رئیس سازمان سینمایی به جای اینکه فکری به حال سینمای رو به زوال ایران کند و ایده و برنامهای برای برونرفت از این وضعیت رو نماید، فرسنگها دورتر از ایران برای سخنرانی درباره عرفان در سینما به اسپانیا رفته است! وقتی سینمای ایران را گرفتار در شعار و انفعال شبهروشنفکرانه قلمداد میکنیم، مصداق بارزش میشود همین سخنرانی آقای رئیس سینما در اسپانیا.
اتفاقاً سینمای ایران از همین عرفانزدگی مدیرانش ضربه اصلی را خورده است؛ مدیرانی که همچنان فکر میکنند سینمای ایران اگر چه نمیتواند به عنوان یک محصول با مخاطبانش در ایران ارتباط برقرار کند، اما توان صدور به کشورهای خارجی را به عنوان یک کالای لوکس فرهنگی دارد. به این عبارات دقت کنید: «انتظامی در ادامه به اهمیت چشم در عرفان شرقی برای نگریستن به جهان تأکید کرد که در نگاه ابن عربی نیز تجلی یافته است و با آن میتوان خدا را نگریست. او از سینما به عنوان چنین چشمی در جهان امروز یاد کرد که کارکردی دوگانه دارد. از سویی آینه جهان بیرونی برای انسان است و از سوی دیگر چشم دل را برای جستوجو در جهان درونی و خویشتن باز میکند. رئیس سازمان سینمایی در بخش پایانی صحبتهای خود به اهمیت سینمای مجید مجیدی از همین منظر پرداخت و گفت: سینمای مجیدی نیز با رویکرد عرفانی منحصربهفرد خود، مخاطبش را همزمان به نگریستن به جهان از یک سو و به اندیشیدن و تماشای خویشتن از سوی دیگر فرا میخواند.»
بیتردید مجید مجیدی همچنان با ساخت فیلم «خورشید» آبروی سینمای ایران است و آقای رئیس سینما هم میداند بهترین کسی که میتوان در این وضعیت ضدفرهنگی و بغرنج به او چسبید و به زعم خود کسب آبرو کرد، این فیلمساز بزرگ است، ولی حقیقت ماجرا این است که حرف زدن درباره عرفان در سینما آن هم در اسپانیا ممکن است ویترین خوبی برای مخاطب ایرانی باشد، اما دردی از سینمای رو به اضمحلال و ویران ایران دوا نمیکند. حضور رئیس سینما در اسپانیا و سخن گفتن از عرفان در سینما فقط میتواند جنبهای تخدیری برای ایشان و تیم ضعیف مدیریتیاش باشد. سینمایی که کاراکترهای یکسوم آثار جشنواره فجر آن در پایان فیلم خودکشی میکنند و در فرم و ساختار و تکنیک سینمایی هم کمیتشان لنگ میزند، نیاز به چارهاندیشی دارد و با حرفها و ژستهای قشنگ نه تنها علاج نمیشود بلکه بیشتر از قبل به مسیر انحرافی خود ادامه میدهد، با این حال دعا میکنیم به آقای رئیس و همراهانشان در اسپانیا خوش بگذرد و با دستی پر از سوغاتی به وطن بازگردند و با همین حال خوب و نگاه عرفانی مدیریت سینمای ایران را به اتمام برسانند!