شناسهٔ خبر: 44458734 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: برترین‌ها | لینک خبر

برادر اردوغان؛ پلیز دُنت اِسپیک، میوت شو

چند ثانیه شعرخوانی می‌تواند دو کشور را متأثر کند وقتی رئیس‌جمهور کشوری، در سرزمین دیگری، شعری بخواند که نماد جدایی‌طلبی باشد. آنچه اردوغان در یک رژه نظامی در باکو خواند شعری در رابطه با «رود ارس» به زبان ترکی و یکی از نماد‌های جدایی‌طلبی پان‌ترکیست‌هاست.

صاحب‌خبر -

برترین‌ها:  آنچه رجب طیب اردوغان در یک رژه نظامی در باکو، پایتخت جمهوری آذربایجان، خواند شعری در رابطه با «رود ارس» به زبان ترکی و یکی از نمادهای جدایی‌طلبی پان‌ترکیست‌هاست.

او شعری در رابطه با رود ارس خواند و در آن شعر خطاب به مردم آذربایجان ایران اعلام کرد: « ارس را جدا کردند و آن را با میله های آهنی و سنگ پر کردند/من از تو جدا نمی شدم، ما را به زور جدا کردند و گفت که ارس بزودی قدرت می‌گیرد».

این اقدام اردوغان بر بازخوانی بیتی از آهنگ «آراز آراز» از آن جهت اهمیت دارد که برای پان‌ترک‌ها سمبل جدایی دو سوی «ارس» و رمز تجزیه ایران است. به هر حال این شعر از جمله اشعاری است که در حوزه ادبیات تجزیه طلبانه قلمداد می شود که می‌تواند تحریک احساسات ناسیونالیستی و تبعات امنیتی به دنبال داشته باشد.

کما این که اتفاقا در سخنان حماسی اثنای رژه نیز از سوی مجری به «ارک تبریز» و«کوه سبلان» اشاره شد که ارتباطی با جمهوری آذربایجان نداشته و نام بردن از این اماکن تحریک آمیز قلمداد می شود.

سخنان «رجاله ای» که نباید بی پاسخ بماند

شاید در مقام دفاع این گونه مطرح شود که انتخاب این شعر از روی سهو و نتیجه کج سلیقگی ناخواسته بوده است، چون خط قرمز کشور در خصوص سخن و یا اقدامی با رنگ و بوی تجزیه‌طلبی عیان است. اگر این فرض را هم بپذیریم، بدا به حال کشوری که سرانش در چنین مراسم های مهمی نمی دانند چه بگویند یا بهتر بگوییم چه نگویند!

از توهم تجزیه دیگر کشورها تا دیوار کشی دور ترکیه

دیپلماسی ایرانی نوشت: ۱۵ آذر ماه بود که سلیمان سویلو، وزیر کشور ترکیه با انتشار تصویری از دیوار مرزی در توئیتر خود از تکمیل شدن این دیوار ۵۰ مایلی (۸۱ کیلومتری) در مرز ۵۳۴ کیلومتری مشترک با ایران خبر داد؛ این وصف حال ترکیه، کشوری است که به دلیل توهمات پان ترکیستی نئوعثمانی گری سران و مقامات آنکارا، خود را محصور در دیوار مرزی می بیند؛ دیواری که هیچ گونه نفعی برای ترکیه در پی نخواهد داشت. مادامی که این اندیشه ها محور عملکرد دولت اردوغان باشد و کارنامه او با تلاش برای دخالت در دیگر کشورها پر شود یقینا دیوارکشی دورتا دور ترکیه هم نمی تواند امنیت این کشور را تامین و تضمین کند.

چرا که خود این دیوارکشی نتیجه مستقیم و فوری دخالت و تجویز نسخه برای دیگر کشورها است؛ به هر حال بر کسی پوشیده نیست که جهان‌ بینی، مرام و آرمان های رهبران هر کشوری نقش مهمی در ساخت شالوده سیاست داخلی و خارجی آن کشورها دارد. پیرو این نکته رجب طیب اردوغان با نگاه توسعه طلبانه خود از لیبی تا سوریه از قره باغ تا قبرس، از عراق تا یونان و ...، سیاست داخلی و خارجی ترکیه را به شدت درگیر کرده، غافل از این که کشورش طی این مدت با تلاطمات عدیده ای دست به گریبان بوده است.

اگر چه اردوغان سعی داشته و دارد تا رفتار خود در سوریه، عراق، لیبی، قره باغ را متاثر از تصمیم مستقل و منافع ملی ترکیه تعریف نماید، اما چه کسی باور می‌کند که رفتار فاجعه آمیز آنکارا خصوصا در سوریه با منافع ملی دراز مدت ترکیه در منطقه همخوانی دارد. فارغ از این که حضور میلیون‌ها مهاجر (از جمله عوامل داعش و تندروان وابسته به دیگر جریانات معارض مسلح سوری) به چه چالش های جدی در ترکیه منجر شده است؟ مرزهای ناامن و پرتنشی که ترکیه در طول مرزهای مشترکش با عراق و سوریه برای خود ساخته چه تبعاتی در پی دارد؟ ایجاد درگیری مداوم و ریشه دار با کردهای عراق و سوریه چه تاثیری بر منافع ملی دراز مدت این کشور خواهد داشت؟ و این که چه عملکردی سبب شده بزرگ ترین اقلیت قومی کُرد سابقه سال‌ها مبارزه با دولت مرکزی را در کارنامه خود داشته باشد؟ فقط باید به این نکته اشاره کرد که مخرج مشترک تمام این چالش ها متاثر از نگاه دولت اردوغان است.

در این بین تناقضات حل نشده در حوزه داخلی، سیاست خارجی این کشور را هم به شدت متشتت کرده است. پیرو این نکته و در یک نگاه کلی به صحنه منطقه نقش ترکیه و تحرکاتش در منطقه سردرگم است؛ داشتن ارتباط با رژیم صهیونیستی از یک سو و حملات پر حرارت به امارات برای شروع همین روابط، خرید تجهیزات نظامی از روسیه و مذاکرات مداوم با آن کشور و نیز ایران در عین تداوم حمایت از داعش و دخالت در سوریه، تنش با یونان و اروپا و حفظ روابط قوی با آمریکا بخش کوچکی از این پاردایم پارادوکسیکال در دیپلماسی ترکیه به شمار می رود.

سخنان «رجاله ای» که نباید بی پاسخ بماند

هزينه‌سازي اردوغان براي مردم تركيه

5 سال نخست زمامداري اردوغان در تركيه با رشد و توسعه اقتصادي، دورنماي ثبات و امنيت و صلح پايدار با كردها و نزديك شدن به اتحاديه اروپا همراه بود. اما اين روند در طول ۱۲ سال گذشته به سرعت در حال معكوس شدن است.

روزنامه اعتماد در این رابطه نوشت: نرخ برابر لير تركيه با دلار امريكا نسبت به سال ۲۰۰۸ كه اردوغان در اوج دستاوردهاي اقتصادي و سياسي دولتي قرار گرفته ‌بود، شش و نيم برابر كاهش يافته ‌است. براي دولتي مانند ايران كه تحت تحريم‌هاي گسترده و ظالمانه يك قدرت جهاني قرار دارد شايد چنين نوسان‌هايي در نرخ ارز، چندان دور از ذهن نباشد، حتي بزرگ‌ترين منتقدان سياست‌هاي قوه مجريه هم معتقدند كه دست‌كم نيمي از مشكلات اقتصادي كشور ناشي از تحريم‌ها و فشارهاي خارجي است و دولت فقط مقصر نيمي از آنهاست. اما براي تركيه، همه جناح‌هاي سياسي متفق‌القول معتقدند كه سقوط اقتصادي سال‌هاي اخير تركيه يكسره به دليل سياست‌هاي غلط اقتصادي و ديپلماتيك رجب طيب اردوغان رييس‌جمهور اين كشور است.

سخنان «رجاله ای» که نباید بی پاسخ بماند

 

اردوغان اساسا قابل اعتماد نیست

داوود هرميداس باوند، استاد حقوق بين‌الملل درباره اظهارات اردوغان و واکنش نسبت به اين موضوع به «آرمان‌ملي» مي‌گويد:

 شايد اردوغان هم‌اکنون به فکر حرف‌هاي تحريک‌آميز براي برخي واکنش‌ها باشد که مطمئنا به ثمر نخواهد نشست. همانطور که سوداي قدرتش و احياي امپراتوري نئوعثماني را فقط در خواب و خيال و عکس‌هاي روياپردازانه‌اش در کاخ مي‌گيرد باقي خواهد ماند. اساسا اردوغان نشان داده که چندان قابل اعتماد نيست؛ اين را در نشست آستانه در قبال سوريه نشان داد فراموش هم نکرديم که زماني حتي پنهاني و آشکار از داعش حمايت مي‌کرد. وي ادامه مي‌دهد: اما نکته قبول اين مطلب است که عده‌اي از مقامات ما در زمان جنگ از اين روند حمايت کردند. نکته بعدي اينکه امروز همان‌ها و يا برخي از مقامات و مسئولان در قبال اظهارات اردوغان از خود هيچ واکنش جدي نشان ندادند؛ مساله‌اي که مشخص مي‌کند برخلاف آنچه به نمايش درمي‌آيد برخي در حد مطلوب و مورد انتظار دغدغه منافع ملي ندارند.

سخنان «رجاله ای» که نباید بی پاسخ بماند

ضعف داخلی، عامل ذُم درآوردن اردوغان

سردبیر روزنامه همدلی هم درباره سخنان اردوغان نوشت:

 برای رد‌یابی انگیزه‌هایی که رئیس جمهور ترکیه را وادار به اتخاذ این مواضع می‌کند، باید در داخل نیز به دنبال مقصری بگردیم.

 نظام سیاسی و اجرایی کشور در شرایطی متاثر از تحریم‌های ظالمانه و جولان کرونا و البته برخی تنش‌های جناحی داخلی و مهم‌تر از همه تضعیف رابطه حاکمیت و مردم - که هم در حوادث آبان 98 و هم در آخرین انتخابات خود را نشان داد - در وضعیت خاصی قرار گرفته است که پیام‌های متناقضی را به خارج ارسال می‌کند. یکی از این پیام‌ها این است که گویی دولت مستقر کاره‌ای نیست و دستگاه دیپلماسی کشور نماینده حاکمیت نیست.

مهم‌ترین پیامی که از این‌خرده‌پیام‌ها به خارج منتقل می‌شود، القای ضعف در حاکمیت است؛ همان که گروهک‌های تجزیه‌طلب، دولت‌های متخاصم و برخی همسایگان مزور را تشویق می‌کند تا به فکر اجرای منویات ذهنی خود در داخل ایران بیفتند؛ همان‌که طمع را در آنها تحریک می‌کند.

برچسب‌ها:

نظر شما