ماکس پلانک بعد از اینکه جایزه نوبل را در سال ۱۹۱۸ میگیرد یک تور دور آلمان میگذارد و در شهرهای مختلف درباره کوانتوم مکانیک صحبت میکند. چون هر دفعه دقیقاً یک محتوا را ارائه میکند راننده اش احساس میکند که همه مطالب را یاد گرفته است و روزی به آقای پلانک میگوید «شما از تکرار این حرفها خسته نمیشوید؟ من الان میتوانم به جای شما این مطالب را برای دیگران ارائه کنم، میخواهید در مقصد بعدی که شهر مونیخ است من سخنرانی کنم و شما لباس من را بپوشید و در جلسه بنشینید، برای هردوی ما تنوعی ایجاد میشود». پلانک هم قبول میکند!
شوفر خیلی خوب در جلسه درباره کوانتوم مکانیک صحبت میکند و شوندهها هم خیلی لذت میبرند. در انتهای جلسه فیزیکدانی بلند میشود و سوالی را مطرح میکند.
شوفر که جواب سوال را نمیداند در نهایت خونسردی میگوید «من تعجب میکنم که در شهری پیشرفته مثل مونیخ سوالهایی به این اندازه ساده میپرسند که حتی شوفر من هم میتواند جواب بدهد! شوفر عزیز، لطفا شما پاسخ دهید.
امروزه در علم مدیریت اسم این اثر را «اثر شوفر» گذاشتهاند. این اثر ناشی از نوعی توهم دانایی است که افراد همه چیز دان بیشتر به آن مبتلا میشوند. باید توجه کرد که دانش مانند کوهی یخی است که بخش کمیاز آن قابل رویت است و بخش اعظم آن را نمیتوان مشاهده کرد. افراد سطحینگر صرفاً بخش قابل مشاهده دانش را میبینند و گمان میکنند که کل دانش را دریافت کردهاند در حالی که این فقط توهمیاز دانایی است.
پیچیدگی و ابعاد چند تخصصی راهآهن را میتوان به عنوان یک ریشه مهم مشکلات اعلام کرد که در این راستا به موضوع افزایش ظرفیت یکی از مسیرهای گلوگاهی به شبکه راهآهن کشور در مسیر درود-اندیمشک اشاره میشود که در دوران دفاع مقدس دموراژ سنگین توقف کشتیها و محدودیت تعداد کامیونها عامل تشدید تقاضا در آن شد.
برای حل این مشکل در آن برهه طرح قطار سنگین برای افزایش ظرفیت توسط مشاور پیشنهاد و مورد قبول مسئولان واقع شد که به ویژه پس از دفاع مقدس اقدامات اجرایی برای تطویل خطوط برخی ایستگاهها آغاز شد و همزمان با خرید لکوموتیوهای خریداری شده از GE در ابتدای دهه هفتاد با تاکید شرکت مشاور سیستم لکوترول نیز پیشبینی و تامین شد و خطوط تعداد زیادی از ایستگاههای مسیر برای پذیرش قطارهای طویل تطویل گردید.
با لغو طرح برقی بافق-بندرعباس در 1371، در سال 76 برای توسعه خطوط برقی، طرح پلاتفرم مشترک لکوموتیوهای برقی و دیزلی به تایید آلستوم رسید و همچنین بدلیل نقش لکوموتیوهای دیزل (افزایش حرارت و خرابی در تونل) در شکست طرح قطار سنگین، در نیمه دهه 80 همزمان با مطالعات برقی کردن خطوط در کل شبکه راهآهن بررسیهایی برای برقی کردن راهآهن لرستان به عمل آمد که امکانپذیری این کار در تونلهای طویل و متعدد تایید شد.
در ابتدای دولت یازدهم نیز موضوع استفاده از روسازی بتن یکپارچه برای کاهش زمان تعمیرات خط و افزایش ظرفیت به میزان 30درصد برای حدود 100 کیلومتر از مسیر به مناقصه گذاشته شد. در سال 93 نیز شرکتی خصوصی پیشنهاد سرمایهگذاری برای برقی کردن و تامین لکوموتیو برقی را داد که در خرداد 95 به تایید مدیرعامل و کمیته سرمایهگذاری رسید.
علاوه بر این موارد برای تحقق هدف افزایش ظرفیت این مسیر، تراکبندی و ارتقای سیستم به ATC نیز در برنامههای ارائه شده راهآهن در سال 1393 به دولت منظور شد (روشهای متعدد دیگری برای اختصار منظور نشده است)
از آنجایی که اغلب مدیران راهآهن با تخصص یک بعدی به سطوح بالای مدیریتی میرسند و با توجه به گزینههای فوق برای افزایش ظرفیت لرستان، ملاحظه میشود علاوه بر ضعف در مباحث اقتصاد، برنامهریزی، مدیریت و ....، مشکلات تصمیمگیری بهینه فنی از چند گزینه با اثر شوفر غالباً موجب کاهش اثربخشی و پرهزینه و زمان بر شدن طرحها میشود.
به منظور رفع این ضعف پیشنهاد دوره آموزشی RMBA از زمان مرحوم دکتر دادمان و نیمه دهه هفتاد ارائه گردید.
نظر شما