محمد مهاجری
تحلیلگر سیاسی و روزنامه نگار
حتی اگر کرونا نبود، وانفسای تحریمها میتوانست دولت را در چنبره مشکلات شدید اقتصادی گرفتار کند. به این دو عامل بیرونی باید فضای انتخاباتی کشور که از اوایل سال 98 شروع شد و انتقادات درست و نادرست از دولت را روانه بازار رسانهها کرد، اضافه کنیم. هرکه سودای صندلی سبز بهارستان را داشت، سنگی به سمت قطار دولت پرتاب کرد تا شاید با شکستن شیشهای، توجه عابران را به خود جلب کند. در این میان رهبرمعظم انقلاب با سخنانی که کارکرد تمشیت امور از یک سو و از هم نپاشیدن شیرازه فعالیتهای جاری از سوی دیگر بود، به میدان آمدند.
وظیفه رهبری نشان دادن راه و روشن کردن مسیر آینده است. آنگاه که ایشان از لزوم دولت جوان و انقلابی برای دوره بعد سخن میگویند درواقع ایجاد امید میکنند. این سخنان حتماً برای آنان که اهل دقت و ظرافت هستند بدان معنا نیست که باید بر دولت فعلی که به هر دلیل رئیسش جوان نیست، تاخت؛ چرا که در نظام جمهوی اسلامی، قافله سالاری مردمسالاری دینی با رهبرمعظم انقلاب است و ایشان همواره بر انتخاب مردم صحه گذارده و رأی شهروندان را ملاک اصلی قرار دادهاند. پس تأکید بر جوانگرایی در دولت بعدی جنبه اثباتی دارد، البته ایشان برای آنکه از سخنانشان سوءاستفاده نشود مدتی بعد، این ایده خود را تبیین کردند تا کسانی که به اشتباه، گمان کرده بودند باید با چماق بر اهالی تجربیات سودمند بکوبند، راه را بشناسند.با این حال در بیانات روز عید قربان معظم له جملهای تأمل برانگیز به چشم میخورد.
ایشان در قضاوت درباره دولت کنونی گفتند که در بخشهایی از دولت کارهای خوبی انجام شده است. چه کسی بیش از رهبرانقلاب، از ناکارآمدیهای سیستمهای اجرایی، قضایی، تقنینی و نظارتی کشور مطلع است؟ و چه کسی با این حجم از اشراف، محقتر است به انتقاد از آنها؟ با این حال میبینیم رهبری به اقتضای شرایط سخت روز، راه را نشان میدهند. آن روز که عدهای از نمایندگان مجلس یازدهم از روی احساسات و نشناختن شرایط همه جانبه کشور، خشمگینانه از سقوط دولت سخن میگفتند و برخی از مخالفان دولت قند توی دلشان آب شد، با فرمان «ایست» رهبر مواجه شدند. چرا؟ چون هل دادن مملکت به سوی پرتگاه که هنر نیست. رهبری بر همه اوضاع کشور تسلط دارند و قضاوت و تصمیمگیریشان بهدلیل اشراف بالا، بیشترین انطباق با مصلحت دارد. خوب است همه ما از ایشان یاد بگیریم. هم، آن مدیر روزنامهای که تیراژ 5000 نسخهای اش را نمیتواند بفروشد و درعین حال ادعا دارد با انتقاداتش به زمین و زمان، دارد مملکت را اصلاح میکند؛ هم آن نماینده محترم مجلس که با مندرس و ناکارآمد شدن شعارهای تبلیغاتی- انتخاباتیاش سر به گریبان افسردگی برده؛ هم آن سیاست پیشهای که یادش رفته در دوران قدرتش چه خونی به دل مردم کرده؛ هم آن مقام قضایی که گمان میبرد با بستن و فیلترکردن، دنیا گلستان میشود؛ هم آن بازرگانی که آزاد کردن نرخ همه چیز را راهحل مشکل کشور میداند و یادش رفته که همین سیاست چندصباحی مردمان زیادی را به خاک سیاه نشانده... همگی میتوانند با بهرهگیری از روش معتدل و منصفانه رهبرانقلاب، اجازه دهند کشتی طوفانزده روزهای سخت کنونی، آرام و منطقی مدیریت شود و به ساحل امن برسد.
∎
تحلیلگر سیاسی و روزنامه نگار
حتی اگر کرونا نبود، وانفسای تحریمها میتوانست دولت را در چنبره مشکلات شدید اقتصادی گرفتار کند. به این دو عامل بیرونی باید فضای انتخاباتی کشور که از اوایل سال 98 شروع شد و انتقادات درست و نادرست از دولت را روانه بازار رسانهها کرد، اضافه کنیم. هرکه سودای صندلی سبز بهارستان را داشت، سنگی به سمت قطار دولت پرتاب کرد تا شاید با شکستن شیشهای، توجه عابران را به خود جلب کند. در این میان رهبرمعظم انقلاب با سخنانی که کارکرد تمشیت امور از یک سو و از هم نپاشیدن شیرازه فعالیتهای جاری از سوی دیگر بود، به میدان آمدند.
وظیفه رهبری نشان دادن راه و روشن کردن مسیر آینده است. آنگاه که ایشان از لزوم دولت جوان و انقلابی برای دوره بعد سخن میگویند درواقع ایجاد امید میکنند. این سخنان حتماً برای آنان که اهل دقت و ظرافت هستند بدان معنا نیست که باید بر دولت فعلی که به هر دلیل رئیسش جوان نیست، تاخت؛ چرا که در نظام جمهوی اسلامی، قافله سالاری مردمسالاری دینی با رهبرمعظم انقلاب است و ایشان همواره بر انتخاب مردم صحه گذارده و رأی شهروندان را ملاک اصلی قرار دادهاند. پس تأکید بر جوانگرایی در دولت بعدی جنبه اثباتی دارد، البته ایشان برای آنکه از سخنانشان سوءاستفاده نشود مدتی بعد، این ایده خود را تبیین کردند تا کسانی که به اشتباه، گمان کرده بودند باید با چماق بر اهالی تجربیات سودمند بکوبند، راه را بشناسند.با این حال در بیانات روز عید قربان معظم له جملهای تأمل برانگیز به چشم میخورد.
ایشان در قضاوت درباره دولت کنونی گفتند که در بخشهایی از دولت کارهای خوبی انجام شده است. چه کسی بیش از رهبرانقلاب، از ناکارآمدیهای سیستمهای اجرایی، قضایی، تقنینی و نظارتی کشور مطلع است؟ و چه کسی با این حجم از اشراف، محقتر است به انتقاد از آنها؟ با این حال میبینیم رهبری به اقتضای شرایط سخت روز، راه را نشان میدهند. آن روز که عدهای از نمایندگان مجلس یازدهم از روی احساسات و نشناختن شرایط همه جانبه کشور، خشمگینانه از سقوط دولت سخن میگفتند و برخی از مخالفان دولت قند توی دلشان آب شد، با فرمان «ایست» رهبر مواجه شدند. چرا؟ چون هل دادن مملکت به سوی پرتگاه که هنر نیست. رهبری بر همه اوضاع کشور تسلط دارند و قضاوت و تصمیمگیریشان بهدلیل اشراف بالا، بیشترین انطباق با مصلحت دارد. خوب است همه ما از ایشان یاد بگیریم. هم، آن مدیر روزنامهای که تیراژ 5000 نسخهای اش را نمیتواند بفروشد و درعین حال ادعا دارد با انتقاداتش به زمین و زمان، دارد مملکت را اصلاح میکند؛ هم آن نماینده محترم مجلس که با مندرس و ناکارآمد شدن شعارهای تبلیغاتی- انتخاباتیاش سر به گریبان افسردگی برده؛ هم آن سیاست پیشهای که یادش رفته در دوران قدرتش چه خونی به دل مردم کرده؛ هم آن مقام قضایی که گمان میبرد با بستن و فیلترکردن، دنیا گلستان میشود؛ هم آن بازرگانی که آزاد کردن نرخ همه چیز را راهحل مشکل کشور میداند و یادش رفته که همین سیاست چندصباحی مردمان زیادی را به خاک سیاه نشانده... همگی میتوانند با بهرهگیری از روش معتدل و منصفانه رهبرانقلاب، اجازه دهند کشتی طوفانزده روزهای سخت کنونی، آرام و منطقی مدیریت شود و به ساحل امن برسد.
نظر شما