخب انتخاب شد و 800 هزار یورو بودجه دولتی بابت این پروژه دریافت کردم تا این پروژه را گسترش بدهیم و با بهبود نانوذرات، آن را به جای تزریق در مغز، وارد گردش خون کنیم و سپس با هدایت درست آن را به محل مورد نظرمان برسانیم.
به غیر از این روی روشهایی کار میکنیم تا بتوانیم در مراحل اول، دستگاه تحریک مغز را روی سر بیمار سوار کنیم. همانطور که میدانید پارکینسون درمان خاصی ندارد و داروها و روشهایی که تاکنون ابداع شده فقط برای کنترل علائم شدید بیماری مثل رعشههای شدید دست و پا است. در واقع در این گونه بیماریها، عملکرد بخشهایی از مغز دچار اختلال میشود و حتی ممکن است این بخشها فعالیت بیش از حد از خود نشان دهند و در حقیقت از تعادل خارج شوند. از این رو با تحریک عمقی مغز سعی میکنیم که این تعادل را به مغز برگردانیم.
معمولا در مرحله آخر به واسطه یک عمل جراحی، الکترودی را درون مغز بیمار میکارند که با تحریک الکتریکی باعث کم شدن لرزش بدن بیمار شود. اما روشی که ما ارائه میکنیم بسیار دردسترستر و ارزانتر است. جراحیای که در مورد آن صحبت کردم، فقط در کشورهای پیشرفته و فقط برای بیماران خاصی انجام میشود و عمل درمانی روتینی به شمار نمیرود و بسیار هم گران قیمت است.
همانطور که گفتم، ما با استفاده ذرات نانو به جای الکترود، آن را به بخشهای مورد نظرمان در مغز میرسانیم و با امواج الکترومغناطیسی آن بخشها را تحریک میکنیم. این نانوذرات ابعادی حدود 10 تا 30 نانومتر دارند.
شرایط قرنطینه به دلیل شیوع کرونا چه مزیتهایی برای شما داشته؟ آیا توانستهاید به کارهایی که قبلا نتوانسته بودید برسید؟
این شرایط کلا به نفع من نبود. هلند یکی از کشورهایی است که به دلیل تراکم جمعیت بالایی که دارد، بسیار تحت تاثیر قرار گرفت و ما حدود یک سال است که در شرایط سخت قرنطینه به سر میبریم و من از خانه کار میکنم. از آنجا که تدریس میکنم، باید یک بازنگری در روش تدریس انجام میدادم، چون نوع تدریس به دلیل اپنبوک شدن امتحانات کاملا تغییر کرد.
از طرف دیگر از آنجا که نمیشد بیشتر از یکی دو نفر در آزمایشگاه کار کنند، عملا سرعت فعالیت تحقیقاتیام کم شد.
از نظر شما دانشمندان ایرانی از نظر علوم و فناوری در چه سطحی هستند و چقدر با سطح جهانی فاصله دارند؟
به لحاظ انسانی و فردی فاصلهای بین آنها وجود ندارد. تنها چیزی که میان دانشمندان ایرانی و خارجی فاصله انداخته، امکانات و بودجههای تحقیقاتی است. کمااینکه موسساتی در ایران مثل پژوهشگاه رویان وجود دارند که به دلیل برخورداری از امکانات و بودجه مناسب قابل مقایسه با موسسات پژوهشی خارجی هستند. موسسه رویان در بعضی زمینهها مثل درمان ناباروری جزو مراکز پیشرو در دنیاست. با این حال با توجه به کمبود امکانات و بودجه در ایران، در بخشهایی مثل تحقیقات علوم پزشکی شاهد فاصله گرفتن دانشمندان ایرانی از سطح جهانی و عدم وجود دستاورد و تولید علم هستیم.
چه فیلم و کتابی در زمینه علمی- تخیلی خواندهاید؟
در دوران کودکی عاشق کتابهای ژول ورن بودم و همه کتابهایش را داشتم، ولی الان بیشتر در دنیای واقعی سیر میکنم و به همین دلیل به کتاب و فیلمهای علمی تخیلی علاقه ندارم.
نظام آموزشی عالی ایران در مقایسه با هلند چه مزایا یا معایب و نقصهایی دارد؟
با توجه به اینکه دانشجویانی که از ایران به اینجا میآیند از نظر تئوریک خیلی قوی هستند، مشخص است که نظام آموزشی ایران در بخش آموزش کتابهای تئوریک و مرجع خوب عمل میکند. تنها چیزی که میتوانست خیلی بهتر باشد و هنوز جا برای رشد دارد، آموزش در دانشگاهها پروژه محور باشد. به ویژه در تحصیلات تکمیلی تمرکز بیشتر روی آموزش روش تحقیق باشد تا دانشجوها یاد بگیرند چطور با یک مساله علمی برخورد کنند، آن را پردازش کنند و به عنوان یک طرح تحقیقاتی به آن نگاه کنند.
نوشتن و طراحی پروژه تحقیقاتی یکی از کارهایی است که هر دانشجویی باید بلد باشد و به واسطه ذهن پرسشگری که دارد باید بتواند هر سوالی را به یک طرح پژوهشی تبدیل کند.
از نظر شما دانشجویانی که از ایران به هلند میآیند، چه نقطه ضعفهایی دارند؟
کار گروهی بزرگترین نقطه ضعف دانشجویانی است که به هلند میآیند. این در حالی است که کار تحقیقاتی مستلزم ارتباط با هم دانشگاهیان و حتی با دانشمندان در کشورهای دیگر است.
میزان حقوق دریافتی شما نسبت به درآمد افراد متوسط جامعه هلند چقدر است؟ آیا این میزان خیلی بالاتر است؟
تجربه شخصی من در کشوری که در آن زندگی میکنم -یعنی هلند که در جمع کشورهای اسکاندیناوی و شمال غرب اروپا به شمار میرود- این است که تفاوت حقوق بین افراد مختلف بسیار کم است. شاید اغراق نباشد که بگویم همه افراد از تکنسین ساختمانی مثل لولهکش و برقکش تقریبا اندازه یک پزشک حقوق دارد و تفاوت حقوق این افراد بسیار پایین است. به طور مثال جراحی که در بخش ما کار میکند دو برابر حقوق یک پرستار دریافت نمیکند. همین امر باعث شده که هر کسی به دنبال علاقهاش برود و به خاطر حقوق بالا به سمت مشاغلی مثل پزشکی و جراحی نمیرود. با این حال، هلند یک کشور ثروتمند به شمار میرود و به طور کلی سطح حقوق در این کشور بالاست و در حدی است که امکانات اولیه زندگی را فراهم میکند و تامین اجتماعی خوبی دارد و افراد نگران آینده و از کارافتادگی و آینده فرزندانشان نیستند.
منبع مالی حقوق شما کجاست؟
همه افراد هیات علمی کارمند دولتی به شمار میآیند و کسانی که قرارداد موقت دارند، روی پروژههایی کار میکنند که از سوی صنایع مثل صنایع دارویی تامین میشود یا از طریق جمع کردن اعانه و کمکهای مردمی. بیشتر این اعانهها از مراکز و موسسات خیریهای جمعآوری میشود که از بیماریهای خاصی حمایت میکنند.
این پروژههای تحقیقاتی چگونه تعریف میشوند و از نظر مالی چطور تامین میشوند؟
باید بگویم که دولت هیچ پولی بابت تحقیق به ما نمیدهد. تمامی هزینههای مربوط به تحقیق از آزمایشگاه گرفته تا مواد و ماسک و دستکش آزمایشگاهی را خودمان باید پرداخت کنیم. طرحهای پژوهشی در هلند به طور کلی به صورت استانی، کشوری یا به صورت گرنت یا پژوهانه اروپایی یا جهانی تعریف میشوند. گروههای تحقیقاتی باید پروژهای برای کارشان تعریف کنند و پروپوزال ارائه دهند. این پروژهها در چندین مرحله به صورت رقابتی گزینش میشود که بسیار سخت است و جلسه مصاحبه حضوری دارد. در انتها متولی تصمیم میگیرد که گرنت را به کدام پروژه اختصاص دهد. بعد از اختصاص این گرنت تمامی هزینههای مربوط به تحقیق برعهده خود گروه تحقیقاتی است. به طور مثال، من بابت آزمایشگاهی که در آن کار میکنم، باید ماهانه مبلغی را به عنوان اجاره به دانشگاه بپردازم. همین امر یک شرایط رقابتی نامهربانانه ایجاد میکند تا افرادی که نمیتوانند بودجه بگیرند یا تحقیقاتشان کیفیت لازم را ندارد یا مهم نیست، از گردونه حذف شوند.
این گرنتها یا تسهیلات را چه سازمان یا نهادی تعریف و پرداخت میکنند؟
این گرنتها را یا وزارت علوم ارائه میدهد یا شرکتهای بزرگ. به طور مثال، شرکتهای داروسازی پروژههایی را معرفی و اعلان عمومی میکنند. گروههای تحقیقاتی که در این زمینه کار میکنند با این شرکتها تماس میگیرند و خود را برای گرفتن پروژه معرفی میکنند. از سوی دیگر این شرکتها کارشناسانی دارند که با بررسی شرایط، پروژهشان را به یک تیم تحقیقاتی ارائه میدهند. به غیر از این، همه شرکتهای بزرگ یک بخش تحقیق و توسعه یا D&R دارند که با بستن قراردادهایی با دانشگاهها، این پروژهها را به آنها محول میکنند و بودجه این تحقیقات را برعهده میگیرند.
یک سری دیگر از این گرنتها از سوی انجمنهای حمایت از بیماریهای خاص تامین میشود. این انجمنها پولهای زیادی را از مردم عادی جمعآوری میکنند و در آخر با اعلانهای عمومی از طریق وبسایتهایشان از تیمهای تحقیقاتی برای انجام تحقیقات پزشکی دعوت به همکاری میکنند و این تسهیلات را در اختیار تیمهایی قرار میدهند که بهترین شرایط و پروپوزال را داشته باشند.
چه توصیهای به جوانان دارید؟
من در سطح بالایی نیستم که بخواهم توصیهای به جوانها داشته باشم، اما براساس تجربیات شخصیام میگویم که خیلی مهم است جوانها به دنبال علاقهشان بروند و هیچ کاری را براساس بازار کار یا اسم و رسم خوب انتخاب نکنند، چون در این صورت این کار به شغل آنها تبدیل خواهد شد و ممکن است اصلا هیچ لذتی از شغلشان نبرند. مثلا دوستی دارم که در کنکور ریاضی یکی از رتبههای بالا را داشت و میتوانست یک رشته خوب مهندسی قبول شود، اما علاقهاش ادبیات بود و به دنبال علاقهاش رفت و هماکنون نیز هیات علمی دانشگاه است و به نظر من خیلی راضیتر و شادتر از دیگران است.
از پیامرسانها چه استفادهای میکنید؟ به نظرتان این پیام رسانها چه مزایا و معایبی دارند؟
من زیاد اهل شبکههای اجتماعی نیستم و هیچ اکانتی در این شبکهها ندارم و فقط اکانتی در لینکداین دارم که آن هم برای ارتباط گیری علمی است و خیلی هم در آن فعال نیستم. از واتساپ برای ارتباط با هم گروهیهای تحقیقاتیام استفاده میکنم.
حقیقتش خیلی حس خوبی به شبکههای اجتماعی ندارم و به نظر من خیلی وقتگیر است و اعتیاد شدیدی ایجاد میکند. تحقیقات جدید نشان میدهد که جوانان حتی در طول شب از خواب بیدار میشوند تا شبکههای اجتماعیشان را چک کنند. حتی در بعضی کشورها کلینیکهایی برای درمان اعتیاد به شبکههای اجتماعی دایر شدهاند. به همین دلیل فکر میکنم در استفاده از این شبکهها زیادهروی میشود و افراد را سطحی بار میآورد. از نظر من برای ارتباط گیری علمی پلتفرمهای بهتری از شبکههای اجتماعی وجود دارد و وبسایتهای دانشگاهی و شخصی خیلی پلتفرمهای کاملتر و راحتتری هستند. من ارتباطهای علمیام را از طریق شناسایی افراد از مقالات آنها و سپس تماس مستقیم و همچنین لینک شدن در کنفرانسهای مختلف گرفتهام.
علائق غیرپژوهشی شما چه هستند؟
من علاقه خیلی زیادی به ورزش به ویژه کوهنوردی و آشپزی دارم. به غیر از این به هوانوردی غیرنظامی هم علاقه دارم و گواهینامه پرواز گرفتم و ماهی یکی دو ساعت با یک هواپیمای سبک پرواز میکنم و مطالعات آزادی نیز در زمینه آیرودینامیک پرواز دارم.
بزرگترین آرزویتان برای خودتان و دنیا چیست؟
وقتی به عقب برمیگردم، بدانم که از وقتم استفاده کردهام و زمان زیادی را تلف نکردهام. آرزویم برای همه این است که در هر نقشی که در اجتماع دارند، آن کار را درست انجام داده باشند. مهم نیست که چه نقشی داشته باشند، چون جامعه به نقشهای مختلف نیاز دارد و این چیزی است که من در هلند یاد گرفتهام. در این کشور فاصله افراد در نقشهای مختلف خیلی کم است و همه به عنوان افراد مفید جامعه دیده میشوند. برای دنیا هم آرزو میکنم که همه عاقبت بخیر بشوند.
نظر شما