شناسهٔ خبر: 46221304 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: خبرنامه دانشجویان ایران | لینک خبر

فائزه هاشمی: عده ای از اصلاح طلبان به هر قیمتی می‌خواهند در حاکمیت بمانند

روزنامه شرق با فائزه هاشمی در باره اوضاع و احوال اصلاح طلبان در آستانه انتخابات1400 مصاحبه کرده است.

صاحب‌خبر -

به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ بخشی از این مصاحبه را می خوانید:

‌اصلاح‌طلبان در صورت شکست در انتخابات 1400 یا ردصلاحیت کاندیدای مطلوبشان چه شرایطی پیدا می‌کنند؟

‌شکست در انتخابات پدیده جدیدی نیست، در انتخابات مجلس 98 تعدادی از احزاب اصلاح‌طلب همراه شدند و لیست‌هایی ارائه شد، شکست هم خوردند، از قبل هم نتیجه معلوم بود، اتفاقی هم نیفتاد. مثلا خودشان را ارزیابی و آسیب‌شناسی کنند، دلایل شکست را دربیاورند و نقاط ضعف را برطرف کنند. خیلی عادی از این قضیه عبور کردند.ضمن اینکه هدف آنها از شرکت در انتخابات پیروزی نبود، چون می‌دانستند که نظر جامعه نسبت به انتخابات و اصلاح‌طلبان چیست. انگار یک وظیفه است وگرنه کم‌کاری کرده‌اند. استراتژی عدم شرکت در انتخابات برای خیلی‌ها قابل‌هضم نیست، استراتژی بقا را دنبال می‌کنند. هدف‌، ماندن در کنار قدرت است و عدم شرکت در انتخابات به معنای مغضوب‌شدن بیشتر است. تفاوتی نمی‌کند اصلاح‌طلبان برنده شوند یا خیر، باز همین عملکرد ادامه می‌یابد. فکر نمی‌کنم در انتخابات ریاست‌جمهوری شورای نگهبان هیچ کاندیدای اصلاح‌طلبی را باقی نگذارد. حتما کاندیدای اصلاح‌طلب خواهیم داشت و احتمالا شرایط سال92 تکرار شود، البته باقی‌ماندن کدام کاندیدا مهم است. بر همین اساس دو نظر در نهاد اجماع‌ساز اصلاح‌طلبان وجود دارد. اول کاندیداها را معرفی کنیم و در صورت رد صلاحیت آنها وظیفه خود را انجام داده‌ایم. نظر دیگر می‌گوید اول تأیید صلاحیت‌ها مشخص شود، سپس از میان کاندیداهای موجود از یک نفر حمایت کنیم.

‌آیا اصلاح‌طلبان هنوز خاتمی‌محور و کاریزماگرا هستند؟

کاریزما را نکته منفی نمی‌بینم، رهبری در هر جریانی لازم است تا اختلافات را به حداقل برساند. قطعا کاریزمای آقای خاتمی بی‌تأثیر در نتایج انتخابات و میزان آرا نیست. مهم عملکرد کاریزما است که چقدر موردقبول واقع شود؛ هم در بین رأی‌دهندگان و هم در بین احزاب.

‌اصلاح‌طلبان می‌گویند چون دولت روحانی ائتلافی و انتخاب بین بد و بدتر بود، چندان موفق نشد، به نظر شما کاندیدای اصلاح‌طلبان چه پتانسیل خاصی دارد که این جناح سیاسی، مدعی اصلاح وضع موجود با انتخاب کاندیدای مورد نظر خودشان هستند؟

سال 92 برای اجماع روی آقای روحانی بحث بد و بدتر نبود، بحث تحمیل کاندیدا هم نبود، بر خلاف اشتباه من که در مصاحبه‌ای هم گفته بودم به پیشنهاد آقای خاتمی نمایندگان شخصیت‌های مطرح مثل بابا، آقای خاتمی، حسن‌آقا و آقایان روحانی و دکتر عارف کمیته‌ای تشکیل دادند و پس از بحث‌های زیاد آقای روحانی را به‌عنوان کاندیدای اصلاح‌طلبان برگزیدند، دور اول هم عملکرد آقای روحانی تا حدودی مقبول بود؛ به‌خصوص در مورد برجام. اگر در سال 92 به زعم اینها بد و بدتر مطرح بود، پس سال 1396 چرا اصلاح‌طلبان آقای روحانی را دوباره کاندیدا کردند؟ در این سال که دیگر شرایط خاص نبود، دستشان برای هر انتخابی باز بود. برای این انتخاب چه توضیحی دارند؟  ‌خود اصلاح‌طلبان در مجلس و در شورای شهر و در سمت‌های مختلف در دولت در این سال‌ها چه عملکرد قابل‌دفاعی دارند؟ این صحبت‌ها فرافکنی است. بهتر از هرکسی می‌دانند که اعمالشان در این سال‌ها مردم را از صندوق‌های رأی دور کرد. عمده اصلاح‌طلبان و آقای روحانی هر دو سهم اصلی در عدم مشارکت مردم غیراصولگرا در انتخابات98 دارند.

در این شرایط هرکسی رئیس‌جمهور شود به دو دلیل ناتوان است: اول دخالت اصولگرایان و بخش‌هایی از نهادهای خاص در اداره کشور و دوم انگیزه اصلاحات با فوت بابا از بین رفته، عمده اصلاح‌طلبان با اصلاحات غریبه شده‌اند.

حتی در احزاب و جریانات سیاسی خودشان، هدف حفظ خود در کنار نظام است، به داخل نظام که عمدتا راهشان نمی‌دهند. به همین دلیل مردم از انتخابات عبور کردند. مردم سال‌ها بود که از اصولگرایان عبور کرده بودند، از اصلاح‌طلبان نیز به همین دلیل عبور کردند. برخلاف نظر برخی اصلاح‌طلبان که کاهش میزان مشارکت در انتخابات را ناشی از عملکرد شورای نگهبان و تنگ‌نظری‌ها می‌دانند، اعتقاد دارم کاهش مشارکت در انتخابات 98 به دلیل ناامیدی از اصلاح‌طلبان بود. انحصارطلبی اصولگرایان و شورای نگهبان همیشه وجود داشته؛ اگر مردم در انتخابات‌های 92، 94 و 96 با آن شور به اصلاح‌طلبان رأی می‌دهند، چون به آنها امید دارند در مقابل رفتارهای همیشگی اصولگرایان، به امید اینکه اصلاح‌طلبی انتخاب شود و شرایط را تغییر دهد. این بار از اصلاح‌طلبان ناامید شدند. خود من به همین دلیل رأی ندادم و مخالف فعالیت‌های انتخاباتی بودم. حضور در انتخابات بدون هیچ چشم‌انداز و خوش‌بینی به آینده تقویت اشتباهات اصلاح‌طلبان است.

‌در صورت تأیید صلاحیت کاندیدای اصلاح‌طلبان آیا صحنه انتخابات پرشور می‌شود یا مردم از دسته‌بندی‌های سیاسی مرسوم عبور کرده‌اند؟

به ‌نظرم با همین شرایط، یعنی ادامه رفتارهای تنگ‌نظرانه و انحصارطلبانه اصولگرایان در اداره کشور و سوءمدیریت‌ها و بی‌عملی و بی‌هویتی اصلاح‌طلبان، انتخابات پرشوری نخواهیم داشت. از دی 96 موضع‌گیری‌های اصلاح‌طلبان متفاوت شد و  اعلام مواضع عجیبی داشتند، به مردم اغتشاشگر گفتند، برای منشأ اغتشاشات عامدانه آدرس غلط دادند و تاکنون نیز این رویه ادامه دارد. با مردم عادی که گفت‌وگو می‌کنیم انگیزه‌ای برای رأی‌دادن نیست.

‌رفتارهای برجامی بایدن می‌تواند تأثیری بر انتخابات 1400 و به‌خصوص به نفع اصلاح‌طلبان بگذارد؟

کمی شاید و شاید به همین دلیل باشد که مثلا مجمع تشخیص مصلحت تصمیم‌گیری درباره FATF را به تأخیر می‌اندازد تا به نفع جریان غیرخودش تمام نشود.

‌اصلاح‌طلبان بر انتخاب کاندیدای تماما اصلاح‌طلب تأکید دارند اما صداهایی مبنی بر احتمال ائتلاف با لاریجانی شنیده می‌شود. به‌ نظر شما چقدر احتمال ائتلاف وجود دارد؟ از نظر شما ائتلاف امر صحیحی است؟

ائتلاف به خودی خود اشتباه نیست، می‌تواند جاهایی معنا داشته و به صورت یک حرکت تاکتیکی مفید باشد. در بسیاری از کشورها به‌خصوص با نظام پارلمانی، ائتلاف در شرایطی که هیچ حزبی اکثریت مطلق را کسب نکرد، شکل می‌گیرد و یک روش سیاسی جاافتاده است. ائتلاف زمانی می‌تواند موفق باشد که در تعیین سهم به توافق برسند و این ضمانت وجود داشته باشد که قدرت تقسیم شود. احتمال ائتلاف با آقای لاریجانی را در بین اصلاح‌طلبان نمی‌بینم. تا جایی که می‌دانم فقط آقای کرباسچی از این ایده حمایت می‌کنند. اینکه در شرایط فعلی یک اصولگرای عاقل و مدیر از یک اصلاح‌طلب مؤثرتر است، جای بحث دارد. از سال 96 به این طرف با پیروزی‌های متعدد اصلاح‌طلبان در انتخابات‌های مجلس، شورای شهر و ریاست‌جمهوری عمده جریان مدیریت کشور در دست اصلاح‌طلبان بود ولی در مسیر اصلاح‌طلبی حرکت نکردند، بیشتر دنبال این بودند که چگونه بعد از پایان این دوره‌ها جایگاهشان را میان اصولگرایان حفظ کنند. اما برخی از اصولگرایان ازجمله آقای لاریجانی که رئیس مجلس بود، با شهامت بیشتری با جریان اصلاحات رابطه برقرار کرد، چون اصولگرا بود، نگران موقعیتش نبود. شاید یک اصلاح‌طلب با چنین شرایطی از یک اصولگرای معتدل بی‌اثرتر باشد.

‌کاهش میزان مشارکت اگر در 1400 اتفاق بیفتد چه تغییراتی در صحنه سیاسی ایجاد می‌شود؟

به نظرم تفاوتی ایجاد نمی‌شود، برایشان مهم نیست. طیفی که قدرت را گرفته، شاید بدشان نیاید که مشارکت کم باشد تا قوه مجریه هم به دست خودشان بیفتد. اگر مشارکت کم باشد شاید بیدار شوند.