پیامبر مکرم اسلام (ص) پایهگذار دینی است که سعادت و کرامت انسانها را سرلوحه هدایت امت قرار داد و آن حضرت رحمهًْاللعالمین بود، پیام جهانیاش، اکمال ادیان الهی و وجود نازنینش خاتم رسولان خداوند رحمان بر جامعه انسانی.
رسول گرامی اسلام از اولین روز رسالت، پیام خود را بر دیپلماسی مهر و هدایت همه انسانها به سوی یگانه هستی بنا نهاد و در این راه، انسان اجتماعی مخاطب پیام آسمانیاش بود و در این اجتماع انسانی رنگ، نژاد، زبان، جایگاه اجتماعی و پست و مقام دنیا هیچ امتیازی به انسانها در برابر هم دیگر نمیداد، بلکه بر اساس آموزههای وحیانی «ان اکرمکم عندالله اتقیکم» تنها معیار فضیلت شمرده میشد. بنابراین، از همان ابتدا هدایت و دیپلماسی نرم بیشتر از هر چیز دیگری در روش آن حضرت جلوه میکرد. تأکید بر عدالت برای همگان، مهرورزی برای رشد استعدادهای خدادادی انسانها در سایه توحید، اخوت و برادری انسانها و پرهیز از خودپرستی و ظلم از آموزههای رسول گرامی اسلام بود.
شاید بتوان ادعا کرد که یکی از بزرگترین عوامل شکلگیری اولیه جامعه مسلمانان و جبههگیری اشراف مشرک مکه در برابر پیامبر اعظم (ص)، تکیه و تأکید بر این سیره و گسترش عدالت و ایجاد برادری میان مسلمانان بود.
در پیشگاه آن حضرت بلال حبشی همان جایگاه را داشت که سلمان فارسی از ایران داشت و همینطور سران قبایل نیز همانند آنها یکسان شمرده میشدند و برادر خطابشان میکرد. این امر به مذاق خودپرستان مغرور و غرق شده در نخوت و کبر جاهلیت خوش نمیآمد. بنابراین، راه مقابله و ستیز با پیامبر را پیش میگرفتند و تلاش میکردند از ارتباطگیری رسولالله با مسافران حاضر در مکه جلوگیری کنند و شاید منحرفان و سلاطین امروز جهان هم که ایشان و سیره انسانسازش را برنمیتابند، از گسترش گرایش مردمان جهان به آیین و راه ایشان نگران هستند. مهرورزی و عدالت راز ماندگاری آموزههای پیامبر اعظم از ابتدای بعثت بود و همین امر انسانها و طوایف تحت ستم را تا امروز به سوی این راه آسمانی روانه میکند.
دیگر محور مهم در دیپلماسی ایشان، ابتنای آموزههای پیامبر اعظم (ص) به ارتباطات مبتنی بر خیر و دوستی با دیگر طوایف و ملل بود. اگر نیک بنگریم، مبنای تشکیل حکومت اسلامی در مدینه نیز از رهگذر همین رویکرد ایجاد شد. در واقع پیامبر اسلام به دعوت دو طایفه بزرگ شهر مدینه و براساس اعتماد و محبت برای ایجاد صلح و برقراری عدالت در بین آنها دعوت شد و همین دعوت، پایههای حکومت اسلامی را بنا نهاد.
روش عملی پیامبر (ص) در مواجهه با اقوام مختلف تأکید بر اصلاح، اقامه عدالت، برادری اجتماعی، صلح و در مقابل مشرکان، کفار و ظالمین مقاومت تا تحقق حق و عدالت بود. در واقع این محورهای اساسی دیپلماسی پیامبر اعظم (ص) را تشکیل میداد و منجر به شکلگیری قدرت نرم و سرمایه عظیم فرهنگی و اجتماعی برای آن حضرت و مسلمانان میشد. پیامبر اسلام (ص) در زمان حیات خود با بسیاری از اقوام پیمان صلح انعقاد کردند. از این رو باید گفت که برخلاف تبلیغات و تلاشهای برخی مغرضان غربی که تلاش میکنند با جعل آموزههای اصیل اسلامی از پیامبر مکرم اسلام، چهرهای دیگر ارائه کنند، آن حضرت، با دو شعار جهانشمول که عبارت بودند از صلح و عدالت توانست آیین اسلام را جهانی کند. در واقع دشمنان اسلام عدالت را مغایر با منافع خود میدانستند و تاب تحمل صلح عادلانه را نداشتند، بنابراین تلاش میکردند با توسل به زور و شمشیر از تحولات بزرگ اجتماعی آن روز جلوگیری کنند. پس پیامبر هم مقاومت و دفاع در مقابل آنها را واجب میدانست. در دیپلماسی پیامبر (ص) حراست از جان و مال مسلمانان و پیشگیری از تعرض دشمن و اقامه عدالت نیز یک اصل است.
در اسلام اصالت بر صلح، عدالت و مقاومت در برابر ظلم است و جنگ در شرایط معین و در چارچوبهای مشروع و موجه امکان اعمال دارد و اساساً عنوان «اسلام» به معنای صلح و صفا و برگرفته از صفات خداوند متعال و بازتاب تقدم اصلاح جوامع است. آموزههای نبی گرامی اسلام صلح را برای عدالت و بر محور عدالت مطلوب همه انسانها میداند و «سلام» پیشگامترین شعار مسلمانان برای جهانیان است.
گفتمان صلح عادلانه در اسلام مبتنی بر منطق عدالت است. ماهیت آموزههای پیامبر اعظم با عدالت و صلح گره خوردگی عمیقی دارد و در این میان، تقدم با عدالت است. این عدالت است که توانایی آفرینش صلح واقعی و صادقانه را دارد. اهمیت عدالت تا بدان حد است که تمامی پیامبران الهی یکی از مهمترین اهداف رسالت خود را برقراری عدالت در جوامع انسانی قرار دادند و به تعبیر قرآن کریم «ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم و با آنها کتاب و میزان نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند.» (سوره مبارکه حدید آیه ۲۵) و این روش روشنی برای توسعه ارتباطات پیامبر اسلام با مردم، دولتهای دیگر و حتی دشمنان ساخته بود. دیپلماسی پیامبر، دیپلماسی صلح و عدالت بر اساس برهان و دلایل وحیانی بود.
پیامبر اعظم در رفتار با سایر دولتهای وقت و ملتها نیز از در اصلاح امور و اقامه عدالت وارد میشدند. در دیپلماسی آن حضرت تولید قدرت نرم در چارچوب برقراری ارتباطات مؤثر با محوریت عدالت معنا پیدا میکرد. ایشان به صورت مداوم از ظرفیتهای دیپلماسی و گفتوگوی تعاملی برای برقراری ارتباط اثرگذار بهره میبرد و در نهایت نامههای زیادی برای سران دولتهای وقت همراه با سفیرانی زبده فرستادند که در آغاز تمامی این نامهها تأکید میفرمودند: خداوند پاک و منزه، سر منشأ رحمت است. در این خصوص نگاه به تجربه گرانسنگ جعفر بن ابیطالب در حبشه و نتایج آن و تحسینی که پیامبر از اقدامات جعفر بن ابیطالب کردند، گواه این مدعا است.
و، اما باید ابراز تأسف کرد به رغم ابتکارات و تلاشهای رسول گرامی اسلام برای توسعه گفتگو و دیپلماسی عمومی و رسمی که گواه صادق آن نامهنگاریها و ارسال سفیران صلح به دربار حاکمان زمان بود، عدهای تلاش میکنند، آموزههای پیامبر رحمت و رأفت را، چیز دیگری معرفی کنند و در این مسیر صهیونیسم بینالملل با تلاشهای خود سعی در انحراف افکار جهانیان و حتی سیاستمداران نیز دارد.
حال آنکه هر انسان آزاداندیشی با اندکی مداقه در سیره نبی گرامی اسلام به دروغ بودن تبلیغات دشمنان اسلام پی خواهد برد، چرا که معارف و آموزههای آن حضرت، در یک کلمه، احترام به کرامت همه انسانها است و رسول گرامی اسلام، رسالت بعثت خود را تکمیل مکارم اخلاقی بیان کرده است. بر همه آزادگان جهان تکلیف است که بر ترویج معارف واقعی پیامبر خاتم بکوشند و توطئه تفرقهافکنانه صهیونیزم را خنثی نمایند.
این روزها جهان نظارهگر سالروز تولد منادی مهر، عدالت، سعادت و کرامت انسانها است. هم او که تمام عمر خود را به رهنمون سازی بشر برای خروج از جهل و ظلمت گذراند و در این راه، لحظهای از پا ننشست، به طوری که حضرت حق عزوجل، پیامبر اعظم را رحمهًْللعالمین و اسوه حسنه برای انسانها قرار دارد. ۱۷ ربیعالاول بر تمام انسانهای حقجو، مسلمانان عالم و دوستداران آن حضرت مبارک باد.
نظر شما