شناسهٔ خبر: 45011684 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: دانشجو | لینک خبر

حال و هوای فاطمی در عملیات «کربلای ۵»

چون به ایام فاطمیه نزدیک می‌شدیم فضای معنوی هم پررنگ می‌شد. صبح‌ها زیارت عاشورا و شب‌های توی چادر‌ها مجلس توسل به اهل بیت علیهم السلام رو داشتیم.

صاحب‌خبر -
 به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، چون به ایام فاطمیه نزدیک می‌شدیم فضای معنوی هم پررنگ می‌شد. صبح‌ها زیارت عاشورا و شب‌های توی چادر‌ها مجلس توسل به اهل بیت علیهم السلام رو داشتیم. شهید سید محمد زینال حسینی فرمانده ما اصرار داشت که باید از فرصت باقی مانده برای عملیات جدید استفاده کرد و روحیه بچه‌ها که به خاطر عملیات «کربلای ۴» یه مقدار به هم ریخته بود بازسازی بشود.

جعفر طهماسبی از تخریب چیان لشکر۱۰ سیدالشهدا (ع) درباره یک مأموریت نانوشته پیرامون عملیات «کربلای۵» روایت کرد: شاید سخت‌ترین روز‌های حضورم در جبهه روز‌های بین عملیات کربلای۴_و ۵ بود هم روز‌های سختی بود و هم روز‌های سرد. از روز پنجم دی ماه ۶۵ برنامه آموزش بچه‌ها آغاز شد. عده‌ای از بچه‌ها پشت اردوگاه کوثر و کنار کانال شهید چمران چادر زدند و مشغول آموزش غواصی شدند. عده‌ای هم در مقر تخریب «لشکر ۴۰ صاحب الزمان (عج)» در تیم‌های انفجارات سازماندهی شدند و برای زدن دژ شلمچه و خاکریز تمرین می‌کردند.‌ی تعداد دیگیر از بچه‌ها هم در اردوگاه کوثر لشکر۱۰ مأمور به گردان‌ها بودند و درمانور گردان‌ها شرکت می‌کردند.

با شهید حاج سید محمد زینال حسینی دنبال جایابی برای مقری رفتیم که نزدیک منطقه عملیاتی باشد. چند جا را سرزدیم تا رسیدیم به یک محوطه بزرگی که با چند تا جاده مرتفع محصور شده بود. سید گفت: «همین جا خیلی خوبه. هم به جاده نزدیکه و هم می‌تونیم چادر‌ها را روی این جاده‌های متروکه برپا کنیم و اگر هم بارون بیاد مشکلی پیش نمیاد؛ و هم جون میده برای میدون مین آموزشی و رزم شبانه.»

برگشتیم اردوگاه کوثر و حدود ۲۰ نفر با چند تا چادر و یک منبع آب پشت ماشین گذاشتیم و آمدیم. اینجا بود که مقر شهید پیام پور رازقی سرپا شد. در این ۱۵ روز مسئولیت نانوشته‌ای داشتم و آن هم جابجایی در مقر‌هایی که بچه‌ها مشغول آموزش بودند. چون به ایام فاطمیه نزدیک می‌شدیم فضای معنوی هم پررنگ می‌شد. صبح‌ها زیارت عاشورا و شب‌های توی چادر‌ها مجلس توسل به اهل بیت علیهم السلام رو داشتیم. شهید سید محمد زینال حسینی فرمانده ما اصرار داشت که باید از فرصت باقی مانده برای عملیات جدید استفاده کرد و روحیه بچه‌ها که به خاطر عملیات «کربلای ۴» یه مقدار به هم ریخته بود بازسازی بشود.

کار به جایی رسیده بود که در روضه‌ها وسینه زنی‌ها خودش هم دست به کار می‌شد. دم می‌داد و روضه می‌خواند. بچه‌ها سعی می‌کردند در معنویات کمک کار همدیگر باشند. یک شب زیر پل «هفتی هشتی» در جاده اهواز خرمشهر بودیم که بین نماز مغرب و عشاء دقایقی شهیدسیدمحمد رو به بچه‌ها کرد و گفت: «بسم الله الرحمن الرحیم و ایاک نعبد و ایاک نستعین. برادر‌ها ما برای انجام تکلیف پا در این میدون گذاشتیم و مأمور به وظیفه هستیم. به قول قرآن چه بکشیم وچه کشته بشیم پیروزیم. مقدر شده در منطقه‌ای به زودی زود عملیاتی داشته باشیم که امام فرموده‌اند این منطقه از مظلوم‌ترین مناطق جنگ است. بچه‌های اطلاعات و تخریب مشغول شناسایی هستند ودعا کنید که کار زودتر نتیجه بده.»

شهید سید محمد در انتهای صحبت‌هایش به تلاش بچه‌های تخریب در کسب معنویت تأکید کرد و اشاره داشت که شما بچه‌های تخریب امید عملیات هستید و در انتها هم خودش توسلی به مادر سادات، حضرت زهرا سلام الله علی‌ها داشت.

نظر شما