مساله کنونی فقط این نیست که آیا این توضیحات راست است یا دروغ، زیرا در هر دو صورت میتوان نتایج مهمی گرفت.
اگر ماجرا همانطور که او گفته است، باشد این امر بدان معنا است که برای مردم و حتی نیروی نظامی حاضر در صحنه، فرد نماینده مجلس و شاید رفتار او اهمیتی نداشته است، این پدیده بازتاب خشم فروخوردهای است که مردم در یک موقعیت خاص آن را بروز دادهاند و مساله مهم نه رفتار آن نماینده که این خشم مردم است. خشمی که به علت اطلاع از مسوولیت فردی که میخواهد از خط ویژه عبور کرده و زودتر به سفر برود به یک باره فوران کرده و حتی عوامل نیروی انتظامی نیز با آن همراهی میکنند.
اگر این واقعه همانطور باشد که آقای نماینده ذکر کرده است، در این صورت نشان میدهد که او درک درستی از برداشتی که خوانندگان شرح او از ماجرا میکنند، نداشته است. به عبارت دیگر او آگاهانه یا ناآگاهانه در پی انتقال این مفهوم است که به عنوان یک نماینده مردم (توجه کنید نمایندهای که باید مورد احترام مردم باشد زیرا به او رای دادهاند) در این جامعه تک و تنها افتاده بود و کسی حاضر نشده که از او کوچکترین دفاعی کند، حتی به خودروی او حمله کرده و لگد زده و شیشه آن را شکستهاند و توهینهای ریز و درشت را نثار او کردهاند. طبیعی است که مردم او را نمیشناختند بلکه موقعیت او را میشناختند و اگر یک فرد عادی بود قطعا مردم علیه او کاری نمیکردند، هر اقدامی انجام شده است، علیه موقعیت او و موقعیتهای مشابه بوده است و نه علیه آن فرد بهخصوص.
اگر آنچه را که این نماینده ذکر کرده نیز نادرست و قلب واقعیت باشد، در این صورت میتوان نتیجه گرفت این داستانسرایی با هدف عبور دادن فشارها از خود و انتقال آن به حکومت انجام شده و معلوم است که ایشان در انجام این کار خبره و وارد است که میخواهد وضعیت خودش را به وضعیت کل سیستم گره بزند و به همفکرانش بگوید که، اگر الان جلوی این واقعه نایستید، شما نفرات بعدی هستید.
میخواهد به آنان بفهماند که من مساله نیستم تا با حمله به من، خودتان را تبرئه کنید. این نشان میدهد که به جای آنکه فدایی نظام باشد، میکوشد که نظام را تبدیل به سپری برای خود کند و در سنگر نظام هر کاری که خواست انجام دهند و به نوعی مصونیت دست یابد.
1717
نظر شما