شناسهٔ خبر: 45219219 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: دیدبان ایران | لینک خبر

زهرا شجاعی: اگر انتخابات، انتخاباتی آزاد نباشد،‌ جریان اصلاحات به آن ورود نخواهد کرد/ دوم خرداد دیگر تکرار نمی‌شود

زهرا شجاعی گفت: نمی‌توانیم نسبت به شخصیتی که بتواند با آمدنش افزایش رأی را ممکن کند امید داشته باشیم. اساساً چنین نگاهی که به دنبال قهرمان باشیم اشکال دارد. در واقع اتفاقی که در دوم خرداد افتاد و آقای خاتمی با رأی ۲۰ میلیونی رئیس‌جمهور شد، دیگر تکرار نخواهد شد.

صاحب‌خبر -

به گزارش دیده بان ایران؛  انتخابات ۱۴۰۰ از نظر تحلیلگران و حتی بخشی از عامه مردم از چند انتخاباتی که در طول دهه ۹۰ برگزار شد بسیار مهم‌تر است و در موقعیت خاصی برگزار خواهد شد. در واقع کشور به دلیل مواجهه با شرایط کرونایی و همچنین تهدیدهایی که بعد از خروج آمریکا از برجام با امضای دونالد ترامپ صورت گرفت، موانع متعددی را پیش روی خود می‌بیند و دقیقاً به همین خاطر‌ قشرهای مختلف جامعه بر اثر تنگناهای اقتصادی روز‌به‌روز گرفتار بیشتری را احساس می‌کنند. بر همین اساس اینکه سیزدهمین دولت جمهوری اسلامی با چه نگاه و تفکری روی کار بیاید تا بتواند حتی‌المقدور فضای کدر فعلی را شفاف کند،‌ اهمیت فوق‌العاده‌ای پیدا کرده است. آن هم در شرایطی که محدودیت‌ها یأس و ناامیدی را به ‌طرز غیرقابل انکاری پررنگ کرده و تردیدهایی جدی در خصوص میزان مشارکت به وجود آمده است.

 

زهرا شجاعی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب و رئیس مرکز امور مشارکت زنان دولت اصلاحات، در گفت‌وگو با اعتمادآنلاین در این ‌باره به پرسش‌های مطرح‌شده پاسخ می‌گوید:

 

***

 

‌*جریان اصلاحات در حالی انتخابات ریاست‌جمهوری را پیش روی خود می‌بیند که هم دستخوش ریزش سرمایه اجتماعی شده و علاوه بر این همچون گذشته، سایه رد صلاحیت را بر سر خود می‌بیند. با این اوصاف، آیا این دلیل، کافی است که اصلاح‌طلبان خود را ملزم به حضور در انتخابات ندانند؟

 

قبل از پاسخ دادن به این پرسش لازم می‌دانم مقدمه‌ای خدمت‌تان عرض کنم؛ عِلم اداره کشور یا علم توزیع قدرت، مشارکت سیاسی را دخالت و همکاری مردم در پیدایش و ایجاد توازن در قدرت و چگونگی اعمال قدرت، انتخاب و گزینش مسئولان و تعیین ضوابط قدرت می‌داند. وقتی قرار است فعالیتی در عرصه سیاسی برای تعیین سرنوشت صورت گیرد، هم ممکن است به‌ صورت فردی باشد و هم ممکن است فعالیت‌ها در قالب سازمانی انجام گیرد. ما راجع به افرادی که خارج از فعالیت تشکیلاتی در کنش‌های سیاسی شرکت می‌کنند، بحثی نداریم. اما درباره فعالیت تشکیلاتی یا سازمانی باید گفت، این نوع فعالیت به سه شکل ممکن است: یا در قالب حزب است، یا به ‌صورت جبهه‌ای یا فعالیت زیرنظر گروه‌های ذی‌نفوذ که برای تحقق هدفی مشترک گرد هم آمده‌اند، پیگری می‌شود. حالا این فرد یا سازمان یا تشکیلات بر اساس شناخت از شرایط و دیدگاه‌هایی که دارند، وارد حوزه فعالیت سیاسی می‌شوند. معمولاً در قانون اساسی هر کشوری شکل، چارچوب و موازین کنشگری سیاسی تعیین می‌شود. چنانچه در بندهای ۷ و ۸ اصل سوم قانون ‌اساسی ایران قیده شده است، تامین آزادی‌های سیاسی‌اجتماعی و مشارکت عامه مردم در اتفاق‌های مهم لازم و ضروری است. همچنین ساختار سیاسی نظام هم شکل دخالت مردم را تعیین کرده که باید با مشارکت عموم انجام شود؛ یعنی قانون اساسی بحث تکیه بر رأی عموم را مطرح کرده است، به این معنی که کشور بر اساس اتکا به آرای مردم اداره می‌شود.

 

همچنین یادآور می‌شوم، کنش سیاسی‌اجتماعی چه به ‌صورت فردی و چه در قالب تشکیلاتی اشکال گوناگونی دارد. یکی از اشکالش این است که در قالب اظهارنظر یا نگارش مقاله یا... صورت می‌گیرد که این حق، در اصل چهارم قانون اساسی به صراحت بیان شده است. یا اینکه در قالب احزاب یا گروه‌های سیاسی برنامه و خط ‌مشی مشخصی اعلام می‌شود تا از این طریق به دقت رفتار حاکمیت را زیر نظر بگیرند. از سویی نوعی فعالیت هم در قالب اعتراض صورت می‌گیرد که قانون اساسی این اجازه را هم به مردم، شهروندان، احزاب و جریان‌ها و همچنین انجمن‌های سیاسی و اسلامی و اقلیت‌های دینی داده است. البته به این شرط که مسبب نقض وحدت ملی نشوند. مردم علاوه بر این می‌توانند بر اساس اصل ۲۷ قانون اساسی به شکل راهپیمایی و اجتماعات اعتراض خود را علنی کنند. در اینجا باید اشاره کرد، یکی از فعالیت‌ها هم بحث انتخابات است که از جدی‌ترین کنش‌های سیاسی‌اجتماعی به شمار می‌رود.

 

*به سوال اول برگردیم. جریان اصلاحات مشخصاً در انتخابات ۱۴۰۰ چه شرایطی دارد؟

 

اصلاح‌طلبان بر اساس تحلیل دقیق و صحیحی که از شرایط دارند راهبردهایی را برای خود تعیین می‌کنند که باید گفت آنها برای سیزدهمین انتخابات ریاست‌جمهوری چهار گزینه پیش روی خود دارند. اولین گزینه شرکت فعال در رقابت انتخاباتی و معرفی کاندیدایی جدی است، گزینه دوم به دلیل متحمل شدن محدودیت‌ها می‌تواند تصمیم به تحریم باشد. گزینه سوم نیز حالتی به جز شرکتِ مشروط نمی‌‌تواند باشد. گزینه چهارم هم همانی است که در سال‌های ۹۲ و ۹۶ داشتند که کاندیدایی شایسته اما خارج از اصلاح‌طلبی را تحت حمایت قرار دهند. در واقع اصلاح‌طلبان هدف اصلی خودشان را حفظ مصلحت و منافع ملی و اداره صحیح امور نظام و توجه بی‌حرف و حدیث به قانون اساسی می‌دانند. پس می‌توان گفت، کسب قدرت و ورود به قدرت برای اصلاح‌طلبان یک وسیله است تا بتوانند در تحقق هدف مهمی چون پیشرفت و توسعه به توفیق برسند. بنابراین اصلاح‌طلبان تحت هیچ شرایطی نمی‌خواهند و تلاش نمی‌کنند «به هر قیمتی به قدرت برسند». با دقت به مطالب گفته‌شده  می‌توان به این تحلیل رسید که اصلاح‌طلبان با توجه به شرایط و ارزیابی دقیق موقعیت، یکی از گزینه‌های فوق را انتخاب خواهند کرد، البته به این شرط که انتخابات به معنای واقعی، انتخاباتی واقعی باشد.

 

*انتخابات واقعی باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد؟

 

در هر انتخاباتی که قرار است انتخاباتی واقعی و آزاد باشد، توجه به چند مولفه مهم است. اول اینکه چگونگی سازوکار کاندیداتوری اعم از مراحل ثبت‌نام و تعیین صلاحیت‌ها، که بر روند انتخابات تاثیری انکارناپذیر دارد، روشن و شفاف باشد. دومین مولفه که اتفاقاً اهمیت بسیار بالایی دارد میزان مشارکت یا همان تعداد رأی‌هایی است که در روز انتخابات به صندوق‌ها ریخته خواهد شد. مشارکت را به نوعی می‌توان رفراندومی برای تعیین مقبولیت و مشروعیت نظام به شمار آورد. سومین مولفه‌ای که باید در کانون توجه قرار گیرد‌ چیزی جز شناسایی، معرفی و البته دعوت از افراد باصلاحیت، خوشنام و کارنامه‌دار برای ورود به عرصه رقابت نیست؛ یعنی لازم است‌ گروه‌های سیاسی سراغ چهره‌هایی بروند که از اجماع ملی برخوردارند. پنجمین نکته فرایند رأی‌گیری یا همان اعتماد عموم به رأی‌گیری و شمارش آراست که این هم لازمه انتخاباتی در حد استاندارد است. حالا اگر هر کدام از این مولفه‌ها کمرنگ شوند، در غیاب فضای رقابتی، اعتماد افکارعمومی کمرنگ خواهد شد. همچنین اگر نهادها، گروه‌های سیاسی و احزاب‌ در فرایند انتخابات دخالت و یک سری تفسیر و برداشت‌های شخصی از قانون اساسی را اعمال کنند، مطمئناً انتخابات، انتخاباتی آزاد نخواهد بود که متاسفانه در حال حاضر چنین فضایی مشهود است.

 

*«متاسفانه در حال حاضر چنین فضایی مشهود است»؛ این یعنی ناامیدی طرفداران تفکر اصلاح‌طلبی به حضور جدی اصلاح‌طلبان در انتخابات؟

 

متاسفانه همین‌طور است؛ یعنی اگر انتخابات، انتخاباتی آزاد نباشد،‌ مشخص است که جریان اصلاحات به این بحث مهم ورود نخواهد کرد. همچنین روشن است انتخاباتی که «رقابت» در آن ملموس نباشد و نتیجه‌اش از پیش معلوم باشد، مسلماً با بی‌اعتنایی مردم مواجه خواهد شد. التهابات سیاسی در کشور، مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم، جنگ روانی‌ای که در فضای مجازی در گرفته است،‌ دخالت‌های گاه و بی‌گاه نهادهای موازی و در نهایت بی‌اعتمادی و یأس پررنگی که خودنمایی می‌کند نشانگر این است که میزان مشارکت مردم در خرداد ۱۴۰۰ پایین خواهد بود. چنانچه در انتخابات مجلس یازدهم، نمایندگان با کمترین رأی ممکن وارد مجلس‌ شدند. بنابراین پیش‌بینی من این است که انتخابات با رأی‌های کمی برگزار خواهد شد که در چنین شرایطی معمولاً اصلاح‌طلبان شانس اندکی برای پیروزی در انتخابات خواهند داشت. البته تکرار می‌کنم، هدف جریان اصلاحات برنده شدن در انتخابات نیست و برای آنها کاهش مشکلات مردم و تزریق آرامش به جامعه اهمیت دارد.

 

*در شرایطی که فضا ملتهب است و گره‌های اقتصادی روزبه‌روز کورتر می‌شود، می‌توان گفت ورود چهره‌هایی با کاریزمای بالا می‌تواند سبب تشکیل صف‌های طولانی در روز رأی‌گیری شود؟


با توجه به فضای غبارآلود و تنگناهایی که وجود دارد،‌ نمی‌توان امید بست که فرد یا افرادی به واسطه مقبولیت یا محبوبیت بتوانند مردم را به رأی دادن ترغیب کنند؛ یعنی ما نمی‌توانیم نسبت به شخصیتی که بتواند با آمدنش افزایش رأی را ممکن کند امید داشته باشیم. اساساً چنین نگاهی که به دنبال قهرمان باشیم اشکال دارد. در واقع اتفاقی که در دوم خرداد افتاد و آقای خاتمی با رأی ۲۰ میلیونی رئیس‌جمهور شد، دیگر تکرار نخواهد شد. بنابراین همچنان این نگرانی که مردم کمی رأی بدهند پابرجا خواهد ماند. البته برخی از چهره‌ها می‌توانند فضا را تلطیف کنند که آنها هم به دلیل سازوکارها و رفتار خاص بعضی از نهادها نمی‌توانند در رقابت حضور پیدا کنند. همچنین با مشکلی به نام «نامتوازن بودن اختیارات و مسئولیت‌ها»ی رئیس‌جمهوری روبه‌رو هستیم. به ‌طوری که ۷۰ درصد ثروت و قدرت در اختیار حاکمیت قرار دارد و سهم قوه مجریه از دارایی‌های عمومی و همچنین فضا برای فعالیت فقط ۳۰ درصد است. به همین خاطر خیلی نمی‌شود روی اشخاص حساب باز کرد. حتی اگر همه سازوکارها برای آمدن آقای خاتمی هم فراهم شود،‌ مردم با وجود اینکه ایشان را قبول دارند، به این نتیجه خواهند رسید که نمی‌تواند کاری از پیش ببرد.

 

*در سوال آخر، آیا لازم است رئیس‌جمهوری با رهبری هماهنگی‌ صد درصدی داشته باشد؟

 

این هماهنگی حتما لازم است. به هر حال ما در نظامی زندگی می‌کنیم که ناخدایی دارد، البته همه تصمیم‌ها بر اساس قانون اساسی اتخاذ می‌شود و نباید بین مسئولان سطح بالای نظام فاصله و اختلاف نظر جدی‌ وجود داشته باشد.

منبع: اعتماد آنلاین

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

نظر شما