آریا رهنورد
از زمان بازگشت به سطح اول فوتبال ایران، تراکتورسازی در 6 فصل یکی از چهار تیم بالای جدول لیگ بوده است. در حقیقت اگر از همه رتبههای این تیم در این سالها میانگین بگیریم، به ردهای بین سوم و چهارم میرسیم. با این حال آنها در دوران مالکیت زنوزی، پایینتر از میانگین همیشگیشان قرار گرفتهاند. این تیم فصل گذشته با وجود خرید همزمان سه کاپیتان تیم ملی، در جایگاه پنجم جدول ایستاد. آنها با وجود همه خریدهای نجومی، حتی نتوانستند خودشان را به لیگ قهرمانان آسیا برسانند. یک شکست بزرگ که عملا باید یک بازنگری اساسی را در این تیم رقم میزد. با این وجود آنها بدون توجه به لزوم تغییر دادن سیاستها، همان روشهای قبلی را انتخاب کردند تا دوباره خودشان را در معرض شکست قرار بدهند. با نتیجههای ناامیدکننده این هفتهها، بعید به نظر میرسد که تیم تحت مالکیت زنوزی در این فصل نیز شانسی برای رسیدن به آسیا داشته باشد. آنها هر فصل برای قهرمانی بسته میشوند اما وقتی قرار است خودی نشان بدهند، کاری از پیش نمیبرند و دوباره به همان موقعیت قبل برمیگردند. تراکتورسازی در این تابستان، همه نفرات کلیدیاش را حفظ کرد. آنها بدون آنکه هیچ بازیکن مهمی را از دست بدهند، نفراتی مثل رضا اسدی، مهدی تیکدری، میثم تیموری، سعید مهری، مسلمیپور و خانزاده را جذب کردند. این تیم، رشید مظاهری را به عنوان یکی از بهترین و گرانقیمتترین گلرهای لیگ برتر به خدمت گرفت و حتی رضا شکاری را نیز از چنگ باشگاه پرسپولیس درآورد. برای دومین سال متوالی اما آنها فقط در فصل نقل و انتقالات هیولا بودند و در زمان برگزاری رقابتهای لیگ برتر، اصلا تیم ترسناکی به نظر نمیرسیدند. تبریزیها با سخاوت خاصی به همه تیمها امتیاز میدادند اما مالک باشگاه، متوجه ایراد اصلی تیمش نبود و همچنین در بازار زمستانی، این تیم را به لحاظ بازیکن تقویت میکرد.
مهرههایی که زمانی از کیفیتی فوقالعاده برخوردار بودند، حالا دیگر بجز یک نام بزرگ و یک رقم قرارداد بسیار سنگین، چیز دیگری ندارند. بزرگترین مشکل تراکتوریها اما از دست دادن ثبات فنی است. یک نگاه فنی باثبات، در این باشگاه حاکم نیست
نگرانی اصلی این روزهای تراکتور، به خط حمله مربوط میشود. تیمی که بهترین گلزنش یک هافبک است و در بین پنج گلزن برتر این فصلش فقط نام یک مهاجم دیده میشود، طبعا در خط حمله ترکیب درخشانی را در اختیار ندارد. مساله مهم بعدی، اعتماد به مهرههایی است که فاصله بسیار زیادی با دوران اوجشان دارند. مهرههایی که زمانی از کیفیتی فوقالعاده برخوردار بودند اما حالا دیگر به جز یک نام بزرگ و یک رقم قرارداد بسیار سنگین، چیز دیگری ندارند. بزرگترین مشکل تراکتوریها اما از دست دادن ثبات فنی است. یک نگاه فنی باثبات، در این باشگاه حاکم نیست. زنوزی با تشخیص خودش برای تراکتور بازیکن میگیرد، او دائما مربی عوض میکند و اجازه نمیدهد که مربیها فرصت کافی را برای کار کردن در این باشگاه داشته باشند. رسیدن از مصطفی دنیزلی به ساکت الهامی، فقط ممکن است از دل نداشتن ثبات و شناخت کافی اتفاق بیفتد. اولی یک مربی خارجی با سالها سابقه حضور در تیمهای مختلف بوده و دومی یک مربی داخلی که هرگز تجربه سرمربیگری در سطح لیگ برتر را نداشته است. همین که این دو چهره کوچکترین ارتباط و شباهتی با هم ندارند، نشان میدهد که یک سلیقه دقیق و اصولی در این باشگاه دیده نمیشود. با این روند آنها تا یک دهه دیگر نیز رنگ موفقیت بزرگ را نخواهند دید. در دورههای موفقیتآمیز باشگاهها در لیگ برتر، همیشه ردپایی از ثبات وجود دارد. از قلعهنویی و استقلال تا برانکو و پرسپولیس. تراکتور اما چنین فرصتی را برای خودش فراهم نمیکند. آنها با روی باز به استقبال شکست میروند و چنین نتیجههایی، اصلا آزارشان نمیدهد.
از فروردین سال گذشته تا مرداد امسال، انبوهی از تصمیمهای غلط زنوزی تراکتور را به این روز انداخته است. از اخراج جنجالساز محسن فروزان تا خرید مهرههای نهچندان مفید، خالی گذاشتن خط حمله، استفاده از ساکت الهامی و در نهایت، کشتن انگیزه تیم با تاکید بر لزوم تعطیلی رقابتهای لیگ برتر، همه چیز مطلقا اشتباه بوده است. اینکه تراکتور نتیجه نمیگیرد و ماشینسازی درگیر بحران است، اصلا هم «تصادفی» به نظر میرسد. بین این دو باشگاه یک نقطه اشتراک وجود دارد که با نگاه نادرستش به فوتبال، تیمها را پشت سر هم به استقبال شکست میبرد. یک مالک که پول دارد اما روش درست هزینه کردن آن در فوتبال را بلد نیست.
نظر شما