شناسهٔ خبر: 41931996 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: وزارت امور خارجه | لینک خبر

وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران- ترجمه فارسی مقاله دکتر محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در ایران دیلی آنلاین

آنچه ما در ایران—که هدف شرورانه‌ترین و کورترین تحریم‌ها قرار گرفته‌ایم—از رژیم فعلی ایالات متحده مشاهده کرده ایم کاملاً واضح است: این دولت هیچ چشم انداز روشنی برای آینده جامعه جهانی ندارد.

صاحب‌خبر -

آنچه ما در ایرانکه هدف شرورانه‌ترین و کورترین تحریم‌ها قرار گرفته‌ایماز رژیم فعلی ایالات متحده مشاهده کردهایم کاملاً واضح است: این دولت هیچ چشمانداز روشنی برای آینده جامعه جهانی ندارد.

سرسختی و غیرقابل پیشبینی بودن ایالات متحده هیچ ارتباطی بااجرای ماهرانه تئوری بازی‌ها ندارد. رژیم فعلی در واشنگتن، صرف نظر ازسوءمدیریت COVID19 در کشور خود یا تضعیف نمودن صلح و ثبات درخارج از کشور، هیچ برنامه واقعی ندارد، مگر اینکه کورکورانه به تمام کسانیکه حامی حاکمیت قانون ‌اند حمله کند.

نحوه برخورد ایالات متحده با قطعنامه 2231 شورای امنیت ملل متحد،که تائید کننده- و تفکیک ناپذیر از- برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)، کهمعمولاً با عنوان توافق هستهای ایران شناخته میشود، در این زمینه یک مثال روشن است.

در ژوئیه سال 2015 میلادی، ایران، ایالات متحده، روسیه، چین،بریتانیا، فرانسه و آلمان با هدف رفع هرگونه نگرانی در مورد ماهیت منحصراً صلحآمیز برنامه هستهای ایران و در عین حال رهایی مردم ایران ازتحریمهای غیرانسانی و ناعادلانه، به توافق مهمی دست یافتند. بهعنوانبخشی از تعهدات ذیل برجام، ایالات متحده و نیز سایر کشورهای امضاءکننده، بهطور مشترک بانی قطعنامه 2231 شورای امنیت ملل متحد شدند، کهبرجام جزء لایتجزای آن است و تمام 90 صفحه آن به قطعنامه پیوست شدهاست، بنابراین قطعنامه برجام را به مثابه حقوق بین‌الملل تثبیت میکند. با اینحال، در ماه مه سال 2018 دولت ایالات متحده اعلام کرد که بهطور یک جانبهتصمیم به «متوقف کردن مشارکت» در برجام گرفتهاست. از آن زمان به بعد،ایران و باقی جامعه بینالمللی در موقعیت خارقالعادهای قرار گرفته‌اند تا شاهد این باشند که ایالات متحده، نخستین دولت در تاریخ ملل متحد است کهنهتنها یک قطعنامه الزامآور را که خود بانی آن بوده نقض میکند، بلکه آن دولتها و شرکتهایی را که با اجرای مفاد آن قطعنامه، از حقوق بینالملل حمایت میکنند، مجازات میکند. همانطور که ماه گذشته به شورای امنیتهشدار دادم، این وضع موجود نهمطلوب است و نه پایدار. بنابراین ما در یکگذرگاه هستیم.

کارزار دروغ‌پراکنی دولت ایالات متحده ازجمله ادعاهای غلط و جعلیدرباره اجماع منطقهای درباره عواقب پایبندی امضا کنندگان باقیمانده ازبرجام به مفاد توافقنامه - از جمله عادیسازی همکاریهای دفاعی ایران باجهان در ماه اکتبر - نیرنگی برای پنهانکردن انگیزههای واقعی و بدخواهانهآن است: آمریکا در فروپاشاندن قطعنامه 2231 علیرغم دو سال تحمیل بیرحمانهترین «فشار حداکثری» که تاکنون به یک ملت تحمیل شده است - ازجمله محروم کردن مردم عادی ایرانی از دسترسی به داروها و تجهیزاتپزشکی در هنگام کشندهترین بیماری همه‌گیر که دنیا در دهههای متمادی به‌خود دیده استشکست خورد. اکنون آمریکا امیدوار است که با سوءتفسیر خود از مفاد همان قطعنامهای که در سال 2018 آن‌را ترک کرد،سرانجام همان قطعنامه را نابود کند. این رفتار عمیقاً مخرب ایالات متحده کل ساختار ملل متحد را هدف گرفتهاست. شیوهای که آمریکا در پیش گرفتهاست تا با استفاده از سازوکار خود ملل متحد، این نهاد جهانی را نابود کند.

موضوعات و پیامدهای مهمی در این ارتباط وجود دارد که در این زمینه باید مد نظر قرار گیرند:

اول و مهمتر از همه، ممکن است کسی تعجب کند که چرا یا چگونهفروپاشی تنها یک قطعنامه شورای امنیت ملل متحد در یک مورد خاص، بهنتایج وسیع‌تر و عام می‌انجامد. این ارتباط کاملاوجود دارد. اگر شورایامنیت با قلدرمآبی یک عضو مجبور به انهدام قطعنامه خودش شود، در واقع شاهد چند نسل عقبگرد در دستاورد چندجانبهگرایی جامعه جهانی خواهد بود. بدون احترام همه قدرتها به اصولی که شورای امنیت برای تحقق آن‌هاایجاد شده، شورا نمیتواند به وظایف خود عمل نماید و هیچ ملتی نیزنمیتواند صلاحیت و اقتدار آن را بپذیرد.

ما نباید فراموش کنیم که همین رژیم حاکم بر آمریکا به طرز کودکانه‌ایدر زمان بد‌ترین همه‌گیری جهانی بیماری، از سازمان بهداشت جهانی (WHO) خارج شد، اما اکنون در تلاش است تا هدایت روند اصلاحات همان سازمان بهداشت جهانی را حتی به قیمت آزرده کردن نزدیکترین متحدانغربی خود در دست گیرد.

اگر به ایالات متحده اجازه داده شود تا به این مسیر ادامه دهد، جهانبه سمت استاندارد «قدرت حق می‌سازد» عقب گرد خواهد کرد؛ و گرچه اینممکن است برای جنگطلبان دوران جنگ سرد که به دنبال اهداف جدیدهستند جذاب باشد، اما باید توجه داشته باشند که حتی منطق زور دوران جنگ سرد نیز حدومرز خود را دارد: هر دو ابر قدرت قرن گذشته، شاهدکاهش نفوذ بینالمللی خود در نتیجه شکست نظامی در افغانستانکشوریبا تولید ناخالص داخلی 14 برابر کمتر از درآمد سالانه شرکت اپلبودهاند.

ما همچنین در سالهای گذشته دیدهایم که دولت آمریکا - به موازاتحمله به نهادها و توافقهای بینالمللی - به چه صورت تلاش کرده تا حقوق داخلی خود را جایگزین حقوق بین‌الملل کند. در عمل، این بدان معناست کهاکنون خزانهداری دولت ایالات متحده است و نه دولتهای اروپایی که تصمیممیگیرند شرکتهای اروپایی با چه کسی فعالیتهای تجاری داشته باشند،چه در ارتباط با اجرای قطعنامه 2231 و چه اجرای خط لوله انتقال گاز نورداستریم.

در حالی که تاکنون اصولاً این ایالات متحده آمریکا بوده است که بهدنبال گسترش صلاحیت قوانین داخلی خود بوده‌، هیچ دلیلی وجود ندارد که این روند منحصر به آمریکا باقی بماند. با گشودن این جعبه پاندورا و باتمکین به آن از سوی برخی دولتها، تصور آیندهای که شهروندان عادی وبنگاههای خصوصی با اتهامات فراسرزمینی ناشی از قوانین فزاینده داخلی سایر کشورها مواجه شوند، دور از انتظار نیست؛ همچون قوانین داخلیمحدودکننده سفر، تجارت و سرمایهگذاری بینالمللی دیگران. سرانجامی به غایت واپسگرایانه در دنیای جهانی شده ما.

بنابراین، جامعه جهانی بهطور کلی - و شورای امنیت ملل متحد به‌طور ویژه- با یک تصمیم مهم روبرو است: آیا احترام به حاکمیت قانون را تثبیت میکنیم یا به قانون جنگل باز میگردیم؟

در حالی که ایران تابآوری و پاسخ قاطعانه خود در قبال قلدرمآبی بدسگالانه را ثابت کرده است، من اطمینان دارم که - در هفته‌ها و ماههایحساس بعدی- اعضای شورای امنیت تلاشِ مذبوحانه‌ی انتخاباتیِ دولتِمستأصلِ ایالات متحده برای نابودسازی موفقیت دیپلماتیک قرن بیست و یکمرا ناکام ساخته و اجازه نخواهند داد که در این روند آنچه از چندجانبهگراییو حقوق بینالملل باقیمانده است نابود شود.

نظر شما