شناسهٔ خبر: 4263952 - سرویس بین‌الملل
نسخه قابل چاپ منبع: اعتدال | لینک خبر

هشدارتحلیلگر عرب: یمن کندوی زنبور است

تحلیلگر و استراتژیست معروف جهان عرب، تجاوز عربستان به یمن را به مثابه حمله به کندوی زنبورها و لانۀ مارهای خطرناک، محکوم به شکست دانست.

صاحب‌خبر -
تحلیلگر و استراتژیست معروف جهان عرب، تجاوز عربستان به یمن را به مثابه حمله به کندوی زنبورها و لانۀ مارهای خطرناک، محکوم به شکست دانست.

به گزارش پایگاه خبری شبکه العالم، عبدالباری عطوان که سردبیر "رأی الیوم" است، در سرمقالۀ امروز این پایگاه خبری نوشت: گسیل 185 جنگنده به یمن برای بمباران ائتلاف نظامی حوثی ها در صنعا و دیگر شهرها، نشان از تغییری بزرگ در سیاست عربستان سعودی دارد که بر اساس آن، این کشور، خویشتنداری را کنار گذاشته و توسل به گزینه نظامی را در دستور کار قرار داده است، اما این تغییر ناگهانی در سیاست های عربستان، نه تنها ریسکی بزرگ است، بلکه تصمیمی تضمین شده نیز نیست.

وی تاکید کرد که عربستان سعودی در برابر یمنی ها به سبب داشتن جنگنده های پیشرفتۀ "اف 15" و "اف 16" و در اختیار داشتن ضدهوایی سامانه های پدافند هوایی و 150 هزار سرباز؛ برتری دارند به ویژه که بودجه سه سال گذشتۀ عربستان برای خرید جنگنده ها و تانک های آمریکایی، آلمانی و اروپایی 150 میلیارد دلار بود که این مبلغ، با بودجه عمومی 40 سالِ یمن و حتی بیشتر، برابری می کند.

عطوان در ادامه افزود: با این حال، برتری نظامی و حملات هوایی، نمی تواند تضمین کنندۀ پیروزی در جنگ باشد، گواهِ زندۀ این مدعا، ایالات متحدۀ آمریکاست که تاکنون با وجود 3500 بار حمله هوایی به پایگاه های داعش در سوریه و عراق، نتوانسته است این سازمان تروریستی را شکست دهد.

نویسندۀ مقاله، یمن را از نظر جغرافیایی منطقه ای بسیار ناهموار و دشوار توصیف می کند که در طول تاریخ، توسط هیچ اشغالگر بیگانه یا عرب، اشغال نشده است. عثمانی ها، پرتغالی ها و انگلیسی ها، آن را نادیده گرفتند. در این میان، عربستان، در دوره ای که در پی توسعه طلبی بود، در صدد اشغال یمن برآمد، اما پادشاهِ وقت عربستان، یعنی ملک عبدالعزیز آل سعود، بنیانگذار حکومت سعودی، فورا از پسرش خواست در میانۀ راه برگردد و از تصرف یمن دست بکشد. این در حالی است که نیروهای شاهزاده فیصل، تا زمان دریافت این پیام، دو منطقه نجران و جیزانِ یمن را تصرف کرده بودند.

عطوان، درباره مردم یمن نیز می نویسد: یمنی ها، چه حوثی ها و چه دشمنان حوثی ها، جنگ جویانی سرسخت هستند. اگر عربستان، در اقدامی شتابزده توانست ائتلافی از بیش از 10 کشور عربی و اسلامی تشکیل دهد که کشورهایی مانند مصر، سودان، اردن و پاکستان را شامل می شود؛ طرف مقابل نیز به ائتلافی پشتگرم است که چیزی از آن کم ندارد؛ ائتلافی که ایران و روسیه، عراق و سوریه و کشورهای گروه بریکس را شامل می شود.

در ادامه این مقاله آمده است که موضوعِ مهم تر از ائتلاف های خارجی، ائتلاف داخلی است. حوثی ها، با علی عبدالله صالح ائتلاف کرده اند که از نیروهایی بهره مند است که سال هاست به او وفادارند. وی رکورد دار بیشترین تاریخ حکومت در یمن است و ارتشی تشکیل داد که بیشترین وفاداری را به او داشت به طوری که اعضای آن، هنوز هم به او وفادارند، اما در مقابل؛ ائتلافی وجود دارد که ریاست آن را شخصی ضعف و کم تجربه و فاقد کاریزما به نام عبدربه منصور هادی به عهده دارد.

عبدالباری عطوان، انگیزه را یکی از مهم ترین عوامل در بسیج نیروها و افراد ارزیابی می کند و می نویسد: کسی که از سرزمین خود دفاع می کند و در سنگر دفاع از عزت ملی خود پایمردی می کند؛ از انگیزۀ بیشتری برای جنگ برخودار است تا سرباز یا خلبانی که از ارتفاعات بسیار بلند، هدفی را بمباران می کند.

نویسندۀ این مقاله سپس با انتقاد از سیاست یک بام و دو هوای عربستان در به رسمیت شناختن مشروعیت انقلاب ها تاکید کرد: هدفِ اعلام شدۀ عربستان از حمله هوایی، حمایت از عبدربه منصور هادی، رئیس جمهور "قانونی" یمن و حاکمیت اوست. اما چه کسی تعیین می کند که کدام قانونی و کدام غیرقانونی است و بر اساس چه معیاری؟ آیا این معیارها بر پایه کودتای نظامی استوار است؟ یا برپایه انتخابات دموکراتیک و آزاد و سالم است؟ اگر قرار باشد عمل انجام شده، معیارِ تعیین مشروعیت باشد، لیبی، یمن و عراق، پیش از حمله به این کشورها، مانند همه کشورهای دارای نظام موروثی بودن حاکمیت، رئیسانی مشروع و قانونی داشته اند، اما اگر قرار باشد معیارهای دموکراسی، تعیین کننده باشد، اگر عبدربه منصور هادی را به عنوان رئیس جمهور مشروع و قانونی به رسمیت بشناسیم، چرا نباید محمد مرسی را بر همین اساس، رئیس جمهور بدانیم؟ چرا وقتی مرسی را برکنار کردند، عربستان برای برگرداندن او به قدرت، ائتلاف نظامی تشکیل نداد؟

وی در ادامه، بحث در این زمینه را با توجه به دوره ای که در آن منطق از بین رفته است، بی فایده می داند و ترجیح می دهد که به بررسی سرنوشت یمن و عربستان و همسایگانشان در پنج سال آینده بپردازد.

عبدالباری عطوان در این خصوص می نویسد: ابتدا باید اعتراف کنیم که عربستان، در واقع علیه ایران اعلام جنگ کرده است، نه علیه حوثی ها. عربستان از "جنگ به نمایندگی" دست کشید و به جنگ مستقیم روی آورد تا بتواند وجهه از دست رفتۀ خود را بازیابد. وجهه ای که پس از رویکرد آمریکا به ایران، پایداری سوریه در برابر اقدامات براندازانه عربستان، نابسامانی اوضاع در لیبی و اعمال نفوذ مستقیم و غیرمستقیمِ ایران بر چهار کشور اساسی عربی یعنی عراق، سوریه، یمن و لبنان و بخشی از فلسطین (حماس و جهاد اسلامی) خدشه دار شده بود. اما سئوال این است که آیا این گونه روی آوردن به گزینه نظامی، وجهۀ ازدست رفتۀ عربستان را باز می گرداند؟ و آیا از نفوذ ایران می کاهد؟

وی در ادامه نوشت: شکی نداریم که رهبران عربستان، در خصوص خطری که در یمن با آن مواجه هستند، از آگاهی بالایی برخوردارند. درست است که حوثی ها و هم پیمانانشان جنگنده های پیشرفته یا حتی جنگنده های عقب مانده در اختیار ندارند و حتی اگر هواپیماهای قدیمی و فرسودۀ زمان شوروی را داشته باشند، عربستان در حمله هوایی آن ها را نابود کرده است؛ اما در عوض، آن چه حوثی ها و هم پیمانانشان دارند و خواهند داشت، نیروی جنگی عظیمی در میدان است و ممکن است تجربه حزب الله لبنان و جنبش حماس و جهاد اسلامی در غزه را در یمن تکرار کنند و قدرتی موشکی به مرکزیت صعده و در مجاورت عربستان سعودی ایجاد کنند.

نویسنده این مقاله خاطرنشان کرد: علاء الدین بروجردی رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس ایران، امروز در اظهاراتی قابل توجه گفت: "این آتش، دامنگیر عربستان خواهد شد زیرا جنگ، فقط در یک مکان واحد نخواهد بود." و این سخن، حامل پیام مهمی برای عربستان است.

عطوان در ادامه یکسره شدن جنگ در لیبی توسط ائتلاف ناتو و براندازی نظام قذافی را یادآوری کرد و نوشت: نتیجۀ این کار، پُر شدن لیبی از میلیشیاها و گروه های تندرویی نظیر القاعده، انصار الشریعه و داعش بود. اگر چنین الگویی در یمن نیز تکرار شود، چه باید کرد؟ باید گفت که عربستان، ماجراجویی خطرناکی را آغاز کرد که ممکن است در دام آن گرفتار شود. این ماجراجویی جنگ فرسایشی طولانی مدت نام دارد. ممکن است کسی بگوید که عربستان چاره ای جز تکرار الگوی عملیات "توفان صحرا" و اجرای عملیات "توفان اراده" نداشت. عملیاتی که در آن ژنرال شوارسکوفِ آمریکایی برای بیرون راندن نیروهای عراقی از کویت انجام داد.

وی افزود: اما فرق دو "توفان" مذکور در آن است که توفان صحرا، به فرماندهی آمریکا و ناوهای جنگی و نیروی هوایی و نیم میلیون سرباز صورت گرفت و در آن 30 کشور برای بیرون راندنِ کشوری متجاوز شرکت داشتند. اما "توفان اراده" چنین نیست. این عملیات، برای جنگ با نیروهای یمنی است که از خاک خود است. از آن گذشته، خودِ آمریکا و هم پیمانانش 15 سال در منطقه گرفتار شدند تا بتوانند اشتباهات عملیات "توفان صحرا" را تصحیح کنند، آن گاه پس از حمله به عراق، سرانجام پس از 10 سال، شکست خورده از این کشور خارج شدند.

عبدالباری عطوان در پایان تصریح کرد: یمن، کندوی زنبور یا درست تر بگویم، لانۀ مارهای سمی بوده و خواهد بود. بنابراین بهترین راه حل، اجتناب از نزدیک شدن به آن است. بحران عراق، بیش از 10 سال طول کشید، بحران سوریه 4 سال به طول انجامید و خدا می داند که بحران یمن، تا چند سال دامنگیر ما خواهد بود.