حزب مؤتلفه اسلامی بهعنوان حزبی سیاسی – مذهبی در سال ۱۳۴۲ تأسیس شد و با ترور حسنعلی منصور ، نام خود را در تاریخ سیاسی ایران ماندگار کرد. این مجموعه در انقلاب اسلامی نیز دارای کارنامه مبارزاتی با رژیم ظالم شاهنشاهی است و پس از انقلاب نیز بهعنوان تشکل جناح راست خود را در سپهر سیاسی ایران حفظ کرد. چهرههایی نظیر شهید بهشتی، شهید مطهری، شهید باهنر، شهید عراقی، شهید امانی، شهید لاجوردی، مرحوم حبیبالله عسگراولادی و مرحوم پرورش از بزرگان منتسب به این تشکل در آن روزها بودند.
مؤتلفه هرچقدر در فضای مبارزاتی پیش از انقلاب و شروع نهضت، توفیق داشت، بعد از انقلاب و خصوصا پس از دفاع مقدس نتوانست در عرصه سیاسی و اجتماعی، خود را مطرح کند و بهنوعی رکورددار شکستهای انتخاباتی قلمداد میشود. مجموعهای با زیرساختها و تشکیلات گسترده اما بدون بدنه و اقبال مردمی که عمده تأییدات آن مربوط به زمان مبارزه با رژیم ستمشاهی و شروع انقلاب بود. بااینوجود بهواسطه بزرگانی چون مرحوم عسگراولادی و مرحوم پرورش و تعدادی دیگر از افراد خوشسابقه، نامدار و مرجع در این حزب، لااقل نام مؤتلفه زنده ماند و اعتبار سابق تشکیلات و ارزش وجودی بزرگان حزب، آبرویی برای این مجموعه ایجاد کرد؛ اما به گواه نتایج انتخابات و مواضع حزب مؤتلفه و شکستهای پیدرپی نفرات اصلی این تشکل میتوان وزن واقعی این حزب سیاسی را مورد ارزیابی و بررسی قرار داد.
در بررسی سیر قهقرایی این تشکل و چرایی اینکه برخی مسئولان آن، موردتوجه رسانههای معاند و ضدانقلاب شدهاند، استفاده از مرامنامهای که گویی در بین بعضی از این افراد جایی ندارد لازم است.
«مؤتلفه اسلامی انگیزه اصلیخویش را انجاموظیفه و ادای تکلیف شرعی در هرزمان و مکان و کسب رضوانالله میداند و تلاش خواهد داشت که از هرگونه ناخالصی و شرکهای آشکار و پنهان برکنار بماند.» حال باید دید این حزب که پسوند اسلامی هم به خود داده است چگونه نسبت به تهمتها و افتراهای اعضای ارشد خود نهتنها واکنش نشان نمیدهد که در رسانه رسمی ارگان خود آن را منتشر میکند.
در تاریخچه این حزب آمده است: «مؤتلفه اسلامی تنها تشکلی است که از آغاز تأسیس، با نظر امام خمینی شورای روحانیت داشته است تا آنها نظارت داشته باشند که حرکتها، برنامهها و آموزشها، بر اساس (ما انزل الله – و ما قال رسول الله و الائمه الاطهار) باشد.» آیا شورای روحانیت این حزب، امروز موافق این سبک کنشها و واکنشهای سیاسی برخی اعضای خود است یا نظارت را مثل پوستاندازی و جذب مردم رها کردهاند؟
بههرتقدیر امروز جایگاه، اقبال و اعتبار این حزب سیاسی در کشور برای عموم مردم مشخص است؛ ایکاش عقلای این حزب، فکری کنند تا برخی مسئولان ارشد این تشکل، اگر نمیتوانند مثل مرحوم عسگراولادی، محور و مرجع جریانات سیاسی باشند لااقل میراث دار اخلاق و تقوای آن مرد بزرگ شوند و تتمه اعتبار مؤتلفه را به حراج نگذارند.
مسعود پیرهادی
نظر شما