به گزارش رکنا، 5 دقیقه بامداد دوشنبه 6 مردادامسال سپری شده بود که صدای فریاد «سوختمسوختم»سکوت نیمه شب ساکنان کوچه جمشیدی درخیابان وحدت اسلامی را در هم شکست. مردم سراسیمه از خانه هایشان بیرون آمدند و دیدند پسر جوانی صورت و چشمانش را گرفته و فریاد می زند سوختم، مرا با اسید سوزاندند ،کمکم کنید.
اسید پاشی در تهران / مردم ترسیدند
از سوى دیگر ساکنان یکى از خانه هاى کوچه در حال کتک زدن پسر 23 ساله ای بودند .یکی ازهمسایه ها به اورژانس زنگ زد و به این ترتیب با حضور امدادگران قربانی اسید پاشی به بیمارستان منتقل شد . ماموران کلانتری بازار هم در محل حاضر شدندکه با تحقیقات اولیه معلوم شد مهرداد 23 ساله که به شدت کتک خورده، عامل اسید پاشی است. متهم بعد از بهبود حالش اعتراف کرد علاوه بر آن جوان که با اسید سوزانده ، دو خلافکارهم آنجا بودندکه سطحی سوخته اند و متواری شدند. اما او درباره انگیزه اش سکوت کرد. همچنین قربانی اسید پاشی نیز مدعی بود با متهم پرونده اختلاف نداشته و نمی داند چرا این بلا را سرش آورده است.
مهرداد دیروز نزد ساسان غلامی، بازپرس شعبه سوم دادسرای جنایی تهران گفت : قصدم فقط انتقام بود . در یک تولیدی پوشاک کار میکردم. والدینم سالهاست از هم جدا شدهاند. زمانی که 10 ساله بودم یکی از دوستانم دوبار به من تجاوز کرد و از ترس آبرویم در این سالها راز این بلای سیاه را پنهان نگه داشتم . سه سال پیش عمه ام زیر زمین خانه اش را به مردی معروف به دایی احمد که قاچاقچی بود ، اجاره داد و او آنجا را به آشپزخانه شیشه تبدیل کرد. در پی رفت و آمد به آنجا شیشه ای شدم و چندبارخواستم ترک کنم که نشد. مدتی پیش با سعید -قربانى اسید پاشی-در آنجا آشنا شدم.
وی افزود: سعید خلافکاربود.دو روز قبل از حادثه با او شیشه مصرف کردیم، بعد حس کردم قصد شومى دارد که از محل فرار کردم. به فکر انتقام بودم و ابتدا می خواستم با ضربههای چاقو او را بکشم و در کمپ پنهان شوم تا راز قتل او فاش نشود. چندباراقدام کردم، اما نتوانستم او را بکشم.
پشت پرده آشپزخانه شیشه دایی احمد که پاتوق معتادها وخلافکارها بود
سعید وچند خلافکارهم آمده بودند. خواستم همان شب سعید را بکشم که نشد. گالن دو لیتری اسید را که برای تولید شیشه استفاده مى شود برداشتم وبا صدا زدن سعید، اسید را روی او پاشیدم که سوخت و دستان و چشمانش آسیب دید. دو نفراز خلافکارها خواستند نجاتش دهند که کمی اسید هم روی آنها پاشیدم که سطحی سوختندو چون خلافکاربودند از من شکایت نکردند. خواستم فرارکنم و به کمپ بروم که دایی احمد و دوستانش کتکم زدند و نگذاشتند فرار کنم.
تحقیقات پلیسی از متهم در اداره 16پلیس آگاهی ادامه دارد.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
حوادث اختصاصی رکنا را اینجا بخوانید:
نظر شما