شناسهٔ خبر: 44792880 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: خبرنامه دانشجویان ایران | لینک خبر

فتوای بی‌سابقه رهبر انقلاب درباره سردار سلیمانی

فرمانده کمیته جستجوی مفقودین ستادکل نیروهای مسلح با بیان اینکه در عظمت شهید سلیمانی همین بس که معیارها و فتاوای فقهی را جابجا کرد، گفت: برای ارائه گزارش نحوه تکفین شهدا خدمت حضرت آقا رسیدم و ایشان درباره حاج قاسم فتوایی داشتند که بی‌سابقه بود.

صاحب‌خبر -

به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ مراسم وداع با پیکر مطهر شهدای گمنام روز گذشته، یکشنبه هفتم دی‌ماه 1399 و در آستانه نخستین سالگرد شهادت سپهبد شهید قاسم سلیمانی در کرمان برگزار شد.

در مراسم وداع با پیکر شهدای گمنام شهرستان ریگان، بخش گنبکی، سردار سیدمحمد باقرزاده، فرمانده کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح درباره جایگاه بالای سپهبد شهید قاسم سلیمانی، در میان مردم دیار حاج قاسم سخن گفت.

وی گفت: در فراز و نشیب حوادث انقلاب، حوادث تلخ و شیرین زیاد داریم. این روزها یادآور حادثه تلخ زلزله بم است. من اینجا مراتب تسلیت خود را بار دیگر برای بازماندگان آن حادثه غمبار تقدیم می‌کنم.

سردار باقرزاده افزود: خوب است در رابطه با یکی از مهمترین مسائل روز که الان با آن مواجه هستیم، سالگرد حادثه جانسوز شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی کمی صحبت کنیم. در بین مجموعه خصوصیاتی که درباره شهید قاسم سلیمانی صحبت شده، تعابیر بسیار رسا و بلندی از جانب بزرگانمان گفته و به کار گرفته شده است؛ ولی به‌نظر می آید که جامع‌ترین تعبیر و بیان را مقام معظم رهبری، فرمانده کل قوا؛ امام خامنه‌ای به‌کار گرفته‌اند و می‌شود در رابطه با آن ساعت‌ها صحبت کرد.

وی در ادامه اظهار داشت: توصیفاتی که رهبر معظم انقلاب در مورد شهید حاج قاسم سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس به‌کار گرفتند، از سیاق تعبیری است که قرآن کریم به‌کار گرفته است. در یکی از تعابیر قرآن کریم آمده است «خود ابراهیم به‌تنهایی یک امت بود.»؛ تعبیری که امام خمینی رحمت‌الله علیه در مورد شهید بهشتی به‌کار گرفته‌اند و فرمودند: «بهشتی یک ملت بود برای ملت» نیز از این جنس است. از این جایگاه نباید به‌سادگی رد شد. اگر بخواهیم قدر و قیمت افراد را بسنجیم و در ترازوی سنجش جایگاه و موقعیت قرار بدهیم، باید به این مسائل توجه کنیم.

سردار باقرزاده با بیان اینکه حقیقت مسئله شهیدقاسم‌سلیمانی همین تعبیری است که رهبری فرمودند، گفت: حضرت آقا فرمودند «ما به حاج قاسم سلیمانی شهید عزیز، به ابومهدی شهید عزیز به چشم یک فرد نگاه نکنیم به آنها به چشم یک مکتب، یک راه و یک مدرسه درس‌آموز نگاه کنیم.»؛ این تعابیر نشان می‌دهد که چقدر جایگاه این شخصیت والامقام بالاست.

فرمانده کمیته جستجوی مفقودین در ادامه تصریح کرد: مدرسه به جایی گفته می‌شود که چندین کلاس در آن وجود داشته باشد. مکتب و مدرسه منحصر به یک کلاس نیست. کلاس‌های متعدد و درجات مختلفی دارد. فرد باید جامع‌الاطراف باشد تا او را صاحب یک مکتب بدانیم. از این فرمایش آقا برداشت می‌شود که شهید قاسم سلیمانی را نباید صرفاً در یک کلاس نظامی به‌عنوان ژنرال برجسته نظامی ارزیابی کنیم، بلکه ایشان را در جامعیت خاص خودش باید مورد جست‌وجو قرار دهیم و تبیین کنیم.

وی با اشاره به اینکه مقام معظم رهبری خصوصیات مکتب امام خمینی(ره) را هم بیان فرموده‌اند، گفت: البته خود شهید سلیمانی تابع مکتب امام خمینی(ره) بود و در منظومه خمینی قرار داشت و منظومه خمینی(ره) جزئی از کهکشان حسینی(ع) است و همه اینها وابسته به هم هستند. خصوصیات یک انسان در حوزه مکتبی وقتی قرار باشد بررسی شود با یک سلسله اشتراکات با سایر شخصیت‌ها و شهدا مواجه می‌شویم.

سردار باقرزاده افزود: همه شهدا خصوصیات مشترکی دارند؛ همه آنها اخلاص و ایمان داشتند و تابع ولایت فقیه بودند. هجرت و مجاهدت کردند و در نهایت به شهادت رسیدند. برخی از شهدا ویژگی برجسته‌تری دارند که آنها به آن خصوصیت شهره شدند. برخی در یک مقوله بیشتر شناخته شده‌اند. ما باید اشتراکات و اختصاصات را در کنار هم ببینیم.

وی با اشاره به اینکه می‌دانیم با فضیلت‌ترین شهدا کسانی هستند که در خط مقدم جنگیدند، گفت: این شهدا غسل و کفن هم ندارند. شهدای گمنام هم جزو همین شهدای معرکه تلقی می‌شوند. شهید سلیمانی را که به‌ظاهر گمنام و در طول حیاتش بسیاری از فعالیت‌هایش به‌گونه‌ای بود که اکثر مردم از آن آگاه نبودند و بعدها مطلع می‌شوید که این شخصیت چه کارهای بزرگی انجام داده است. این شهید عزیز در دوران انقلاب، دفاع مقدس و پس از آن مبارزه و همه این مدارج را طی کرده و سیر و سلوکی داشته است.

سردار باقرزاده ادامه داد: شخصیتی که در عین نظامی‌بودن یک سیاستمدار و در عین حال یک شخصیت مردمی در خدمت توده‌های مردم بود. مردم بم یادشان هست که زمان حادثه زلزله بم ایشان در جوار شهید حاج احمد کاظمی برای انتقال مجروحان و حادثه‌دیدگان چقدر زحمت کشیدند. آخرین مورد هم در جریان سیل خوزستان بود که ایشان و ابومهدی در کنار هم به یاری مردم رفتند. مؤمن برای مسلمان پناهگاه است. شهید سلیمانی فارغ از جایگاه حساس نظامی و مسئولیت و رسالتی که دارد، همزمان در جریان سیل و زلزله احساس مسئولیت می‌کند و در خدمات عام‌المنفعه دیگر هم حضور بسیار مجدانه‌ای دارد.

فرمانده کمیته جستجوی مفقودین با بیان اینکه همین شهید عزیز در عین این که شهرت داشت، نوعی عزلت هم داشت، گفت: این عزلت دلیلی بر آن نبود که خدمت نداشته باشد. محور اخوت بود، نه تنها در مسائل سیاسی کشور بلکه در منطقه بین امت‌های اسلامی در کشورهایی اعم از افغانستان، عراق، سوریه و سایر جریاناتی که نقش ایشان را ما به عنوان هدایتگر و پیوند زننده قلوب مسلمانان مجاهد نمی‌توانیم انکار کنیم. تألیف قلوب داشت. سعی می‌کرد جریان‌های سیاسی را که بعضاً در مقام تعارض بودند، همسو و هماهنگ کن، به‌نوعی که به‌هم افزایی برسند و اقتدار ملی را تثبیت کنند.

وی بیان داشت: بخش اعظمی از تلاش‌های ایشان در عراق معطوف به همین مسئله بود. مردمی که جنگ با داعش و ظلم صدام و آمریکا را کشیدند تا بتوانند روی پای خود بایستند و دولت تشکیل دهند، بتوانند کدورت‌ها را کنار بزنند. حاج قاسم حلقه وصل جریانات سیاسی بود و این نشان می‌دهد که امروزه ما چقدر به این گونه شخصیت‌ها هم در فضای سیاسی جامعه خود و هم درمنطقه نیاز داریم؛ یعنی فقدان شهید سلیمانی از این جهت خسارت بزرگی است و اینکه ما در فضای مدیریت کشور حلقه مفقوده را باید شخصیت‌های چند بعدی مثل شهید سلیمانی بدانیم.

سردار باقرزاده در ادامه با اشاره به اینکه "امروز انقلاب اسلامی نیاز به شخصیت‌های چند بعدی دارد تا راه انقلاب را پرشتاب و دشمن‌شکن پیش ببریم"، گفت: باید فضای سیاسی کشور مملو از  شخصیت‌هایی در قالب یا مسیر شهید سلیمانی باشد. وقتی می‌گوییم شخصیت سیاسی به این معنی نیست که فرد معنوی نباشد، شخصیت شهید سلیمانی معنوی هم بود. اینطور نبود که اهل بصیرت نباشد. شهید سلیمانی هم زیرک و هوشمند بود و هم متفکر و اهل عاقبت‌اندیشی. به‌جای اینکه ریزبین باشد، تیزبین بود.

وی تصریح کرد: سلیمانی عزیز در حوادث هضم نمی‌شد بلکه حوادث را در خودش هضم می‌کرد. هم جاذبه داشت و هم دافعه. در عین آن که مقید به عدالت اجتماعی بود، مقید به موازین شرعی نیز بود. عاشق اهل بیت علیه‌السلام بود و دارایی خودش را در کرمان به یک بیت الزهرا(س) تبدیل کرد؛ فضایی معنوی که در خدمت مکتب باشد. عاشقانه روحی شهادت‌طلبانه داشت. مصداق کامل تبعیت از ولایت فقیه بود.

فرمانده کمیته جست‌وجوی مفقودین با اشاره به ماجرای تکفین پیکرهای مطهر گفت: در عظمت این شهید همین بس که معیارها و فتاوای فقهی را جابجا کرد. آن شبی که ما در معراج شهدای تهران به وضعیت پیکرها رسیدگی می‌کردیم، وضعیت خاصی داشتیم. اجزای پیکرها با هم مخلوط شده بود و باید تکه‌ها و بدن‌های اربا اربا شده این شهدا به پیکر اصلی ملحق می‌شد. بعضی از شهدا به‌شدت تکه‌تکه شده بودند. بعضی‌ها عادی‌تر بودند و بدن آسیب کمتری دیده بود. پیکر شهید ابومهدی المهندس و شهید حاج قاسم سلیمانی چند تکه شده بود. بدن حاج قاسم پنج تکه شده بود. باید اجزا را ملحق می‌کردیم.

وی افزود: DNA آنها سریع بررسی شد و دوستان توانستند اینها را در مرکز تحقیقات پزشکی سپاه تعیین و تکلیف کنند. شب قبل از مراسم وقتی بدن‌ها می‌خواست برای نماز به اقامت حضرت آقا در دانشگاه تهران آماده شود و بعد آن تشییع تاریخی صورت بگیرد، ما آمدیم در معراج شهدا. برای پیکرها امکان غسل نبود. باید آن را تیمم می‌دادیم از نظر خودمان آنها را تیمم داده، کفن کرده و تجهیز و آماده کردیم و بعد در تابوت‌ها قرار دادیم و برای برنامه‌های بعدی و تشییع آماده شد.

سردار باقرزاده گفت: من آن روز از خدا و از خود شهید خواسته بودم که توفیقی دهد من خدمت حضرت آقا برسم چون در آن ازدحام، شلوغی و هیاهو امکان نبود. دوست داشتم بروم و گزارشی را از وضعیت پیکر شهدا به خدمت حضرت آقا برسانم. به‌طور معجزه‌آسایی به محضر حضرت آقا شرفیاب شدم. قبل از نماز زیر جایگاهی که آقا لحظاتی توقف داشتند، شخصیت‌های مملکتی و سران قوا، اسماعیل هنیه، فرماندهان عالی سپاه از جمله سردار سلامی هم آنجا بودند. من هم به آنجا هدایت شدم. بزرگواری من را به آن سمت برد. این شخصیت محترم که آنجا بود به من گفت وضعیت پیکرها را برای آقا گزارش کنید.

وی با اشاره به دیدار با رهبر معظم انقلاب گفت: من بعد از این که جلو رفتم و سلام عرض کردم و دست آقا را بوسیدم، خدمت حضرت آقا عرض کردم آقا ما در شب گذشته برای آماده‌سازی پیکر مطهر شهدا اقدام کردیم. نمی‌شد آنها را غسل بدهیم، تیمم داده و تجهیز شدند. در معراج شهدا جوان‌ها حضور داشتند. کفن، پنبه، پارچه، نایلون و وسایل دیگر موجود بود، ولی در آماده‌سازی این پیکرها خیلی اذیت شدیم. به این معنا که به سختی تکه پاره‌های این پیکرها را جمع و جور کردیم. گوشت‌های پراکنده را سامان دادیم تا بتوانیم در قالب یک پیکر درآورده و آنها را در تابوت قرار دهیم.

فرمانده کمیته جست‌وجوی مفقودین بیان کرد: شهید سر نداشت، بخشی از کتف ایشان باقی مانده بود و بخشی از مچ پا به پایین و دست و اجزایی که کوبیده شده بود. اینها اربا اربا بودند. من اینها را خدمت آقا عرض کردم و بعد هم به کربلای حضرت ابا عبدالله(ع) اشاره کردم و گفتم «ما که با این وضعیت به سختی شهیدان را جمع و جور کردیم، نمی‌دانم امام زین‌العابدین علیه‌السلام در کربلا چگونه تنها با بوریا پیکر حضرت اباعبدالله علیه السلام را مهیای تدفین کردند؟!».

وی به بیانات بی‌سابقه آقا اشاره کرد و گفت: آقا فرمودند «شما به زحمت افتادید اینها شهید معرکه بودند» یعنی غسل و کفن نداشتند در حقیقت این همه بحثی که ما کردیم، دیدیم با یک فتوای فقهی یکدفعه فضا عوض شد و این شهیدان به حکم «لایغسل و لایکفن» نیازی به غسل و کفن نداشتند. حتی تیمم هم نداشتند. آقا می‌خواستند این را بفرمایند؛ اما جایگاه چیزی که این تراز فقهی را تغییر داد بر می‌گردد به این مسئله که ما از زمان جنگ یاد گرفتیم؛ این موضوع از امام(ره) هم استفتا شده بود و همه مراجع نیز به آن قائل هستند. در کتب فقهی هم موجود است که معرکه و حدود فقهی معرکه محدوده‌ای است که طرفین به سوی یکدیگر سلاح پرتاب می‌کنند.

سردار باقرزاده با اشاره به سلاح‌های جنگ هشت‌ساله گفت: در جنگ با صدام سلاح‌هایی که پرتاب می‌شد، انواع خمپاره با برد کوتاه و بلند، تیر و نهایتاً توپخانه بود؛ این محدوده را ما به‌عنوان محدوده معرکه می‌شناختیم. اگر بمباران هم می‌شد وقتی کسی در این محدوده تعیین‌شده، به شهادت می‌رسید، شهید معرکه تشخیص داده می‌شد، ولی اگر در جنگ شهرها داخل شهر که موشک هم می‌زدند به شهادت می‌رسید، شهید معرکه محسوب نمی‌شد و باید غسل و کفن می‌شد. شهید معرکه از نظر فقهی چنین جایگاهی دارد؛ یعنی جایی که جنگ بوده و سلاح به‌سوی هم پرتاب می‌شده را می‌گفتند.

فرمانده کمیته جستجوی مفقودین ادامه داد: اما حضرت آقا در این موقعیت، مطلب جدیدی را فرمودند و این سابقه نداشته است. اینکه از نظر فقهی معرکه بر اساس حضور یک فرد تعریف شود، بی‌سابقه بوده است؛ به‌صرف اینکه حاج قاسم تشریف آوردند آن نقطه یعنی در حوالی فرودگاه بغداد و مورد آماج تیرهای دشمن قرار گرفت، نفس حضور ایشان در آن نقطه و به‌تبع آن هجوم ناجوانمردانه دشمن به ایشان و همراهانشان، آن محل را به معرکه تبدیل کرد؛ این وزن و جایگاه یک انسان را می‌رساند؛ جایی که مورد آماج دشمن قرار گرفت تبدیل به معرکه شد و آن شهادت هم شهادت در خط مقدم تلقی می‌شود و «أفضَلُ الشُّهَداءِ الذین یُقاتِلُونَ فی الصفِّ الأوَّلِ» محسوب می‌شود.

سردار باقرزاده با اشاره به مفهوم والای این موضوع گفت: در بین مجموعه خصوصیاتی که در مورد شهید سلیمانی گفته شده است، تصور می‌کنم تا الان به این صورت بیان نشده است. ایشان خط مقدم را به‌سوی خودش آورد، نه اینکه خودش به‌سمت خط مقدم رفته باشد؛ یعنی شهید سلیمانی در هر جایی از عراق یا سوریه یا لبنان و هر نقطه از بلاد اسلامی مورد هجوم دشمن قرار می‌گرفت، شهید معرکه بود. این چه جایگاهی است؟ این موقعیت بسیار والایی است که نگاه فقهی یک مجتهد را به تغییر موازین حدود معرکه معطوف می‌کند.

نظر شما