یک نویسنده کتاب را به دلایل فرهنگی آخرین کالای خریداریشده در سبد خانوار و اولین قربانی در تنگناهای اقتصادی توصیف کرد.
مجید شفیعی در گفتوگو با خبرنگار ادبیات و نشر ایسنا اظهار کرد: بخواهیم و چه نخواهیم کالایی که در ردیف آخر سبد مایحتاج مردم قرار میگیرد کتاب است و اگر از جاهای دیگر کم بیاورند از آن صرف نظر میکنند؛ چون همیشه کتاب در آخر علاقهمندیها و نیازهای مردم ما بوده است.
نویسنده کتاب «کابوس ماهان» بیان کرد: تیراژ کتاب سالها پیش همان زمانها که جمعیت نصف این عددی بود که اکنون به آن رسیدهایم، دوبرابر بود و این تاسفبار است که چرا با دوبرابر شدن جمعیت نه تنها تیراژ کتاب بالا نرفته بلکه کمتر هم شده. شاید با زیادتر شدن جمعیت هنوز امکانات به همان شکل باقی مانده و زیادتر نشده است! برخی مردم ما علاقهای به کتابخوانی ندارند و حاضرند ساعتها در صف مترو و اتوبوس و نانوایی و حلیم و کله پاچه بایستند اما کتاب نخوانند چون کتاب چاره درد آنها نبوده و نیست.
او تاکید کرد: میزان توجه مردم وقتی به کتاب زیاد میشود که در آنها نیاز به وجود آمده باشد. تا وقتی نیاز به مسکن، نیاز به کار، نیاز به امنیت شغلی، نیاز به اتومبیل و... در اولویت نیازهای مردم است، سخن از کتاب و کتابخوانی و احساس نیاز به این مقولات شبیه یک سرگرمی و تفریح و فانتزی است.
شفیعی تصریح کرد: مردم برای اتوموبیل حاضرند زیر بار قرض و قسطهای کمرشکن بروند و برای همه آن چیزها که به واقع رویایشان است، حاضرند از وقت و انرژی و زندگیشان هزینه کنند تا به آنها برسند. آن وقت شما خودتان قضاوت کنید که در این وانفسای نیازهای اینچنینی که هنوز لاینحل مانده، جایی برای کتاب و کتابخوانی مانده است؟
او با طرح این پرسش که در چنین وضعیتی حرکتهای مقطعی و ضربتی و کوتاهمدت در حوزه گسترش فرهنگ مطالعه چه دردی را میتواند دوا میکند، گفت: در چنین حالتی حتی اقدامات بلندمدت هم ثمری نخواهد داشت. تا مادامی که برای بیشتر مردم جامعه ما «داشتن» بیشتر از «بودن» اهمیت دارد، مردمی که در داشتنیهایشان هویت و معنا مییابند نه در چگونه بودن و چرا بودنشان، وضع به همین منوال است.
نویسنده مجموعه «طنز در ادبیات کهن ایران» تاکید کرد: شرط اول به وجود آمدن احساس نیاز به دانایی است. شما توجه بفرمایید اگر کرکره یک کتابفروشی پایین کشیده شود چه اتفاقی خواهد افتاد؟ هیچ. اما اگر کرکره یک نانوایی یا قصابی پایین کشیده شود حتما اتفاقی خواهد افتاد. پروژههای کتاب و کتابخوانی نیاز به اقدام و همتی صدساله دارد نه هفتگی!
شفیعی با اشاره به تولید انبوه در زمینه کتابها با سلیقههای مختلف مثل طرح رمان نوجوان امروز کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برای ایجاد علاقه به کتاب و کتابخوانی گفت: طرح رمان نوجوان امروز طرح بسیار موفقی بود چرا که رمانها از ابتدا مورد نقد و بررسی قرار میگرفتند و در معرض نقد و بررسی خود نویسندگان این طرح بودند و این یعنی اندیشه ناقد، ماندگار و پیشرو. حالا به چه دلایلی این پروژه یا این نهال نوپا از ریشه قطع شد، خدا عالم است. ولی این را هم میدانم که تمام تغییر و تحولات مدیریتی و سازمانی در این مرز و بوم پرگوهر با تعویض یک مدیر و روی کار آمدن مدیری دیگر، به اندازه یک اتوبوس فقط رئیس و مدیر میانی و حسابدار و حتی آبدارچی تعویض خواهد شد؛ با طرحها و نقشهها و نظراتی جدید و کاملا مغایر و مخالف با سیستم قدیم و این مخالفت باید حتما باشد. این میشود که ما میمانیم و کانون و هزار پروژه نیمهکاره و رهاشده.
او افزود: البته طرح «رمان نوجوان امروز» به دلیل اینکه منشا فکری و ساختاری خوبی داشت، در حافظه مخاطبانش خواهد ماند چرا که حرکت جدیدی بود و با سهیم کردن بسیاری از نویسندگانی که از طیفهای متفاوت فکری و سبکی بودند، کار خوبی را سامان داد. یعنی برای مدتی بسیار کوتاه از نویسندگان حمایتی صورت گرفت و مبالغی هزینه شد که در مقابل ریخت و پاشهای بسیار در حوزههای دیگر هیچ است. ولی تا مدیریتها و برنامهها در مملکت ما قائم بر افراد باشد نه برنامهها، نباید منتظر معجزه بود.
∎
مجید شفیعی در گفتوگو با خبرنگار ادبیات و نشر ایسنا اظهار کرد: بخواهیم و چه نخواهیم کالایی که در ردیف آخر سبد مایحتاج مردم قرار میگیرد کتاب است و اگر از جاهای دیگر کم بیاورند از آن صرف نظر میکنند؛ چون همیشه کتاب در آخر علاقهمندیها و نیازهای مردم ما بوده است.
نویسنده کتاب «کابوس ماهان» بیان کرد: تیراژ کتاب سالها پیش همان زمانها که جمعیت نصف این عددی بود که اکنون به آن رسیدهایم، دوبرابر بود و این تاسفبار است که چرا با دوبرابر شدن جمعیت نه تنها تیراژ کتاب بالا نرفته بلکه کمتر هم شده. شاید با زیادتر شدن جمعیت هنوز امکانات به همان شکل باقی مانده و زیادتر نشده است! برخی مردم ما علاقهای به کتابخوانی ندارند و حاضرند ساعتها در صف مترو و اتوبوس و نانوایی و حلیم و کله پاچه بایستند اما کتاب نخوانند چون کتاب چاره درد آنها نبوده و نیست.
او تاکید کرد: میزان توجه مردم وقتی به کتاب زیاد میشود که در آنها نیاز به وجود آمده باشد. تا وقتی نیاز به مسکن، نیاز به کار، نیاز به امنیت شغلی، نیاز به اتومبیل و... در اولویت نیازهای مردم است، سخن از کتاب و کتابخوانی و احساس نیاز به این مقولات شبیه یک سرگرمی و تفریح و فانتزی است.
شفیعی تصریح کرد: مردم برای اتوموبیل حاضرند زیر بار قرض و قسطهای کمرشکن بروند و برای همه آن چیزها که به واقع رویایشان است، حاضرند از وقت و انرژی و زندگیشان هزینه کنند تا به آنها برسند. آن وقت شما خودتان قضاوت کنید که در این وانفسای نیازهای اینچنینی که هنوز لاینحل مانده، جایی برای کتاب و کتابخوانی مانده است؟
او با طرح این پرسش که در چنین وضعیتی حرکتهای مقطعی و ضربتی و کوتاهمدت در حوزه گسترش فرهنگ مطالعه چه دردی را میتواند دوا میکند، گفت: در چنین حالتی حتی اقدامات بلندمدت هم ثمری نخواهد داشت. تا مادامی که برای بیشتر مردم جامعه ما «داشتن» بیشتر از «بودن» اهمیت دارد، مردمی که در داشتنیهایشان هویت و معنا مییابند نه در چگونه بودن و چرا بودنشان، وضع به همین منوال است.
نویسنده مجموعه «طنز در ادبیات کهن ایران» تاکید کرد: شرط اول به وجود آمدن احساس نیاز به دانایی است. شما توجه بفرمایید اگر کرکره یک کتابفروشی پایین کشیده شود چه اتفاقی خواهد افتاد؟ هیچ. اما اگر کرکره یک نانوایی یا قصابی پایین کشیده شود حتما اتفاقی خواهد افتاد. پروژههای کتاب و کتابخوانی نیاز به اقدام و همتی صدساله دارد نه هفتگی!
شفیعی با اشاره به تولید انبوه در زمینه کتابها با سلیقههای مختلف مثل طرح رمان نوجوان امروز کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برای ایجاد علاقه به کتاب و کتابخوانی گفت: طرح رمان نوجوان امروز طرح بسیار موفقی بود چرا که رمانها از ابتدا مورد نقد و بررسی قرار میگرفتند و در معرض نقد و بررسی خود نویسندگان این طرح بودند و این یعنی اندیشه ناقد، ماندگار و پیشرو. حالا به چه دلایلی این پروژه یا این نهال نوپا از ریشه قطع شد، خدا عالم است. ولی این را هم میدانم که تمام تغییر و تحولات مدیریتی و سازمانی در این مرز و بوم پرگوهر با تعویض یک مدیر و روی کار آمدن مدیری دیگر، به اندازه یک اتوبوس فقط رئیس و مدیر میانی و حسابدار و حتی آبدارچی تعویض خواهد شد؛ با طرحها و نقشهها و نظراتی جدید و کاملا مغایر و مخالف با سیستم قدیم و این مخالفت باید حتما باشد. این میشود که ما میمانیم و کانون و هزار پروژه نیمهکاره و رهاشده.
او افزود: البته طرح «رمان نوجوان امروز» به دلیل اینکه منشا فکری و ساختاری خوبی داشت، در حافظه مخاطبانش خواهد ماند چرا که حرکت جدیدی بود و با سهیم کردن بسیاری از نویسندگانی که از طیفهای متفاوت فکری و سبکی بودند، کار خوبی را سامان داد. یعنی برای مدتی بسیار کوتاه از نویسندگان حمایتی صورت گرفت و مبالغی هزینه شد که در مقابل ریخت و پاشهای بسیار در حوزههای دیگر هیچ است. ولی تا مدیریتها و برنامهها در مملکت ما قائم بر افراد باشد نه برنامهها، نباید منتظر معجزه بود.
نظر شما